همواره در زندگی محروم بودم و به قصد ازدواج و رفتن از خانه پدری به سمت پسران...

دخترانی که محبت نبینند چه می کنند ؟!به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خانواده به عنوان کوچکترین و مهمترین واحد اجتماعی، نقش مهم و بسزایی در رشد و توسعه هر فرد و جامعه دارد. نهاد خانواده و ساختار منحصر بفرد آن به گونه ای است که ضابطه رفتاری مناسب و فضای پر از صمیمیت را در کلبه دنج خانه می‌طلبد. خانواده چه از نوع دو نفره و چه چند نفره در صورتی اسباب رشد و تعالی انسان را مهیا می‌کند که هر یک از اعضای آن روابط نیک و پر مهری با یکدیگر داشته باشند. گاهی کم لطفی اعضای این نهاد کلیدی نسبت به سایرین علاوه بر مشکلات روحی و روانی عمیق، راه فرد را برای قدم نهادن در مسیر پیچیده و به هم پیوسته کج روی‌های اجتماعی باز و هموار می‌کند.

بیشتر بانوان ایرانی از مادرانشان، نسل به نسل آموخته‌اند که همواره نسبت به خانواده عشق و تعهد داشته باشند و با همان روح لطیف، بار سنگین زندگی را به دوش بکشند و همچنین در مقابل ناملایمتی‌های عزیزانشان از صمیم جان، مایه بگذارند.

متاسفانه برخی خانواده ها در برخی از زمان‌ها به صبوری، لطافت و احساسات زلال زنان و دختران با واکنش‌های تند و خشن پاسخ می‌دهند. انها با این کار همسر و یا دخترشان را نسبت به کانون خانواده دلسرد و تعدادی از آنها را مجبور می‌کنند که با دلی پر از اندوه با حسرت محبت خانواده، متاسفانه به هر کس و هر چیزی پناه ببرند.


* تعصبات غلطی که سد راه دختران می‌شود!

 برخی از خانواده‌ها از کودکی برخی سنت‌های اشتباه را در دخترانشان نهادینه می‌کنند و می‌خواهند که فرزندشان بدون هیچ حق و اظهار نظری درباره زندگی در چهارچوب مقررات تعیین شده از سوی والدینش گام بردارد. چنین والدینی با تعصب‌های غلط و نا به جایشان،با خود خواهی، دختران را  از حقوق مسلمی که جامعه در اختیار آنها قرار می‌دهد،  منع می‌کنند.

مشکل دیگر گروهی از دختران، به زمان‌های قدیم بر می‌گردد که خانواده‌ها از راه کشاورزی، دامپروری و دیگر مشاغل یدی امرار معاش می‌کردند.

در گذشته برای گروهی از مردم، داشتن فرزند پسر که عموما قدرت بدنی بیشتری نسبت به دختران دارند و توانایی انجام این نوع شغل‌ها برایشان راحت تر است، برای والدین دارای ارزش بسیاری بود. در حال حاضر با وجود تغییر مدل جامعه‌ از سنتی به صنعتی و همچنین به دنبال آن تغییر اکثر شغل‌ها از یدی به فکری، هنوز هم برخی خانواده‌ها فرزند پسر را به دختر ترجیح می‌دهند. آنها علاوه بر تبعیضی که میان فرزندان در میزان ارج نهادن می‌گذراند، فرزند دختر را مجبور می‌کنند که از دستورهای برادرش بی چون و چرا اطاعت کند.

در برخی از این موارد، گروهی از پسران جوان که تجربه و دانشی در خصوص احساس و خواسته‌های دختران ندارند، برای بزرگ نشان دادن خود با قلدری خواهرشان را از انجام بسیاری از کارهای متناسب با روحیه دخترانه منع می‌کنند. این دختران جوان، خواسته‌ها و آرزوهای خود را در زندگی دارند،نمی‌توانند تبعیض های این چنینی از سوی والدین را  هضم کنند و همچنین از محدودیتهای بی مورد برادرانشان به شدت رنج می‌برند.

حجب و حیای ذاتیشان و همینطور ترس از اعتراض و عواقبش، آنها را به سمتی سوق می‌دهد که پنهانی از هر راهی خشم و آتش درونشان را خاموش کنند.

