سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چگونه بهره‌وری نماز را بالا ببریم؟

یکی از ویژگی‌های نماز جماعت این است که انسان فقط به اصل ذکر می‌پردازد و بقیه امور را به امام جماعت می‌سپارد و به این ترتیب بهره‌وری بالا می‌رود.

وقتی می‌خواهید از کسی بابت لطفی که به شما کرده است تشکر کنید، بهترین نوع تشکر این است که به جای استفاده از کلمات کلیشه‌ای مانند «خیلی ممنون»، «سپاسگزارم» و «متشکرم»، کلمات و جملاتی را استفاده کنید که معلوم باشد شما از چه چیزی لذت برده‌اید و از چه بابت می‌خواهید اظهار تشکر کنید. اگر این‌طور باشد، می‌توانیم اسم آن را قدردانی بگذاریم. یعنی شما می‌خواهید بگویید که آن لطف را دیده‌اید و قدر و اندازۀ آن را می‌دانید.

در این صورت بهترین حالت این است که از آن‌کسی که به شما لطف کرده، قدردانی کنید؛ نه از آنچه به شما داده شده است. مثلا اگر شما مهمان هستید و میزبان برای شما غذایی پخته و با آن از شما پذیرایی کرده است، شما می‌توانید به یکی از شکل‌های زیر اظهار تشکر و قدردانی کنید:

۱- به به! چه غذای خوشمزه‌ای! خیلی خوب پخته شده است. چه مواد خوبی در آن استفاده شده است. واقعا زیبا تزئین شده و طعم بسیار خوبی هم دارد.

۲- شما چه آشپز خوبی هستید! با مواد معمولی که همه استفاده می‌کنند، شما معجزه می‌کنید. طعم غذای شما چیز دیگری است. واقعا چه کار می‌کنید که غذاهایتان این قدر خوشمزه می‌شود؟

بدیهی است که نوع دومِ قدردانی خیلی بهتر است. شما به نوعی طرف مقابل را ستایش می‌کنید و او را به خاطر آن لطف، تحسین می‌کنید. به تعبیر دیگر، شما نعمت‌دهنده را می‌بینید، نه نعمت را.

در نماز هم ما همین‌طور قدردانی می‌کنیم. ما می‌گوییم «الحمد للّه ربِّ العالمین»؛ یعنی خدایی را ستایش می‌کنم که عالمیان، همه در اختیار و تحت سرپرستی او هستند؛ کسی که همۀ خوبی‌ها، زیبایی‌ها و نعمت‌های عالم از جانب اوست و، چون جملۀ «الحمد للّه ربِّ العالمین» در بین دو صفت «الرحمن الرحیم» آمده است، گویا می‌گوییم «تو خالق و مدیر عالم هستی و رحمت تو همه را فراگرفته است. من رحمت تو را از طریق نعمت‌های بی‌شمارت حس می‌کنم و تو را به خاطر این لطف بزرگت، به مهربانی‌ات می‌ستایم و می‌پرستم؛‌ای مهربانترین مهربانان!»

نماز فقهی

بعضی‌ها مفهوم «نمازِ خوب خواندن» را با «درست خواندنِ نماز» اشتباه می‌گیرند. همان‌طور که گفتم نماز باید برای ذکر و یاد خدا خوانده شود. نماز برای هدایت است و هدایت بدون دیدنِ هدف و نیز بدون همواره در راه بودن به دست نمی‌آید. پس برای هدایت شدن، نماز، هم باید خوب خوانده شود و هم درست، اما کدام مهمتر است؟ اگر بخواهیم در شرایط خاصی یکی را فدای دیگری کنیم و فقط یکی را داشته باشیم، کدام را در اولویت قرار دهیم؟

آیا باید احکام فقهی را مقدّم بشماریم تا نمازمان درست باشد یا ذکر و یاد خدا را؟ آیا باید لحن قرائت سورﮤ حمد را مقدّم بشماریم یا فهم آیات زیبا و انسان‌ساز آن را؟ شکی نیست که هم می‌توانیم و هم لازم است که هر دو را در نظر داشته باشیم. اگر قرار بود هرکسی هرطور که می‌خواهد نماز بخواند، به جای اینکه انتظار داشته باشیم نماز به ما نظم و انضباط دهد، خواهیم دید که بی‌نظمی و هرج و مرج ایجاد می‌کند.

