سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دنیای نوستالژی؛ ورود برای متولدین قبل دهه هشتاد آزاد است! + تصاویر

در گزارش پیش رو تصاویری جالب برای طرفداران مطالب نوستالژی گردآوری کرده‌ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی که حس نوستالژی به سراغمان می آید تمایل ما بیشتر به سمت شادتر شدن، اعتماد به نفس گرفتن و نزدیک شدن به کسانی است که دوستشان داریم ، این مطلب بخشی از خاطرات دهه شصتی ها و دهه هفتادی ها است.

اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که به مطالب زیرخاکی علاقه دارید با ما در این گزارش همراه شوید. 


 
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۱۳
در انتظار بررسی: ۰
Ati
۰۰:۵۱ ۱۳ خرداد ۱۳۹۹
خیلی خوب بودن واقعا خاطراتی به یادم افتاد که خیلی وقت بود اصلا به ذهنم نمی‌رسید
ناشناس
۰۹:۳۳ ۱۳ خرداد ۱۳۹۹
حال همه متولدین دهه شصت ودهه هفتادیهابا مروراین خاطرات خوب شد!ممنونم ازباشگاه خبر نگاران جوان
ناشناس
۰۰:۳۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
همه عالی بود غیر از خاله قورباغه که واقعا ازش بدم میومد، خیلی بی محتوا بود
احسان کافی
۱۸:۵۴ ۰۹ خرداد ۱۳۹۹
باسلام
ممنون از باشگاه خبرنگاران جوان واسه اینکه یاد اون سالها رو واسه ما زنده کرد
یادتونه 5تومانی های زرد،شکلات های سه گوش وخوردن یخمک تو آفتاب تابستان و بهترین خوردنی دهه شصتی ها کیک و نوشابه
یادش بخیر
ناشناس
۰۰:۳۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
بعضی وقتا نوشابه خالی میخوردیم یادش بخیر، یه نفر چند تا رو مهمون میکرد نوشابه
ناشناس
۱۶:۱۶ ۰۹ خرداد ۱۳۹۹
دهه شصت زمستونا خیار بود که رو کرسی گذاشتین؟
ناشناس
۰۷:۱۱ ۰۴ خرداد ۱۳۹۹
خوشمزه ترین صبحانه به نظرم پنیرهایی بودکه رو کوپن می دادندبه نظرم بهش پنیربلغاری میگفتند مادرم همیشه می گفت دختراینقدرپنیرنخورخرف شدی خنگ شدی امتحان ریاضیت زیر۱۰شده،فلکت می کنندتومدرسه!
ک
۰۶:۴۶ ۰۴ خرداد ۱۳۹۹
زمان مابیست تاخونه هم یه تلفن نداشت!دوتاکوچه بالاترهمسایه مون که تو یک مدرسه بودیم بااینکه فاصله بین خونه ماواونها زیادبوداقوام فامیلهاتلفن میزدندروزی سه بارهم با خوش اخلاقی می آمدکه تشریف بیاریدخونه فامیل شماتلفن زدندباشماکار دارندازهمون لوبیاگرمی که می پختم یه قابلمه پر بهشون می دادم بخاطر زحمت تلفن،یادش بخیر
ناشناس
۰۲:۴۱ ۰۴ خرداد ۱۳۹۹
خیییلی باحال بود مرسی yjc،لطفا بازم بذار برامون ، مثلا آبنبات پستونکی ها، کارت برگردون،السون ولسون
ناشناس
۲۱:۰۱ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
واقعا یادش بخیر ولی بین اون همه رفتین خیلی خاص هاش رو پیدا کردین مثل اون بستی ها دمپایی ها قربونشون بشم وای خدا اون ماشین سلمونی رو فقط من اینو هر وقت دست بابای خدا بیامرزم می دیدم سکته می کردم ولی اون موقع چه صفایی داشت کاش بر میگشتیم واقعا دمتون گرم.
ناشناس
۲۰:۳۶ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
لطفاازعروسکهای دهه ی شصت هم عکس وتصویربگذارید،ممنون از باشگاه خبرنگاران جوان هرچی عروسک هست از دهه شصت بگذاریدچون دارم دنبال یکیشون می گردم
ناشناس
۱۷:۳۰ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
واااای مرسی عااااااااااالی بودن خیلی خاطره ها برام زنده شد ...ویکی که عاشقش بودم .اون تیله ها.. و چندتای دیگه .....چه دنیای خالصی بود دنیای بچگی...یادش بخیر
بی نام
۱۱:۱۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