تعدادی از این دختران، به دنبال گریز از خانه و محدودیت‌هایش هستند؛ بعضی از آنها راه و چاه را به درستی نمی دانند و با انتخاب راه اشتباه و مخرب، فرار را برقرار ترجیح می‌دهند و برچسب نامناسب دختر فراری را بر پیشانی می‌زنند. تعدادی دیگر نیز به غلط، کمبود محبتشان را با اعتیاد به روابط عاطفی و وابستگی به افراد ناشایست که بیشتر برای سوء استفاده در کمین نشسته اند، جبران می‌کنند.

سحر 25 ساله دیپلم انسانی از علت پاسخگویی به خواسته‌های برخی پسران چنین می‌گوید: رفتارهای غیرقابل تحمل پدر و برادرانم اجازه نداد که به دانشگاه بروم و من همواره در زندگی محروم بودم. به قصد ازدواج و رفتن از خانه پدری به سمت پسران می‌روم.


* کم کاری تعدادی از  مردان، برخی زنان را فراری می‌دهد!

اصولا دختران و پسران جوان با هدف بدست‌ آوردن آرامش و استقلال بیشتر در زندگی ازدواج می‌کنند. هر کدام از آنها نیازهایی دارند که اگر توسط همسرشان برآورده نشود، رفته رفته احساس ناخرسندی طرف مقابل را در زندگی بوجود می‌آورد. شاید بعضی مواقع تعدادی مردان نتوانند به درستی نیازهای عاطفی همسرشان را ارضا کنند و یا با بی تفاوتی نسبت به آنها، آرامششان را سلب کنند. غالب زنان وقتی در زندگی پشتوانه و حامی خود را از دست می‌دهند، احساس ناامنی و تنهایی می‌کنند.


* ارزش والای زن را دریاب!

بانوان جامعه از گذشته‌های بسیار دور تندیس قناعت، ایثار و از خود گذشتگی در برابر اعضای خانواده را از آن خود کرده‌اند. آنها قادرند با عشقی فراوان، شادی و آرامش حیرت انگیز را در فضای خانه پراکنده و کانون خانواده را گرم محبت بیکرانشان کنند. درون همه افراد بعد از برطرف شدن نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای عاطفی شکوفا می‌شود. زنان و دختران هم که وجودشان سراسر محبت و عاطفه است برای ادامه زندگی سالم به توجه و مهر دیگر اعضای خانواده، نیاز جدی دارند.

متاسفانه از آنجایی که پاره‌ای افراد، بدون درک توانایی و شخصیت زنان و دختران، آنان را لایق ابراز علاقه و احترام نمی‌دانند و همواره به اشتباه، خود را جنس برتر و زنان را ناتوان می پندارند.

گروهی دیگر از مردان نیز چنان خود را درگیر کار و مسائل مالی می کنند که دیگر در شبانه روز زمانی برای رسیدگی به نیازهای عاطفی همسر و دخترشان باقی نمی‌ماند.چنین افرادی با کوچک شمردن جنس زن و دریغ کردن محبت مردانه خود، بانوان را از خانه گریزان می‌کنند و آنها را به سمت افسردگی، اعتیاد به مواد مخدر و دیگر دامهای پهن شده در اجتماع می‌کشانند.

محمد، 42 ساله، کارشناس حسابداری با مقصر دانستن خود در افسردگی همسرش اینگونه می‌گوید: هر شب تا دیر وقت را در محل کارم می‌ماندم، متاسفانه پس از مدتی همسرم شروع به کشیدن سیگار کرد و به شدت افسرده شد.

دکتر افسر افشار، روان شناس در مورد لزوم توجه به زنان و دختران معتقد است: " اگر نیازهای عاطفی زنان و دختران در محیط خانواده رفع نشود، برخی از آنها محبت را از بیرون خانه جستجو می‌کنند." 


* شان واقعی بانوان ایرانی چیست؟

 زندگی‌ این روزهای تعدادی از دختران و زنان وادار شدن به کارهایی نمی خواهند و منع شدن از رویاها و آرزوهایشان و پس از ازدواج هم در بعضی موارد، خیانت و تحقیر از طرف اعضای خانواده است. این گروه،متاسفانه قربانی درک و نادرست نزدیکترین افراد زندگی‌شان می‌شوند و برای کسب آرامش و امنیت در زندگی به بسیاری از انحرافات و کارهای ناشایست تن می‌دهند.اکنون زمان آن رسیده است که با به رسمیت شناختن شخصیت والا وستودنی بانوان جامعه و نقش کلیدی آنها در خانه و خانواده از سوی همه افراد، رفتاری متناسب با شان واقعی یک زن ایرانی داشته باشیم.



