حجاب در جامعه اسلامی از منظر شهید بهشتی

حجاب، یک حکم صریح قرآنی است که متاسفانه این روزها جریانی مرموزی با بکار بردن تعبیر اختراعی «حجاب اجباری» درصدد ایجاد انحراف و حتی انکار این حکم الهی است.

حجاب در جامعه اسلامی از منظر شهید بهشتیبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با مروری دوباره به متن کامل سخنرانی شهید مظلوم آیت‌الله شهید بهشتی که با عنوان «حجاب و حدود آزادی در جامعه اسلامی» در تاریخ 23/11/1365 صورت گرفته است، به این نتیجه رسیدیم که سخنان آن روز آیت‌الله بهشتی به نوعی پیش‌بینی اقدامات جریان مرموز امروزی است و حاوی نکات دقیق و مهمی است که گویی این سخنان را برای شرایط امروز ایراد کرده‌اند. لذا متن کامل این سخنان را تقدیم خوانندگان گرامی روزنامه می‌نمائیم.
***
بسم‌الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمهالله. سلام بر شما شهیدان پاک هویزه و سلام به همه شهیدان راه خدا، السلام علیکم یا اولیاء‌الله و احبائه، السلام علیکم یا اصفیاء‌الله و اودائه، همان سلام و درودی را که به برکت عاشورای حسینی و زیارت تربت‌پاک حسین(ع) و اصحاب او یادگرفتیم و با او خو کرده‌ایم، امروز به شهیدان پاک عرصه‌های گوناگون جهاد و قیام قهرمانان انقلاب اسلامی درود میفرستیم. چه سعادتمندند این انسانهای رشد یافته و به کمال رسیده.

شهید و شهادت
شهادت برای یک آرمان وسیله است اما برای یک انسان چیزی است شبیه هدف، اگر نگویم هدف است. شهادت که تا با شهود انسان نسبت به حق و خدا مزین نباشد شهادت نامیده نمیشود مرحله طولانی است از حضور تام قلب انسان در پیشگاه خدا، حضور قلب در برابر خدا و کشته شدگان راه خدا آنهائی که فی سبیل‌الله حرکت می‌کنند، تلاش میکنند، خون میدهند، جان میدهند اینها قبله ایمانشان را به خدا آنقدر قاطع و محکم و روشن کردند که از همه دوست داشتنیهای دیگر میگذرند، شهیدان آزادگانند اگر ما خطاب به امام حسین(ع) میگوئیم‌ای سرور آزادگان برای این است که شهیدان راه حق آزادگانند شهید تا خودش را از بندگیها و بردگیها آزاد نکند، قدم به میدان شهادت نمیگذارد او خودش را از همه علائق آزاد کرده است از هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد شده آنوقت میرود تا به خیل پویندگان خط سرخ شهادت بپیوندد و اصولاً آن آزادگی که بصورت یک شعار اصلی در انقلاب اسلامی ما درآمد این آزادی بود اگر زن و مرد ما فریاد برمیآورد که استقلال، آزادی، حکومت اسلامی منظورشان آن آزادی بی‌بندوبار گونه نبود، هیچ مرد مسلمان ومتعهد و هیچ زن مسلمان و متعهد خواستار آن نبود که زن و مرد در جامعه ما آزاد باشد، هیچ قید و بندی نداشته باشد هرگز نمیخواست محیط اجتماعی ما به هر زن و مردی آن آزادی را بدهد که هر طور دلش میخواهد لباس بپوشد، زندگی کند و هر طور دلش میخواهد معاشرت کند انقلابیون مسلمان ما دنبال این چنین آزادی نبودند دیروز که در قم بمناسبت بیست و دوبهمن این جشن فرخنده سخن میگفتم بحث به همین مسئله آزادی کشید در آنجا از انبوه برادران و خواهران پرسیدم آیا شما که در شهر قیام و پیام خون و شهادت قم مدتها پرچمدار انقلاب بودید و در پانزده خرداد سال 42 عظیم‌ترین صحنه‌ها را در این شهر بوجود آوردید و شهری را که میگفتند وارداتش مرده است نشان دادید که از خیلی شهرها زنده‌تر است (البته این جمله را در آنجا (قم) نگفتم در این جا میگویم) از شما میپرسم آیا شما آنوقتی که فریاد برمیآورید استقلال، آزادی، حکومت اسلامی منظورتان از آزادی این بود که شما خواهرها و برادرها در محیطی زندگی کنید که کسی را با کسی کاری نباشد و هرکسی هر طوری بخواهد عمل کند؟ فریاد برآوردند که نه.