اگر یک دانش‌آموز تمام قوانین مدرسه را رعایت کند و نمرﮤ انضباطش در آخر سال ۲۰ شود، در حالی که از دروس اصلی نمره نیاورده، آیا قبول شده است؟ آیا بدون نظم و انضباط می‌توان به خوبی درس خواند؟ نه کسی که می‌گوید «در مدرسه، رعایت انضباط از درس خواندن مهمتر است»، حرف درستی زده، نه کسی که می‌گوید «فقط درس خواندن مهم است و نظم اولویتی ندارد».

حقیقت این است که تمام قوانین مدرسه از جمله قوانین مربوط به رعایت نظم، شکل ظاهری دانش‌آموزان و موارد شبیه به آن در جهت هدف کلی مدرسه که همان تعلیم و تربیت است، وضع شده‌اند. اگر دانش‌آموزی بخواهد درس بخواند، اما اضطرابِ نظمِ خشکِ مدرسه، همواره او را اذیت کند و دائم از اینکه تنبیه شود بترسد، قطعا نتیجۀ خوبی نخواهد گرفت. در این صورت نه در رعایت قوانین و نظم برای او فایده‌ای هست، نه در درس خواندن. یعنی همان قوانینی که قرار بود به آموزش و پرورش او کمک کنند، مانع پیشرفتش شدند.

احکام فقهی در نماز هم همین کارکرد را دارند. نباید محتوا و آثار فوق‌العاده‌ای را که از اقامۀ یک نماز مطلوب به دست می‌آید فدای حساسیت‌های غیر ضروری نماز کرد. برای رفع این مشکل یک راه‌حلّ وجود دارد. ما باید خود را به گونه‌ای تربیت کنیم که بسیاری از حرکاتِ نماز، از روی عادت انجام شود. مانند راننده‌ای که می‌خواهد به مقصدی برود و مسیر طوری است که برای یافتن آن به تمرکز نیاز دارد. در این موارد، راننده دیگر به نحوﮤ عوض‌کردن دنده یا نحوۀ سبقت و ترمز فکر نمی‌کند. این‌ها به صورت عادت، توسط ضمیر ناخودآگاه انجام می‌شود و او با تمامِ فکر و ذهنش به یافتن مسیر می‌پردازد و سعی می‌کند به هیچ‌وجه حواسش پرت نشود.

نمی‌خواهم بگویم اهمیت حرکات و سکنات نماز کم است، بلکه می‌خواهم بگویم می‌توانیم این حرکات را مانند بسیاری از اعمال حیاتی به دستِ باکفایت ضمیر ناخودآگاه بسپاریم و خودمان به مسائل مهمتر بپردازیم. مثال نفس کشیدن را یادتان هست؟ شما در حال حاضر به نفس‌کشیدنتان فکر نمی‌کنید و روی آن تمرکز نکرده‌اید، بلکه با آسودگی آن را به ضمیر ناخودآگاه سپرده‌اید و مشغول خواندن یادداشت هستید. آیا اهمیت خواندن این یادداشت‌ها از نفس کشیدن بیشتر است؟!

در نماز نیز باید احکام فقهی، با تمرین و تکرار ملکۀ ذهن انسان شده و خودبه‌خود انجام شود تا ذهن انسان فقط درگیر ذکر خداوند و مفاهیم نماز باشد. حتی فقها اجازه داده‌اند برای جلوگیری از پراکندگی ذهن، از رکعت‌شمار استفاده شود. یکی از خوبی‌های نمازِ جماعت نیز همین است که انسان فقط به اصل ذکر می‌پردازد و بقیۀ امور را به امام جماعت می‌سپارد. به این ترتیب بهره‌وری بالا می‌رود.