شیر پاکتی سه گوش و بستنی وانیلی توپی، هنوزم هرچی میخورم به مزه اونا نمیرسه
ناشناس
۰۰:۴۱ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
منم طعم کته ی برنج ایرانی هنوز از اون زمان و عطرو طعمی که برنج ایرانی اون زمان داشت، زیر زبونمه، یکی که برنج پلویی درست میکرد، یک محله رو بوش ور میداشت بس که خوش عطر بود
ناشناس
۱۱:۱۲ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
یادش بخیر، یه نفرمیومد تو کوچه ها پلاستیک و دمپایی کهنه میگرفت و به جاش اسباب بازی میداد
ناشناس
۱۰:۰۸ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
باسپاس وتشکرازباشگاه خبرنگاران جوان،لطفا بیشترازاین تصاویرو مطالب خاطره انگیزوزیبا دردهه شصت،دهه هفتاد بگذاریدممنون وتشکرازشما
ک
۰۹:۵۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
واقعادهه شصت یه دهه عجیب غریب بودپدرومادر هابرخلاف حالاباتنبیه در مدارس ومدرسه پسرونه ها،موافق بودندمحاله که آقاپسرهای دهه شصتی خاطره تنبیه بدنی یاچوب وفلک معلمهاروفراموش کرده باشند!
ناشناس
۰۸:۱۹ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
واقعا مرسی
یادش به خیر...دوران بچه گی برام مرور شد...کاش همیشه بچه بودیم
ناشناس
۲۳:۵۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
اخی یادش بخیر چقدر خوب بود همه مثل هم بودن با صفا بودن یاددش بخیررررر................
حسین
۲۳:۳۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
آقا این عکس فلاپی دیسک که گذاشتین چرا اینطوره؟ چرا اینقدر قطوره؟ فلاپی دیسک خیلی از این نازکتر بود.
امپراطور
۲۲:۵۶ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
هر کی مثل من از 20 اسفند دیگه مدرسه نميرفت لایک کنه
الان تا 28 اسفند میرن مدرسه.
خدایی اون دوره خیلی دل و جیگر داشتیم. بعدش شایعه درست میکردن که مدیر ميخواد فراری ها رو اخراج کنه.
حمید
۲۲:۱۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
عالی بود. ممنونم از محبتتون . با اون ساعت کاسیو و آدامس خروس نشان وای چه حالی کردم. ممنونم
ناشناس
۲۲:۰۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
چه خوب .حاطرات تلخ و شیرین را به
یادها اورد که باید
بخاطر سلامتی مون خاطرات تلخ را فراموش کرده باشیم و
فقط خاطرات شیرین را با خود تکرار کنیم
تا میتوانید لبخند بزنید .شاد باشید .حتی اگر
تمام دینا سعی در غمگینی و افسردگی تون داشته باشند
به هیچ کس اجازه ندهید
روزتون را خراب کنی
ناشناس
۲۱:۵۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
من شاگرد زرنگی نبود بخصوص تو ریاضی یکی دو بار معلمهام منو تنبیه کردن تو دوره دبستان ،وارد دوره راهنمایی که شدم
متوجه شدم که چشمهام خیلی ضعیفه بخاطر اینکه اصلا چیزایی که رو تخته سیاه نوشته میشد نمیدیدم و از رو دست همکلاسیام که کنارم نشسته بودن مینوشتم،واقعا وقتی که یاد اون دوران میافتم برای خودم و امثال خودم تاسف میخورم،چرا که اگه سیستم اموزشی طوری بود که مثل الان که قبل از ورود به مدرسه ازشون تست سلامت میگیرن ،دوران ما هم اینگونه بود ما اینقدر تنبیه نمیشدیم.
بهر جهت و با وجود اینکه مشکلات زیادی داشتیم باز هم دوران خوشی بود یاد اون روزها بخیر
امپراطور
۲۲:۵۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
والا من تقریبا یه همچنین مطلبی گذاشتم که معلم ها قبلا خیلی تنبیه میکردن و از وضعیت آموزشی دهه 60 و 70 گفتم
پشمون شدم.
بهم میگفتن که فقر فرهنگی دارم و دزد هستم و اخلاص گرم