کدام آزادی؟
و حالا شما برادرها و خواهرهای عزیز که در این مسجد به یاد شهیدان والای هویزه این عزیزان قهرمان و برای بزرگداشت آنهاو حضور در جمع خانواده‌های شهیدپرور آن‌ها در این مسجد گرد آمده‌اید از شما سئوال می‌کنم شما جوانان عزیز، شمابرادرها و خواهرهای با ایمان که در سال 57 آن حرکت مردمی میلیونی پرشکوه را بارها به وجود آورده‌اید، وجب به وجب خیابانها، کوچه‌ها و میدانهای ما شاهد آن حرکت شما هستند، در پیشگاه خداوندآیا شما آنروز که بانگ برمی‌آوردید آزادی منظور شما از آزادی این بود که در جامعه مرد و زن آزاد باشند؟ هر گناهی را میخواهند مرتکب بشوند؟ و هرکس خودش برپایه ایماش گناه نکرد خیلی خوب اما اگر ایمانش و معرفتش آنقدر بالا نبود که او آزادانه گناه نکند و دنبال روی هواها و هوسهایش بود، او را آزاد بگذارند؟ فقط برای کمال فرهنگی و کمال معنوی او تلاش کنند تا او را از نظر ایمان و معرفت و آگاهی به آن پایه برسانند که گناه نکنند، اما اگر گناه کرد خواه در خانه کوچه و خیابان، مدرسه و اداره آزادش بگذارند؟ چون ما خواستار آزادی هستیم؟ شما این چنین آزادی می‌خواستید؟ بنابراین شما آزادی به معنی آزادی مطلق شهروندان جمهوری اسلامی برای آنکه به دلخواه خود زندگی کنید(این دلخواه هرچه میخواهد باشد) چنین آزادی را دنبالش نبودید، آزادی از دیدگاه اسلام عزیز ما در درجه اول آزادشدن انسان از بندگی است. آیا نگریسته‌ای به آن انسانی که هوی و هوسش و تمایلاتش را می‌پرستد؟ هوس کیش است، هواپرست است و با اینکه خیلی عالم است و دارای گنجینه معلومات اما خدا او را گمراه کرده است؟ خیلی‌ها هستند عالمند اما رهرو رهیاب نیستند. همانطوریکه مکرر در سخنان اخیر امام امت شنیده‌اید علم برایشان حجاب اکبر است، علم مانع آن است که حق و حقیقت را بیابند و بشناسند، بپذیرند و در برابرش خاضع شوند، علم به آنها به جای تواضع و فروتنی در برابر حق غرور و خودسری و سرکشی را در برابر حق داده است. آزادی بدان اصل که انسان در برابر حاکمیت هوی و هوس‌ها و تمایلات درونی گوناگونش بر انتخاب و رفتارش آزاد بماند آزادیش را حفظ کند و این شهیدان عزیز ما چنین‌اند اینها خودشان را در برابر بسیاری از هوسها آزاد کردند و تا آزاد نشوند، بدین راه قدم نمی‌نهند، این است که آن آزادی که باید نظام حکومت اسلامی به زن و مرد و پیر وجوان و کارگر و کشاورز، تهرانی، روستائی، پیشه‌ور، دانشجو، فرهنگی، دانشگاهی، روحانی، وکارمند و همه قشرهای ما بدهد.

ایجاد محیط طبیعی و سالم
تا ما در خط تسلط بر هوی‌ها حرکت نکنیم به این آزادی نمی‌رسیم و چون محیط اجتماعی تاثیر به سزائی دارد در اینکه درون من و شماها رشد کند یا ذکر خدا رشد کند. درست است که اگر افراد رشد یافته رسیده به مراحل بالای کمال را در میان انگیزه‌های رنگارنگ فساد رهاکنی اختیار خودشان را می‌توانند داشته باشند خوب باید بگوئیم که اینها چند درصد هستند؟