باید وسواس در اجرای احکام را به حداقل رساند. اگر این احکام بخواهند به دلیل وسواس یا شکِ بیش از حد، مشکلی در فهم نماز ایجاد کنند، نه تنها لازم نیستند، بلکه می‌توانند مخرّب باشند. برای همین است که شکِ کثیرالشک قابل اعتنا نیست. اگر با دقت در احکام فقهی بنگریم، خواهیم دید که فقها چقدر به ایجاد آرامش در نماز اهمیت داده‌اند. زیرا آرام بودن، مقدمۀ بروز حالتی است که ادب و خشوع را ایجاد می‌کند و این احساسات، اذکار و الفاظ نماز را در جانِ نمازگزار می‌نشاند. احکام فقهی به صورتی طراحی شده‌اند که موانع تمرکز را برطرف کرده و همراه ایجاد نظم و قانون‌مندی، نمازگزار را به اصل نماز و حضور قلب در آن متوجه کنند.

فقیه بزرگ قرن دهم هجری قمری که به «شهید ثانی» معروف است و هنوز کتاب شرح لمعه او در حوزه‌های علمیه به عنوان یکی از متون اصلی تدریس می‌شود، در مورد وظایف قلبی و حالات نمازگزار، کتابی به نام التنبیهات العلیة علی وظائف الصلاة القلبیة را نوشته که تحت عنوان اسرار قلبی نماز ترجمه شده است.

او در نکوهشِ توجه بیش از حد به تلفظ صحیح کلمات عربی و مخارج حروف، در این کتاب آورده است «بعضی گفته‌اند که همانا توجه بیش از اندازه به مخارج حروف، به وسیلۀ شیطان واقع می‌گردد. او برای این که خوانندۀ قرآن را از فهم معانی کلام خداوند باز دارد بر آنان موکل گردیده است. پس همواره قاری قرآن در تردید قرار گرفته و خیال می‌کند که حروف از مخارج اصلی خود خارج نشده و حرف، غلط تلفظ شده است. پس کسی که تمامی کوشش خویش را صرف مخرج‌های حروف می‌کند، چگونه معانی قرآن برایش کشف می‌گردد؟ بیشترین و بالاترین تمسخر شیطان بدین گروه است که به حیله‌های شیطانی گرفتار شده‌اند.» (اسرار قلبی نماز، ص ۸۴)

او در جای دیگر می‌نویسد «و اکنون بر مکلّفِ بیداردل، اقبال به قلب و روی جان به سوی جانان آوردن و اندیشیدن در اسرار نماز و مؤدب گردیدن به آداب آن، حتم و واجب است که در غیر این صورت، نماز جسدی بی‌روح، درختی بی‌بار و عملی بی‌هدف است.» (اسرار قلبی نماز، ص ۲۲)

در جای دیگر این کتاب آمده است «بی‌تردید تنها با انجام صورت و ظاهر عبادت، شیطان از تو دور نخواهد شد. گرچه با این نوع نماز خواندن ظاهرا به انجام تکلیف واجب پرداخته‌ای و از عهدۀ امرِ خداوند برآمده‌ای، اما به ناچار جهت دفع شیطان به اصولی دیگر و اصلاح باطن از رذیلت‌ها و صفات ناپسند - که یاران و سربازان شیطان‌اند - نیازمند هستی، وگرنه جز ضرر و زیان چیزی نیفزوده‌ای.» (اسرار قلبی نماز، ص ۳۰)

این فقیه بزرگ کتابی به نام الفیه هم دارد که در آن هزار واجب فقهیِ نماز را شرح می‌دهد، اما همۀ آن‌ها را در نبود حضور قلب، جسمی بی‌جان و عملی مضّر می‌داند.

اگر همواره در جای مشخصی در خانه، در اتاقی خلوت و با نوری دلخواه نماز بخوانیم، می‌تواند در حضور قلب تأثیر مثبتی داشته باشد

از آن‌سو هرچیزی که بتواند حضور قلب انسان را بیشتر کند، پسندیده است. اینکه همواره در جای مشخصی در خانه، در اتاقی خلوت و با نوری دلخواه نماز بخوانیم، می‌تواند در حضور قلب تأثیر مثبتی داشته باشد. البته بستگی به حال و هوا و سلیقۀ شخص دارد. هرکس باید بهترین مکان و حالت را برای خود پیدا کند.

