معراج غریبانه «عزیز خرمیان» در آزادسازی بستان

اخبار جبهه حکایت از عملیات و شهادت تعدادی از دوستان و همرزمان می‌کرد. سریع خودم را به مسجد جامع رساندم در میان اسامی شهداء نام «عزیز خرمیان» را دیدم، عرق سردی بر تنم نشست یادم آمد که عزیز، مادر ندارد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛ وبلاگ رهسپار قدیمی نوشت: 8 آذر سالروز حماسه آزاد سازی بستان در عملیات «طریق القدس» بود؛ اولین عملیاتی که سپاه با تشکیل گردان‌های رزمی خود توانست با یک سازمان رزم منظم وارد نبرد با دشمن بعثی شود.

نخستین گردان نیروهای اعزامی دزفول نیز در همین عملیات شکل گرفت که این گردان در عملیات فتح المبین با نام مبارک «گردان بلال» شروع به رزم کرد.

وقتی مارش نظامی از بلندگوهای مساجد بلند شد مردم فهمیدند که اتفاق تازه‌ای در جبهه رخ داده است؛ اخبار جبهه حکایت از عملیات و شهادت تعدادی از دوستان و همرزمان می‌داد. رادیو دزفول اعلام کرده بود، اسامی شهدای دزفول را سپاه از طریق نصب در مسجد جامع اعلام خواهد کرد! سریع خودم را به مسجد جامع رسانیدم در میان اسامی شهداء نام «عزیز خرمیان» را دیدم، عرق سردی بر تنم نشست یادم آمد که عزیز مادر ندارد! یاد این نوحه حاج حسین آل مبارک افتادم: حسین مادر ندارد کی خاکش می‌سپارد.

شهید عزیز خرمیان؛ عزیز بچه محلمان بود و در مسجد و جلسه قرآن با هم بودیم؛ دوره ذخیره سپاه را قبل از شروع جنگ تحمیلی با هم در پادگان کرخه گذرانیده بودیم.

عزیز ساده بود و بی‌آلایش، سخت کوش و خستگی ناپذیر، موقع کار بسیار جدی و پر تلاش، در عین حال شوخ طبع و خنده رو؛ یاد ندارم کسی از دوستان از رفتار عزیز گله داشته باشد و یا کسی را از خود رنجانده باشد.

پیکر شهدای عملیات بستان را که آوردند عزیز هم در میان آنها بود، تشییع جنازه آنان با شکوه تمام برگزار شد؛ روی دلم غم شهادت عزیز سنگینی می‌کرد شب  ستاد ذخیره سپاه نشسته بودیم تلویزیون نوحه‌ای از آهنگران پخش کرد دیگر تحمل نداشتم بغضم ترکید و در حضور بچه‌های ستاد بلند بلند شروع کردم به گریه...
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.