چند در هزارند؟ برای اینکه بقیه انسانها حاکم بر هوایشان بمانند، باید بکوشیم محیط هم طبیعی باشد که از در و دیوارش انگیزه فساد نبارد و به محض اینکه ما خواستیم محیط را از این آلودگیها پاک کنیم خود به خود مقداری از آزادی‌ها گرفته می‌شود اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی فریاد برای آزادی هم برآوردید درست، اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که می‌آئی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندامهای بدن و موی سر شما پوشیده باشد، آنچه با پوشش ساده نه دلفریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها هم باوقار و سنگین و متین باشد، درخور پاکدامنی بانوی والاقدر مسلمان پیوسته به خدا باشد، خوب در اینجا اگر این را به او گفتند و شنید بازهم آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده اما اگر نخواست آزادانه بشنود بگوید این چیزهائی که شما میگوئید خوب است ولی من دلم میخواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر شوم! در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زده‌ایم، شما میخواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت گوش نکردی عذابش دامن خودت را میگیرد؟ نخیر در آنجا ما نهی ازمنکر می‌کنیم در این صورت خود به خود مقداری از آزادی این خواهرها را از دستش می‌گیریم.

ونه به خاطر اینکه دشمن آزادی او و آزادی بشریت باشیم، به خاطر اینکه دوست و خواستار آزادی او و آزادی بشریت هستیم. تو‌ای خانم! بنشین با خودت بیندیش در درونت چه انگیزه‌ای هست که تو را وامیدارد به جای پوشش با کرامتی که اسلام برای تو درنظر گرفته است می‌خواهی بدون این پوشش به خیابانها و کوچه‌ها بیائی؟آیا خود آگاه یا ناخودآگاه در اعمال روحت خودنمائی و میل به خودنمائی و نمایش دادن خویشتن در برابر دیدگان دیگران تو را به این گناه وا نمی‌دارد؟ و اگر تو نتوانستی این تمایل و یا جهل یا هر چیز را در خودت مهار کنی و دوباره خواستی این گونه بیرون بیائی باید به شما بگوئیم که جامعه ما چنین وضعی را در محیط اجتماعیش تحمل نمی‌کند.

شهیدان راه آزادی
من وقتی این شهیدان به خدا پیوسته‌مان را می‌بینم، وقتی این جوان‌های پاک را می‌بینم با چه شوق و شوری به سوی میدانهای نبرد حق با باطل می‌روند، سرفرازند و سرافرازی برای امت اسلام و اسلام می‌آفرینند و می‌بینیم چطور در برابر تمام انگیزه‌ها حساسند،‌ای خانم به من حق بده به حساسیت این جوانهای جانباز در راه خدا هم احترام بگذارم و احترام بگذاریم بگوئیم که اینها جانبازان راه خدا هستند اما آزادی دوست نیستند! اشتباه می‌کنی اینها شهیدان راه آزادی هستند. اینها با تمام وجودشان آرزو می‌کنند که همه انسانها مثل اینها آزاد باشند، آزاد مرد و آزاد زن، برای همین است که می‌گویند ما میخواهیم محیط اجتماعیمان از درو دیوارش انگیزه‌های انحراف نبارد و این گفته و خواستشان با آن معنی متعالیش در اسلام، درست در خط تقویت آزادی است.

بنابراین برپایه تعالیمی که از اسلام می‌شناسیم انسان آزاد است حتی آزاد است که خدا را اطاعت نکند و یا اطاعت کند، خداوند این آزادی را به من و شما داده است آنهائی که معصیت خدا می‌کنند از روی آزادی جهل،اما در عین حال با آزادی،کسی که آنها را مجبور نمی‌کند که به گناه آلوده شوند از روی اختیار و آزادی خدا را معصیت می‌کنند و این ویژگی برای انسان است که میتواند معصیت کند، این ویژگی انسان در قرآن هم آمده است، «وقل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر» وحی از جانب خدا می‌آید هرکه دلش می‌خواهد ایمان بیاورد و هر که دلش میخواهد کفر بورزد این آزادی در اسلام را تشریح می‌کند، بنابراین آنجا که من و شما به عنوان یک فرد هستیم در برابر حرام و حلال واجب اسلام هم آزادیم، بخواهیم به واجبات عمل می‌کنیم و یا عمل نمی‌کنیم. میخواهیم از محرمات پرهیز می‌کنیم و نخواهیم نمی‌کنیم مختاریم، آزادیم کسی ما را مجبور نمی‌کند که نماز بخوانیم اصلا نماز را که انسان از روی اجبار بخواند نماز نیست ما باید از روی شوق نماز بخوانیم تا مقبول حق واقع شود و برای ترس از خدا و گمراهی، فسادو سقوطمان خدا را معصیت نکنیم تا تقوایمان تقوای به معنای واقعی باشد و از روی اختیار و آزادی. اما وقتی در جامعه در مرآ و منظر دیگران وقتی که با هزاران نفر دیگر هستیم آنجا دیگر محیط اجتماعی است در آن محیط گستاخی من در گناه، آن نوجوان عزیز را بلغزاند و او را به گناه بکشاند من به او خیانت کرده‌ام و اسلام آزادی در خیانت را آزادی نمی‌داند، ضد آزادی می‌داند.