گزارش از نازنین میرزایی 



انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶۹
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۲۶ ۰۱ آبان ۱۴۰۰
درد منم انقد زیاده که فقط دوس دارم بمیرم نه مادر پدر خوبی دارم نه برادری هیچ کسو ندارم درک کنه منو فقط یجا میشینم گریه میکنم به یجا زل میزنم باهام هررفتاری میکنن بعدش
منم یکم از خودم طرف داری میکنم میگه این دیونه روانی باید ببریمش تیمارستان به این فکر نمیکنن که چی باعث شده من اینطوری شدم اصلا محبت تو خونه نیست همش فوش همش کتک همش حقارت بی توجهی مامانمم که انگار نه انگار تازشم میگه کاش بمیری منم فقط میخوام یا بمیرم یا از این خونه برم بیرون خیلی به کمک احتیاج دارم خدایا ازت خواهش میکنم منو نجات بده از دست این ادما
Iran (Islamic Republic of)
بهاره
۲۲:۳۸ ۰۹ خرداد ۱۴۰۰
منم خیلی از زندگی بدم میاد وقتی که بچه‌ بودم کلاس دوم بودم زیاد اذیت میکردم مامانمم رفت به معلممون گفت معلمم پیش همه بچه های کلاسمون من و دعوا کرد هیچ وقت اون موقع رو یادم نمیره انگار یه نفر داشت من و خفه میکرد بزرگ تر هم شدم الان پانزده سالمه هیچ محبتی تا همون یچگیم از مامانم ندیدم یه روز بهم گفت که داداشم و بیشتر از من دوست داره واقعا دلم شکست بابام چون شغلش آزاده دیر میاد بخاطر همین مامانم باهاش بحث می‌کنه یه بار از دستشون گریه کردم بعد مامانم متوجه شد و دیگه ساکت شدن و گفتن ما الکی گریه میکنیم ولی واقعا از زندگیم متنفرم خیلی خیلی از زندگی متنفرم
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۱۷:۱۲ ۰۸ بهمن ۱۳۹۹
من پدرم از بچگی همیشه سر کار بود توی خونه هم که بود هیچ وقت محبتی ازشچ ندیدم
مامانمم به جای حمایت از من هر وقت کار بدی می کردم منو می زد
شاید نتونید باور کنید ولی یه بار بچه بودم یه کار بدی کرده بودم بعدم به حالت قهر روی شکم خوابیده بودم مامانم اومد روم وایساد خیلی لحظات بدی بود همش گفتم غلط کردم
آخه داشتم خفه می شدم مامانمم انگار نه انگار
به خدا نمی تونم ببخشمشون
نه مامانمو نه بابامو
پسرخاله هام توی بچگیم همش منو می زدن از همشون متنفرم
البته خب... مادر که اونجوری باشه دیگه از کس دیگه ای نمیشه توقع خوب بودن داشت
تا حالا یه بار میخواستم خودکشی کنم یکی از دوستام جلومو گرفت
کاش هیچ وقت دنیا نیومده بودم
کاش یه نفر بود که نجاتم بده و کمکم کنه
هزاران نفر توی زندگیم بودن که میتونستن کمکم کنن ولی به جای کمک زخم می زدن بهم
اگه میتونستم اون زخمای روحیمو نشون بدم غیر قابل تصور میشه اون صحنه
Iran (Islamic Republic of)
ششش
۲۰:۴۰ ۲۶ تير ۱۴۰۰
من هم واقعا همش به خودم میگم کاش به دنیا نمیودم همش به خودم میگم شیر گاز اتاقم و باز کنم تا خفه بشم بدون هیچ دردی ولی اینجوری خودم باعث مرگم میشم بابام هیچ توجهی به من نداره همش وقتی میخوام حرف بزنم میگه ساکت دارم فیلم میبینم سر یه چیز کوچک همش سرم بلند داد میزنه و بهم فونش پیده دیگه از دستش خسته شدم همش به خودم میگم کاش بابا نداشتم بیرون هم که اصلا نمیریم مگه این که با مامانم برم بیرون و بیام سه تا خواهر بزرگ تر از خودم دارم که اونا ازدواج کردن من ۱۳ سالمه انگار اصلا افسرده شدم خیلی از زندگی خسته هستم همش دعا میکنم که بمیرم
Iran (Islamic Republic of)
دختر مستقل
۲۳:۰۹ ۱۷ شهريور ۱۳۹۹
سلام
Iran (Islamic Republic of)
بی نام
۱۸:۴۴ ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
من از طرف خانواده خیلی کم توجهی میبینم فقطم به دلیل یک پسر که در خانواده است واقعا دیگه نمیتونم تهمل کنم
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
دخی تنها
