سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان‌ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا این روزها زیاد فکرکردن را بیماری روانی می‌پنداریم؟

بیش‌فکری را معمولاً «فکرکردن مکرر و طولانی‌مدت به موضوعات روزمره» تعریف می‌کنند و به دلیل اینکه منجر به اضطراب و نگرانی می‌شود، آن را بد می‌دانند.

باشگاه خبرنگاران جوان - چندسالی است که واژۀ جدیدی وارد خیلی از مکالمات روزمره شده است: بیش‌فکری (over-thinking). احتمالاً دوستانمان جایی نصیحتمان کرده‌اند که «اورتینک نکن»! یا شاید خودمان این تذکر را به بقیه داده باشیم که بیش‌ازحد به موضوعات فکر نکنند. 

بیش‌فکری را معمولاً «فکرکردن مکرر و طولانی‌مدت به موضوعات روزمره» تعریف می‌کنند و به سه دلیل، آن را بد می‌دانند: ۱- منجر به اضطراب و نگرانی می‌شود. ۲- باعث می‌شود نتوانیم تصمیم بگیریم یا دست به عمل بزنیم. ۳- «بی‌فایده» است. یعنی غیرمولد است و به نتیجۀ خاصی نمی‌رسد. 

اما سودهاساتوا گوهاروی، فیلسوف سیاسی دانشگاه منچستر، معتقد است مذموم شمردنِ تفکر طولانی و مکرر اشتباه بسیار بزرگی است. زیرا اگر چنین باشد، باید همۀ فیلسوفان و متفکران بزرگ را بیمار روانی بشماریم. مشکل این است که بیش‌فکری را طوری تعریف کرده‌ایم که گویی تفکر چیزی است که بد است اگر زیاد به آن مشغول شویم.

گوهاروی معتقد است ما تفکرِ درست داریم و تفکر نادرست. و آنچه معمولاً اورتینک می‌نامیم، مصداقی از تفکر نادرست است. می‌توان تفکر نادرست را در خلاصه‌ترین شکل به دو دسته تقسیم کرد: ۱- پرسیدن سؤالات اشتباه برای فهم یک موضوع و ۲- پرسیدن سوالات درست، اما در زمانی اشتباه. مثلاً اگر بخواهید ماهیت «دوستی» را بفهمید و بپرسید: دوستی چه فایدۀ اقتصادی‌ای دارد؟ هیچوقت به درک درستی از مفهوم دوستی نمی‌رسید، چون پرسش اشتباهی پرسیده‌اید. اگر در نوجوانی مدام از خودتان بپرسید: «آیا کسی عاشق من خواهد شد»؟ دارید سوال اشتباهی می‌پرسید، چون آنقدر پیش‌بینی‌ناپذیر است که عملاً پاسخی ندارد. 

اما سوالات درست در موقعیت اشتباه هم بسیار رایج است. فرض کنید مادربزرگتان مریض است و نمی‌دانید باید بستری‌اش شود یا نه. در چنین موقعیتی، اگر بپرسید «چطور بیمارستان‌های خصوصی باعث بی‌عدالتی در درمان می‌شوند؟» دارید سوال درستی را در موقعیت غلطی می‌پرسید. به جای این، باید با پزشک مشورت کنید.  

گوهاروی می‌گوید آنچه باعث اضطراب و پریشانی می‌شود، یا هنگامی که باید تصمیم بگیریم، ما را به بی‌عملی می‌کشاند، «نادرست فکرکردن» است، نه «زیاد فکرکردن». چون اگر درست فکر کنید، یعنی سوالات درست بپرسید و در موقعیت مناسب، ممکن است که سال‌ها مشغول یک مسئله باشید، اما عمرتان را تلف نکرده‌اید.

تفکر عمیق به خودی خود ارزش است. چه‌بسا والاترین ارزش. همۀ انواع تفکر لزوماً به راه‌حل، محصول یا تولید چیزی نمی‌انجامند، اما این به معنای آن نیست که چنین عملی بیهوده است. ارسطو می‌گفت هدفِ تفکر نظری رسیدن به «حقیقت» است. ممکن است هیچوقت به آن نرسیم، اما قدم‌برداشتن در این مسیر، هرچه بیشتر، بهتر.

منبع: ترجمان علوم انسانی

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۳:۴۱ ۰۳ آبان ۱۴۰۴
تنها انسانهایی قادربه تفکرات عمیق وپایدارومفیدهستند که ازهوش خدادادی خودعاقلانه استفاده میکنند وآنرابه بیراهه نمیکشانند ویامثل بعض افرادآکبند نگهش نمیدارند.
خدایاچنان کن سرانجام کار توخوشنودباشی ومارستگار
ناشناس
۱۲:۰۶ ۰۳ آبان ۱۴۰۴
من الآن روانی هستم
ناشناس
۱۱:۳۴ ۰۳ آبان ۱۴۰۴
گرانی
ناشناس
۱۰:۲۶ ۰۳ آبان ۱۴۰۴
متاسفانه اکثر مردم ایران مشکلات روحی دارند