معلم اول ابتدایی من آقای دهقان اینقدر من رو زد که تا یک سال ازش میترسیدم.
اما حالا اوضاع خیلی عوض شده.
ک
۰۹:۵۷ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
به نظرم نه افراط خوبه نه تفریط،الان به یه شکل دیگه هستش،زمان ماهم فقط شکلش فرق میکرد!
لیلی
۲۰:۴۲ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
آآآآآ گفتن جلوی پنکه...
ناشناس
۲۰:۳۹ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
بیشتر مربوط به دهه 60 بوده تا 80
ناشناس
۰۲:۴۲ ۰۴ خرداد ۱۳۹۹
نوشته قبل از دهه ۸۰ ببینن عزیز جان
ناشناس
۲۰:۲۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
فلاپی وای فلاپی
ناشناس
۱۹:۵۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
کارت تبریک عید نوروز هم میزاشتین خیلی جالب بود چند روز قبل از عید نوروز پشت نویسی میکردیم و به معلمها و دوستانمون می دادیم یادش بخیرجالب بود نه
ناشناس
۱۶:۲۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۹
من یه بار عید به معلم کلاس چهارمم کارت تبریک دادم خانوم بهم پس داد گفت مگه بچه‌ها شما پستچی هستین ؟ ولی از بعضیا گرفت برد با خودش.نفهمیدم چرا کارت منو پس داد.
رضا
۱۹:۴۶ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
خیلی یادش بخیر مافیلمهای چوبین ودوقلوهای افسانه ای رونگاه میکردیم
اصغری
۱۹:۴۲ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
33 درصد مردهای دهه شصتی هنوز ازدواج نکرده‌اند!
حالا جالب اینکه بر اساس همین آمار تنها 19 درصد دخترای دهه شصتی مجردن! پسراى دهه شصتى حتى توى ازدواج هم كم شانس بودن...

حالا نكته جالب تر اينكه طبق آمار تعداد دخترهاى متولد دهه شصت از پسرها خیلی بيشتر بودن. يعنى اين بنده هاى خدا با اينكه دخترهاى زمان خودشون ازشون بيشتر هم بودن ولى باز موفق به ازدواج نشدن ...
دهه شصتی های بیچاره
ناشناس
۰۰:۴۶ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
آمارت غلطه دادا
علیخانی
۱۹:۳۷ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دهه شصت واقعا دهه عجیبیه
یه عده‌شون هنوز دنبال نیمه گمشده‌شونن
یه عده‌شون بچه‌شونو امسال فرستادن دانشگاه
یه عده‌شون وزیر شدن
یه عده‌شون هنوز دارن دنبال کار میگردن
یه عده شون هنوز دارن درس میخونن به جایی برسن
یه عده‌شون به هرچی میخواستن رسیدن
دهه شصتیا میدونن چی میگم
ناشناس
۰۴:۳۷ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
آفرین
عالی گفتی ...
ناشناس
۱۶:۲۵ ۰۹ خرداد ۱۳۹۹
یادت رفت یه عدشون دزد شدن و دارن اعدام میشن
جعفریزاده
۱۹:۳۶ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
این شعر تقدیم به تمام متولدین دهه های پنجاه و شصت که اکنون خودساخته ترین پدران و مادران این سرزمین هستند
من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی
این که روباهی چگونه، می فریبد زاغکی
قصه ی افتادن دندان شیری از هُما
لاک پشت و تکه چوب و فکرهای اُردکی
قصه ی گاو حسن، دارا و سارا
روز بارانی، کتاب خیس کُبری طِفلکی
تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق
بر سر کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی
چای والفجر و، سماور نفتی کنجِ اتاق
مادرم هرگز نیاورد، استکان بی نعلبکی
سکه ها و پول هایم، ثروت آن دوره ام
جمع می شد اندک اندک، در درون قُلکی
داستان نوک طلا با مخمل و مادر بزرگ
در دهی زیبا که زخمی گشته، بچه لَک لَکی
هاچ زنبور عَسل، نِل در فراق مادرش
یاد دوران اوشین و نقطه های برفکی
هشت سال از دوره شیرین، اما تلخ ما
پر ز آژیر خطر، با حمله های موشکی
آرزوها کوچک اما، در نگاه ما بزرگ
آرزویم بوده من هم، جبهه باشم اندکی
تا کجاها می برد این خاطره، امشب مرا
کاش می رفتم به آن دوران خوبم، دزدکی
یاد آن دوره همیشه با من و در قلب من
من به یاد و خاطراتت زنده ام، ای کودکی
علیرضا
۱۳:۲۷ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
احسنت واقعاً عالی بود یادش بخیر.
البته شعر « اولین روز دبستان، بازگرد
کودکی ها، شاد و خندان بازگرد
بازگرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی ...»
نیز بسیار زیبا و خاطره انگیز است.
ناشناس
۱۹:۳۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
فوتبال تو کوچه صبح جمعه با بچه های کوچه بالایی و پایبنی