شما هم جوانها را با شش سال قبل مقایسه کنید اکثریت جوان‌ها، در گذشته به مسابقه در راه‌ هرزگیها، بی‌بند وباریها آلامد شدن، دنیاپرستیها کشانده می‌شدند، وقتی ما از بالا به کل جامعه نگاه می‌کردیم می‌دیدیم کل جامعه به سوی شرور حرکت می‌کند نه به سوی خیرات، جامعه آن جامعه الهی که قرآن میگوید: «یسارعون فی‌الخیرات» نبود مسابقه در راه خیرها در کل جامعه به چشم نمی‌خورد.

نهی از منکر پالایش جامعه
یک عده معدودی در راه اسلام بودند، اکثریت بیراهه می‌رفتند، اکنون برگردیم به 5/2 سال قبل در این زمان گذشته چه کسانی بودند؟ همان‌هائی که فارغ از تمام این وسوسه‌های شیطانی به صورت میلیونها در خیابانها راه می‌افتادند بی‌پروا از همه خطرها، بی‌قید نسبت به همه نیازها گرسنگی، تشنگی، همین جوانی که اگر ناهارش دیر می‌شد فریاد سر مادرش بلند می‌کرد، محیط مساعد، شرایط مساعد، تقاضای درونی فطرت، پاسخ مساعد محیط جوانان ما را از کاباره‌ها، سینماها، تماشاخانه‌ها و مراکز فساد بیرون کشید و آنها رادر راه خدا آورد، زمینه فطری در درون انسان هست خداوند این استعدادها را در درون من و شما آفریده است. اما این استعدادها در محیط پاک خوب پرورش می‌کند. این چه منطقی است که از من می‌خواهی همیشه گل را در شوره‌زار برویانم؟ میتوان در شوره‌زار گل رویاند، ولی چند گل؟ با چقدر زحمت؟ چقدر آفت؟ با چند درصد قبول خطر؟ چرا نمیخواهی شوره‌زار را تبدیل به گلزار کنی؟ اول بیا این خاک شور را چند مدت در مسیر یک جریان نیرومند آب شیرین پاک کننده قرار بده بگذار این جریان نیرومند آب شیرین این شوریها را بزداید و بیالاید آن وقت به راحتی بذر گل هم بپاشیم گل روئیده می‌شود.

چرا با پالایش جامعه مخالفت کنیم؟ جامعه باید پالوده شود، جامعه باید محیطش محیطی باشد پاک از مظاهر گناه و هرگز نمی‌توان به کسی گفت که چرا نهی از منکر می‌کنی، نهی از منکر شعار اسلام است. «کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر». قرآن می‌فرماید شما بهترین جامعه‌ای هستید که از شکم تاریخ به دست توانای خداوند و با حرکت سازنده نیرومند پیغمبر خدا بیرون کشانده شدید، ویژگی شما چیست؟ این است که امربه معروف می‌کنید و نهی از منکر، می‌گویند جامعه مسلمان‌ها جامعه فضولها است، بله جامعه مسلمانها جامعه فضولها است، کار دارند ببینند من چکار می‌کنم اگر در خانه تک و تنها باشم نه آنجا تجسس نمی‌کنند «ولاتجسس». در آنجا نباید تجسس کرد در آنجا خودش هست و ایمانش که آن هم گناه است.