به علّت تأکید روی احکام، جوانانی که نماز را کامل یاد نگرفته‌اند و شاید اشتباهاتی دارند، گاهی احساس گناه می‌کنند و به درستیِ نمازشان شک می‌کنند یا پیش خود می‌گویند «ما که نمی‌توانیم جزئیات آنچه فقها می‌گویند را آن‌طور که شایسته است عمل کنیم، پس همان بهتر که نکنیم. بالاخره ما هم یاد خدا هستیم. مگر فقط با نماز می‌توان یاد خدا بود؟»

فکر می‌کنم کسانی که این یادداشت‌ها را تا اینجا با دقت خوانده باشند، بتوانند دلایل کافی ارائه دهند و اثبات‌کنند که نماز خواندن به همین شکل، به طور مرتب، با نظم و انضباط، با خشوع و ادب، همراه دعا و مقدمات، با جماعت و حضور قلب، با خواندن سورﮤ حمد و اذکار نماز چقدر ارزشمند و غیرقابل جایگزین است. پس چقدر حیف است که به دلیل ندانستن یا عدم توانایی در انجام برخی احکام، اصل نماز را از دست بدهیم.

یک روز پسرم از من یک حکم فقهی دربارﮤ نماز پرسید. او گفت «بر طبق این حکم، من عملی را اشتباه انجام دادم، حالا آیا نمازم قبول است؟» به او گفتم «فرض کن از مادرت جدا زندگی می‌کنی و او از تو قول گرفته است که هر روز به دیدارش بروی. آیا به نظر تو وقتی به دیدنش می‌روی، او به لباس و کفش تو نگاه می‌کند؟ آیا به دنبال این است که تو چگونه سلام می‌کنی؟ یا دقت می‌کند که فعل و فاعل را چگونه بر طبق دستور زبان می‌گذاری یا نمی‌گذاری؟! یا اینکه چگونه راه می‌روی و چگونه می‌نشینی و برمی‌خیزی؟»

بعد هم گفتم «نه! او بی‌صبرانه مشتاقِ دیدن تو و صحبت با توست. در آن حال او دوست دارد که تو کنارش بنشینی و با او درددل کنی. او به دنبال رفتاری است که بداند آیا تو هم به او محبت داری؟ آیا آن‌گونه که او تو را دوست دارد، تو هم او را دوست داری؟ اگر دوستش داشته باشی، خودبه‌خود تمام بدنت با او حرف می‌زند و به او می‌گوید که دوستش داری. دیگر جمله‌بندی یا حتی کلماتی که از زبانت خارج می‌شود، خیلی مهم نیست. این احساسات درونِ قلب توست که درک می‌شود. وقتی او را دوست داشته باشی خودبه‌خود لباست را هم درست می‌پوشی و تمیز و مرتب در مقابلش ظاهر می‌شوی. این‌ها باید‌هایی نیست که از بیرون به تو تحمیل شود. وقتی ارزش دارد که خودت برای احترام و ادب، آگاهانه انتخابشان کنی. اگر هم از روی جهالت، هیچ‌کدام را رعایت نکنی، مادرت تو را از خودش نمی‌راند؛ به درون راهت می‌دهد و آن‌قدر به تو محبت می‌کند که شرمنده شوی و نادانی‌ات را به علم تبدیل کنی».

درگاه خدا بدونِ هیچ تشریفاتی همواره بر روی تمام محتاجان گشوده است. آنان که برای درخواست خود بیشتر ارزش قائل‌اند، ظاهر را هم بهتر حفظ می‌کنند.