توپ دولایه

جنگ فوتبال آسیا با صدای کوتی

سریال های قطار ابدی
کمیسر و رکس
هلیکوپتر پلیس


دستمال کاغذی صابونی
و لیوان تاشوی پلاستیکی

این کاغذها که روش نقاشی داشت تکونش میدادی ، انیمیشن میشد .
نوشمک

زاغک طلایی
نوشابه زمزم
بستنی توپی
کیم دوقلو
آلاسکا

کارتون های کماندار نوجوان
دوقلوهای افسانه ای
بلیک و مورتیمر
آلن لیون
زیزیکولو
الستون و ولستون

سریال همسران !

مسابقه سیب سرخ
نعیمی
۱۹:۳۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
این قافله عمر عجب میگذرد......
ناشناس
۱۹:۲۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
عالی بود، عالی
ناشناس
۱۹:۰۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
ازهمه لذت بخش کارت بازی کردنم بود یادش بخیر عجب کارت باز قهاری بودم یه کیسه پنجا کیلو کارت برده بودم
دهه ۶۰ ای
۰۷:۰۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
اونایی که می بردیشون الان یه کاریه ای شدن توی این مملکت
ناشناس
۱۹:۰۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دیروز شیرین و زیبا بود با اینکه امکانات کم بود.....
شهروند
۱۸:۵۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
یادش بخیر، همشو داشتم
عکس اون کیف های قدیمی که قفل کشویی روش بود نداشتین بزارید؟ تق تق باز و بسته کردن قفلشون دنیایی داشت
ناشناس
۱۸:۴۹ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
میوه درخت بلوط می گذاشتیم رو بخاری علا الدین یکدفعه منفجر می شد .
akbar
۱۸:۳۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
واقعا یادش بخیر
حسین
۱۸:۳۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
تیر کمون ، انگشتر اب پاش وتفنگ ابپاش
بیسکوییت موزی با شیر شیشه ای
بعد تازه این شیشه شیرا یه جایی مخصوص هم داشت مثل سبد بود
استرس شب امتحان
یهو ساعت یک شب یادت میومد مشق ننوشتی بغض میکردی صبح سر صف مینوشتی
اخ یادش بخیر
فاضل
۱۸:۱۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
ممنون از شما واقعا عالی بود
ناشناس
۱۷:۵۹ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
همیشه وقتی عکس های قدیمی مخصوصا کتاب فارسی قدیمی را میبینم اعصابم خورد میشه..با اینکه امکانات کم بود ولی اینقدر خوش بودیم که نگو...تورم و بیکاری نمیدونستیم چیه...آرزومه یبار دیگه برگردم و اون کتاب ها را دستم بگیرم
ناشناس
۱۷:۴۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
از این تافی کاکائویی مربعی چقدر میخوردم !الان نیست ازش فک کنم ؟!واقعا خوشمزه بود
لیلی
۱۸:۰۹ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
هستن ولی نه به خوشمزگی اون دوره
ناشناس
۱۲:۰۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
یااون پاکت زردرنگی که به اندازه قوطی کبریتهای بزرگ بوداندازش!یه لک لک روی اون چاپ کرده بودند،وقتی بازش میکردی یه دونه نایلون منگنه شده توش بودکه حاوی پودرشیرین بودمثل همونی که توشهرکرمان درست میکنند!
ک
۰۹:۵۱ ۰۴ خرداد ۱۳۹۹
الان بیادم اومداون پودر شیرین باجعبه لیمویی و زردرنگ اگه درست گفته باشم"حاجی قوت"بود!یا "قوتک"که داداش بزرگم مغازه کنارمدرسه میخرید
ناشناس
۱۷:۴۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