اگر پای حراست از مسائل اجتماعی و کیان انقلاب اسلام در میان باشد، ما دشمنان انقلاب را در هر سوراخی باشند پیدا می‌کنیم و به کیفرشان می‌رسانیم. بنابراین در حد مسائل شرعی و رفتارهای فردی افراد تا با خودشان هستند، کاری با آنها نداریم، اما اگر در جامعه کار خلافی انجام بدهند همه مسلمانان اعتراض می‌کنند و بسیار کار خوبی می‌کنند. مثلاً نگاه می‌کنند اگر از خط ممتد عبور می‌کند همه اعتراض می‌کنند، اگر این آدم در کوچه و خیابان چشم دنبال ناموس مردم باشد به او بیشتر از همه اعتراض می‌کنند. چطور از خطوط راهنمائی عبور می‌کنند و خلاف انجام می‌دهند اعتراض میخواهد اما خط عفاف و پاکدامنی را شکستن اعتراض نمیخواهد؟ این جا جامعه اسلامی است همانطور که نظم عبور و مرور محترم است، عفت و پاکدامنی هزاربار از آن محترم‌تر است. نمیتوان گفت که خط راهنمائی یک چیز اجتماعی است و عفت و پاک چشمی فردی است اینجاست که اسلام ما از اسلام دیگران جدا می‌شود اینجاست که ما میگوئیم انقلاب اسلامی یعنی انقلابی که به این ارزش‌ها اهمیت فراوان بدهد، اینجا اگر مردم دیده‌اند که فلان کاسب گران فروشی می‌کند، جنس بد می‌فروشد، آنقدر او را ملامت می‌کنند یا براه بیاید و یا به ستوه بیاید که دردکانش را ببندد.

روش مبارزه با گرانفروشی
شما می‌گوئید که چطور با گرانفروشی مبارزه کنیم؟ مسلماً دولت باید در این امر مبارزه فعال باشد و دادگاه صنفی به صورت فعال‌تر و گسترده‌تر عمل بکنند البته آن هم با روش صحیح نه با روشی که کار دادوستد مختل شود و با خلاف هم مبارزه نشود.


اینها یک پایه کار است یادتان نرود در هر محلی که هستیم ما کاسب گرانفروش را به ستوه بیاوریم چرا که در محله همه مردم مجتمع نیستند برای ایفای نقش امر به معروف و نهی ازمنکر درهمه ابعاد اگر فکر کنیم که گروههای ضربت دولت، کمیته‌های صنفی، دادگاههای صنفی به تنهائی مشکل را حل کنند باید بگویم که نخواهند توانست جز با حضور متعهدانه و مسئولانه خود شما مردم جامعه ما جامعه جمهوری اسلامی واقعاً نخواهند بود. از تاثیر نقش امربه معروف و نهی ازمنکر عمومی غافل نشوید.

حد امر به معروف و نهی ازمنکری که باید دخالت کند تا موقع قبل از دستگیری است یعنی در هر کجا که کیفر و مجازات لازم شد فقط باید دولت و مسئولی دخالت کند. در حد نگاه کردنهای دوستانه، سخنهای تشویق آمیز و ملامت گر در این حد میتوانید دخالت کنید در صورت مجاز باید مسئولی رسیدگی کند و ببینید که خلافکار چه خلافی کرده و مجازاتش چیست اما همان مقدار سرزنش و اعتراض را مهم بدانید و به آن کم بها ندهید.

آزادی در انتقاد سازنده و غیرمغرضانه
جامعه اسلامی جامعه‌ای است که انسان در آن محیط وارد میشود آزادیهایش محدود به حدود اسلامی میشود مردم در انتقاد و خرده‌گیری غیرمغرضانه از مسئولان آزادی مطلق دارند. و از همه میتوانند انتقاد کنند. انتقاد سازنده دوستانه و نه انتقاد مغرضانه و کینه‌توزانه و ویرانگر، انتقاد مردم از بارکشان مسئولیت‌ها جزء اصولی است که ما دهها سال دربحثهای اجتماعی بر آن تکیه می‌کردیم. مگر ممکن است که اکنون در جمهوری اسلامی هستیم بگوئیم آن حرفها باطل شد؟ خدا نیاورد آن روز را که در این جامعه مسئولانی قبول مسئولیت کنند با این خوی و خصلت و شما مردم نخواهید گذاشت که چنین روزی به سر این امت و این انقلاب بیاید.