۱۸:۵۰ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
خیلی سخته درکت میکنم
Iran (Islamic Republic of)
سارا
۲۳:۴۳ ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
اگر مهر و محبتی از خانواده نداشتی میشه روزی پیشرفت کرد؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۰۱ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
پس مطلب من کجا رفت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۴۷ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
همیشه مادر بزرگم میگفت مادر هر موقع زن گرفتی اگه خواستی زندگی خوبی داشته باشی به خانومت احترام بگذار اگه هم می خواهی بد بخت باشی بر عکسش را انجام بده .الان ۱۲سال ازدواج کردم وواقعابهش احترام می گذارم از من به همه ی شما نصیحت خانوم ها خیلی حساس ولی خیلی هم مهربان اگه بهشون احترام بگذارید واقعا براتون از همه لحاظ جبران میکنند اگه می خواهید زندگی زیبا و بچه های آرامی داشته باشید در یک کلام فقط به خانومتون توجه کنید چون یک خانوم خانه دار از صبح تا شب در خانه با بچه ها خسته میشه و شب که به محبت ما نیاز داره ما حوصله نداشته باشیم واقعا اوج نامردیه در یک کلام زندگی زیبابا همسری آرام
Iran (Islamic Republic of)
F
۱۹:۴۵ ۰۶ شهريور ۱۳۹۸
عالی
Iran (Islamic Republic of)
پرستو
۱۱:۲۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
من از بچگی هیچ محبتی از خونواده ندیدم . حتی یکبار یابار فقط یکبار منو بغل نکردن . پدرم سرد و فحاش و مادرم هم همبنطور .... عدالت خدا کجاست پس ??????
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۴ ۱۰ اسفند ۱۳۹۷
خیلی خستم خیلی
Iran (Islamic Republic of)
سارا
۱۱:۴۲ ۲۰ آذر ۱۳۹۷
سلام من سارا هستم در خانواده هیچ محبتی ندارم از نظر خودم یه کلفتم توی خونه تا دختر این خونه نمیدونم چکار کنم خسته شدم از زندگیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۲ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹
سارای عزیزم سلام منم تو زندگی فقدان شدید محبت ودرنتیجه شکستهای زیادی بخاطر بی توجهی والدین داشتم عزیزم بخدا توکل کن نماز و قرآن زیاد بخون وتا میتونی تلاش کن و خودت نجات بده و از سختیهات درس بگیر و آیندت بساز یقین داشته باش ایمان امید بخداوتلاش سرنوشتت عوض میکنه موفق باشی عزیزدلم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۵:۳۵ ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
ای کاش این مطلب قبل اتفاق ناگوار زندگیم میخوندم.منم همیشه تا دیروقت سرکار بودم به ندرت همسرودخترمو بیدار میدیدم.تا اینکه باکمال ناباوری متوجه خیانت همسرم شدم که فریب حرفهای محبت امیز یه نامردوخورده بودو .............بقیش بماند.
فقط خواستم بگم مرداهای متاهل برونن بازنتون مث ملکه رفتارکنیین حتی اگه لایقش نبودامامطمعا باشین میادروزی که لایقش میشه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۰۴ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
واقعا راست میگی ولی خانوم ها همشون مثل یک ملکه می مونند این ما مردها هستیم که باید بدانیم با آنها چطور باید رفتار کنیم
Germany
ناشناس
۰۰:۲۵ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵
ازبیمحبتی شکسته نشو اون بالا کسی هست که هواتوداره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۴۰ ۱۷ اسفند ۱۳۹۴
آخ قلبم من شکست عشقی خوردم در این رابطه مطلب بذارید چطور آروم شم خیلی افسرده و حس شدید تنهایی دارم هرجا میرم بازم حس تنهایی دارم با هرکس حرف میزنم اما فایده نداره
۱۲۳۴
آخرین اخبار