چیزی‌که‌برای‌من‌‌‌‌‌‌خیلی‌خاطره‌انگیز‌هست‌‌آهنگ‌ها‌ونماهنگ‌های‌میان
برنامه‌‌دوران‌ما‌که‌دردهه‌ی‌۷۰‌پخش‌میشد‌‌بخصوص‌برنامه‌های‌
صبحگاهی ‌رادیو‌که‌پرازانرژی‌بود‌‌‌کاش‌اگه‌بچه‌های‌باشگاه‌خبرنگاران
دسترسی‌به‌‌آرشیو‌داشتن‌این‌اهنگ‌ها‌رو‌‌منتشر میکردن‌
چقدر‌خوب‌میشد
ناشناس
۱۷:۴۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
مغنه ام موقعی که شسته وخیس بودبرروی یکی ازهمین بخاری علاء الدین هاالبته کرم رنگش خشک می کردیم تقریبا شده بودخشک شویی اما خیلی مراقب بودیم وبچه هامواظب باشیدهم یه برنامه تلوزیون بودکه من همیشه نگاه می کردم و کاملامواظب بودم آتش نگیره یه وقت!
ناشناس
۱۷:۳۷ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
عالی بود
ناشناس
۱۷:۲۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
واقعاروحیه همه روخوب کردید!یادش بخیر،ممنون ازباشگاه خبرنگاران جوان
کربلایی محمد
۱۷:۲۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
با دیدن این تصاویر خیلی گریه کردم اون زمانا خیلی سمیمیت زیادی بین مردم بود یادش بخیر حاضرم تمام عمرم رو بدم برگردم به اون زمان ها
لیلی
۱۸:۱۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
صمیمیت
داود
۱۷:۲۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
سرکارخانم فرهمند معلم کلاس اول دبستان سادات ظهیرالسلام سال ۶۱ تا۶۲. سلام .انشاا... هرجا هستید سالم باشید.من شاگرد خوبی نبودم .منو ببخش.
لیلی
۱۸:۱۲ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
میبخشن معلما دل بزرگی دارن مگرنه اون همه دعاهای ما یکیشون میگرفت مخصوصا سرامتحانای ریاضی...
ک
۱۷:۰۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
چقدرعالی بوداگرهرباربه یک موضوع وخاطره دهه شصت وهفتاد پرداخته می شدمثل بازیها،همکلاسی ها،مدرسه و...یادش بخیر
h.f
۱۶:۴۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
بیشتر اون چیزی که خاطره بازی کردم
عکس ماشین دستی و عکس دو قولوهای افسانه ای و عکس کفش کتان بود
آرزوم این بود بچگی از این کفشها داشته باشم
بچه های امروز تو ناز و نعمتند
ناشناس
۱۶:۴۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
مسئولان صدا و سیما خواهش می کنیم فیلم های نوستالوژیک را پخش کنند مثل سریال سپری به نام مینو
ناشناس
۱۷:۲۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دقیقا!
سلاله
۰۲:۳۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
فکر کنم مینو اسم یه پسر بود نه سپر!
ناشناس
۱۶:۱۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
خیلییییییییییییی خوب بوووود رفتم یه دنیای دیگههه
ک
۱۵:۵۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دهه شصتیها!دهه هفتادیا کجاهستید؟ بدوییدکه سوغاتی های خاطره انگیزرسید!وای یادش بخیرروی اون چراغ علاء الدین نفتی،ما آشپزی می کردیم والبته کاربردهایی بیشترازاین هم داشت!
ک
۱۵:۴۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
ازاین تصاویرخاطرانگیزتا میتونیدبارگذاری کنیدکه یکی دوتامشتری نداره! اینهمه کاربران ونسل دهه شصت وهفتادیا! لطفابازمطالب وتصاویر دهه شصت یاازدهه هفتاددرباشگاه خبرنگاران جوان بگذارید ممنون وسپاس ازشما