خدا در همه‌حال از نمازگزاران استقبال می‌کند. نمازِ تمام نمازگزارانی که با محبت نماز می‌خوانند مقبول است. تو حرفت را به خدا زده‌ای و او شنیده است. اما اگر دوستش داری، باید برای پیشرفت و رشد بیشتر، خودت را نزدیک‌تر کنی. برای تقرب بیشتر باید احکام را در حد توان، بدون اینکه بر خود سخت بگیری، آگاهانه رعایت کنی. درگاه خدا بدونِ هیچ تشریفاتی همواره بر روی تمام محتاجان گشوده است. آنان که برای درخواست خود بیشتر ارزش قائل‌اند، ظاهر را هم بهتر حفظ می‌کنند. شما وقتی برای به دست آوردن یک خواستۀ مهم به جلسه‌ای می‌روید، سعی می‌کنید مناسب‌ترین لباس‌هایتان را بپوشید، به موقع در جلسه حاضر شوید و آداب مخصوص آن را رعایت کنید.

از سوی دیگر کسانی که شکوه و عظمت درگاه خدا را بیشتر می‌دانند و می‌شناسند، طبیعتا احترام این درگاه را هم بیشتر حفظ می‌کنند. در نتیجه مقرب‌تر شده و از رحمت خداوند بیشتر برخوردار می‌شوند. آنان که برخی احکام را بلد نیستند، باید به هر شکلی که می‌توانند در یادگیری آن‌ها تلاش کنند. با این حال بدانند که ندانستن این احکام به هیچ وجه جلوی ارتباط مستقیم خدا با ایشان را نخواهد گرفت. آن‌ها نباید به خاطر این مسئله، خود را از موهبت‌های بی نظیرِ نماز محروم کنند. وقتی نماز را شروع کنند و ادامه دهند، همۀ مسائل کم‌کم حل می‌شود.

کسانی را می‌شناسم که به هر دلیل ساده‌ای، نماز را به وقت دیگری موکول می‌کنند، حتی اگر نماز قضا شود. مثلا وقتی ظاهرشان کثیف است یا به دلیلی نجس شده‌اند، لباس پاکی ندارند، قبله را نمی‌دانند، جای تمیزی برای نمازخواندن نیست یا خوابشان می‌آید! این واقعا وحشتناک است که کمی نجاست یا چیز‌های کوچک این‌چنینی ما را از خدا دور کند. البته اگر امکان پاک شدن وجود دارد، انسان طبیعتا دوست دارد که پاکیزه باشد و خدا هم همین را دوست دارد، اما اگر امکانش نیست، نباید نماز را کنار گذاشت.

کسی که قدرِ این ارتباط معجزه‌آسا را بداند، به هیچ‌وجه با این بهانه‌های کوچک آن را از دست نخواهد داد. در آخر باید بگویم که قبولی نماز، چیزی بیرون از خود ما نیست. وقتی نماز را طوری بخوانیم که تأثیر مثبتی روی ما بگذارد و این تأثیر مورد رضای خدا هم باشد، نماز مقبول است. مگر می‌شود خداوند، نماز کسی را که توانسته است بر خودش تأثیر مثبت بگذارد، رد کند؟ نمازی مقبول است که شما آثارش را در وجودتان احساس کنید.

منبع: ایرنا

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۲:۲۲ ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
در نماز جماعت نمازگزار مسئولیت زیادی ندارد و ثواب زیادی هم‌ می برد ولی در نمازهای فرادی باید اذان و اقامه و تعقیبات خواند تا نماز کامل باشد و انسان کاهل نماز نباشد.
ناشناس
۱۱:۱۳ ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
قبل از نماز باید چند دقیقه مدیتیشن کرد
ناشناس
۱۱:۰۸ ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
امسال باران خیلی کم بود
خدایا شکرت از این باران در این ساعت در رامهرمز خوزستان
دبیر معارف
۱۱:۰۲ ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
واقعا خیلی خوب و آموزنده است جوانان حتما این مطلب را بخوانند
ناشناس
۱۰:۵۹ ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
یادش بخیر دوره نوجوانی و دبیرستان تحت تاثیر احساسات مذهبی گاهی یک شب صد رکعت نماز میخواندم !
روزه های بدون سحری میگرفتم !
شبهای عاشوری عهد میکردیم با بغض واقعی در مسجد برای امام حسین ع گریه کنیم !!!
یادش بخیر !
رابطه با خدا باید کاملا شخصی و از روی عشق و درونی باشد نه ظاهرسازی و ...