لیلی
۱۵:۴۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
آخــــی واقعا قشنگ بودن.من فقط اون جامدادی صورتی رویادمه داشتم متولد ۷۷ ام.ده هفتادی یادش بخیر چقدرم لاکچری محسوب میشد هرکی ازاون جامدادیاداشت..خخخخخ
واقعا چیزای خیلی قشنگی بودن درکل
ناشناس
۱۵:۵۶ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
واقعا هم لاکچری بود.ماهمون معمولیشو هم نداشتیم
ک
۱۵:۵۶ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
معلم کلاس سوم ابتدایی خانم کهندل یکی ازهمین جامدادی هاالبته سرخشو سرکلاس به من جایزه داد،یادش بخیریه باردیگه دوست دارم به همون روزای قشنگ وخاطره انگیزبرگردم
محمد
۱۵:۳۴ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
یادش بخیر... چه دورانی بود
زهره
۱۵:۱۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
خیلی خاطره انگیز بود ممنون
ناشناس
۱۵:۱۲ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
عالی بود ممنونم ازتون
صادق
۱۵:۱۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
من متولد سال هشتادم خیلی هاش رو تجربه کردم شاید 70 الی 80 درصدش رو . یا اینا واقعا بوده دوران من یا من خیلی قدیمی طور زندگی میکردم
ناشناس
۰۲:۴۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
اگه خواهر یا برادر بزرگتر از خودتون دارین که متولد دهه ی هفتاد بودن احتمالا بخاطر همینه خیلی هاشونو تجربه کردین
ناشناس
۰۸:۳۵ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
شما خیلی قدیمی طور زندگی میکردی فقط شاید بعضی کارتوناشو اونم شاید برخی برنامه های تلویزیونی که اونها هم جنبه نوستالژیک داشتند گذاشته باشند و شما دیده باشی
امپراطور
۱۵:۰۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
نحوه کتک خوردن از معلم ها رو هم بگید. خخخ
لیلی
۱۵:۴۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
خودکارلای انگشتا البته من فقط کلاس اولم کتک خوردم بقیه سالا ممتازبودم.خخخخ
ک
۱۶:۰۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
من هم خوردم البته بدترش!امااصلاازدست معلم هاومدیرمدرسه وتنبیه کردن باخطکش چوبی خیس ناراحت نیستم همون تنبیه هاهم زمان خودش تلخ بوداما حالاشده جزء خاطرات شیرینمون دوران مدرسه های دهه هفتاد،یادش بخیر
ناشناس
۱۷:۴۲ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
مدرسه مافلک می کردند
ناشناس
۰۵:۵۷ ۰۴ خرداد ۱۳۹۹
زمان ماپدرومادرهاتوی خونه ومعلمهاومدیرناظم تومدرسه انگاردست به یکی بودند!ماراهی غیراز درس خواندن ومنظم بودن نداشتیم که به نظرم ازسردلسوزی وتعهدبودحتی تنبیه هایی که می کردندبه خاطرخیر صلاح وموفقیت آینده‎ ‎خودمون بود
ناشناس
۱۶:۳۳ ۰۹ خرداد ۱۳۹۹
میبینید الان هم که از موفقیت ترکوندیم!
احسان کافی
۰۴:۰۱ ۱۰ خرداد ۱۳۹۹
یادش بخیر با قیچی توی صف واسه موهای بلند چهارراه میگذاشتند نمی گفتند برو موهاتو کوتاه کن چهارراه میزدند میگفتند حالا برو کوتاه کن .
خودکار لای انگشت اون که عادی بود
ما فلک هم شدیم جلوی بچه ها توی سالن مدرسه
خوردن سیم یرق سه لایه یا چهارلایه پسرای دهه شصتی قشنگ یادشونه هرکی یادشه دستشو بگیره بالا
ناشناس
۱۵:۰۳ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
درسته برای بچه های الان خیلی امکانات هست ولی هم نسلهای من خوب میدونن بچه های الان اصلا نمیدونن لذت زندگی یعنی چی؟
بخدا ما با عکس کاغذ یه پفک و شکلات هم دلخوش بودیم شاید الان برای بچه های الان خنده دار باشه.
حتی من باهاشون آلبوم دویست صفحه ای درست کردم تا الانم دارم بزارم واسه فروش بدون شوخی شاید تا ۲۰ میلیون قیمت بدن اینقدر جذاب و ارزشمنده یه چیزایی‌ توش هست که به عقل جنم نمیرسه.از عکس کاغذ ویفر بگیر تا مجلات و آدامس و کلا همه چیه دهه شصت
ناشناس
۱۷:۴۷ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
ما همش تو کوچه بازی میکردیم چقدر خوش میگذشت.سرحال میشدیم .بچه ها الان همش پای تلویزیون و کارتون و تبلت هستن .زخم بستر گرفتن !!!نمی تونن ورجه و وروجه کنن.
ناشناس
۰۲:۴۴ ۰۳ خرداد ۱۳۹۹
من خدا رو شکر درآمد خوبی دارم ولی برای برآوردن خواسته های بچه هام خیلی دقت میکنم و کمی محدودیت قائل میشم، تا از داشته هاشون لذت ببرند.
چون فراهم کردن همه خواسته های بچه ها باعث میشه ارزش اون چیزی که دارند رو درک نکنند؛ اتفاقی که برای خیلی از بچه ها می افته، والدین میخوان بچه شون هیچ کمبودی نداشته باشه ولی این بچه رو از بعضی لذتها محروم میکنه.
ناشناس
۱۵:۰۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
من دهه هشتادیم بعضی چیزا رو ما داشتیم مثلا اون جا مدادیه بود ولی من میدونم توی همچین دورانی نمیتونم زندگی کنم
ناشناس
۱۴:۵۹ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
عالی بود
ناشناس
۱۴:۵۹ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
عالی بود
ساناز
۱۴:۵۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
یادش بخیر از کجا به کجا رسیدیم
مرصاد
۱۴:۴۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
کاش ؛ هیچ وقت مجازی نمی شدیم ، کاش !
ناشناس
۱۴:۲۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دمتون گرم
ناشناس
۱۴:۱۸ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
دست شما درد نکنه
ما رو به خاطرات خوشمون بردید
تورو خدا چرا تلویزیون این برنامهدها
رو برای دهه هشتاد و نود پخش نمیکنه
اون برنامه ها که جذاب بودن و هستن هنوز
بهتره
ناشناس
۱۳:۳۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
واقعاً عالی بود ،یادش بخیر ،کاش هیچ وقت موبایل و اینترنت اختراع نمیشد.اون موقع تمام دنیای ما بیشتر از شعاع ۴یا ۵ کیلومتر بیشتر نبود که اونم به راحتی قابل دست یافتنی بود و هممون شاد و خوشحال بودیم ،ولی الان غم یک دنیا روی دوش هر نفره از بچه ۵ ساله بگیر تا ۱۲۰ ساله. هرچند ربطی به ما نداره که کجای دنیا چه اتفاقی افتاده ولی وقتی اخبار میشنویم بیشتر ناراحت میشیم و کمتر خوشحال میشیم.
ناشناس
۱۳:۱۵ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
گریه م گرفت بهترین روزگار مال خودمون بوددلم میسوزه برای دهه هشتادی و نودی ها که روزگارشون اون کیفهای دهه ی ما رو نداره
ناشناس
۱۷:۳۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
ببخشیداشتباهی منفی رو زدم!
ناشناس
۱۳:۱۱ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
یادش بخیر.چی بودیم چی شدیم. صفا و صمیمیت موج میزد اون روزا