اگر به عنوان انتقاد، اعتماد میان مردم و مسئولان را با دروغ گفتن‌ها و یا با طرح سئوال‌های چند پهلو و تردید آمیز متزلزل کرد در آنجا باید با چنین مردم و مسئولان با قاطعیت عمل کرد، البته از طریق قانونی جلوی خلاف کار را بگیرند، انتقاد از مسئولان آری دروغ زدن وتهمت زدن به مسئولان در هر حدی از مسئولیت باشند نه حرام است. مردم باید جلوی تهمت زدن و شایعه پراکنیها را مسئولانه و متعهدانه بگیرند دشمن درست انگشت را روی نقطه قوت گذاشته است و میخواهد آنرا از بین ببرد، نقطه قوت جمهوری اسلامی اعتماد و اطمینانی است که میان مردم و مسئولان وجود دارد دشمن میخواهد این اطمینان را از بین ببرد تا دیگر مسئولان دولت مورد علاقه شما، کمیته‌ها و دستگاههای قضائی، سپاه پاسداران، نتوانند کار کنند، اگر پاسداری خلاف کرده چرا آن را بزرگ می‌کنی؟ آنرا به مقامات اطلاع نمی‌دهی؟ باید الان بگویم، قاضی دادگاه انقلاب را در زندان بازداشت کرده‌ایم و در برابر مردم همان منطقه به صحیح‌ترین وجه او را محاکمه خواهیم کرد تا معلوم باشد که قاضی دادگاه انقلاب وقتی محترم ومحبوب است و قاضی دادگاه انقلاب شمرده میشود که حافظ حق و عدل اسلامی و حافظ صداقت و امانت قضای اسلامی باشد و این قاضی را در همان محلی که متهم است به تخلف از موازین صداقت به زودی محاکمه خواهیم کرد.

ای شهیدان پاک هویزه!‌ای شهیدان پاک انقلاب اسلامی،‌ای شهیدان پاک راه خدا سوگند به خدا پیمانی را که با خدا بسته‌ایم، همان پیمانی را که شما در راهش جانفشانی کرده‌اید تا نفسمان می‌آید و می‌رود محترم و محکم و استوار خواهیم داشت پاسداری از این میثاق و پیمانی که میان ما و خدا و ما و خلق خدا و ما و شما جانبازان راه خدا بسته شد همیشه در برابر چشممان است مگر ممکن است این خون بهای پرارج شما شهیدان عزیز را کسی ناچیز شمرد و نسبت به آن بی‌اعتنا و بی‌تفاوت باشد شما‌ای خانواده‌های شهیدپرور!‌ای مادران و همسران و فرزندان خانواده‌های شهدا، مصدومان و جانبازان انقلاب شما‌ای پاکان و‌ای عزیزان این امت مطمئن باشید که ما آرزوی آن را داریم که آنچه در اختیار بی‌مقدارمان در راه دفاع از این دست‌آوردهای مقدس انقلاب اسلامیمان فدا بشود و آنچه شما با خونتان به دست آوردید به دست دشمنان مکار پرنیرنگ و فریب حتی به دست دوستان نادان جاهلی در خطر نیافتد. خداوند درجات شما شهیدان را متعالی گرداند، خدای متعال به خانواده‌های شما عزت دنیا و آخرت کرامت کند واین انقلاب عزیز را از گزند و آسیب دشمنان کینه‌توز برون مرزی و درون مرزی محفوظ نگهدارد، خدای متعال امام امت را این چراغ فروزان روشنگر را برای هدایت این انقلاب تندرست و شاداب بدارد.
منبع، جاودانه تاریخ، ج 4، گفتارها 2، صص 193 تا 205
از انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی

*آزادی از دیدگاه اسلام عزیز ما در درجه اول آزادشدن انسان از بندگی است آزادی بدان اصل که انسان در برابر حاکمیت هوی و هوس‌ها و تمایلات درونی گوناگونش بر انتخاب و رفتارش آزاد بماند.

*اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی فریاد برای آزادی هم برآوردید درست، اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که می‌آئی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندامهای بدن و موی سر شما پوشیده باشد، آنچه با پوشش ساده نه دلفریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها هم باوقار و سنگین و متین باشد ما حرف خودمان را به شما زده‌ایم، شما میخواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت گوش نکردی عذابش دامن خودت را میگیرد؟ نخیر در آنجا ما نهی ازمنکر می‌کنیم در این صورت خود به خود مقداری از آزادی این خواهرها را از دستش می‌گیریم.


*برپایه تعالیمی که از اسلام می‌شناسیم انسان آزاد است حتی آزاد است که خدا را اطاعت نکند و یا اطاعت کند، اما وقتی در جامعه در مرآ و منظر دیگران وقتی که با هزاران نفر دیگر هستیم آنجا دیگر محیط اجتماعی است در آن محیط گستاخی من در گناه، آن نوجوان عزیز را بلغزاند و او را به گناه بکشاند من به او خیانت کرده‌ام و اسلام آزادی در خیانت را آزادی نمی‌داند، ضد آزادی می‌داند.

* جامعه باید پالوده شود، جامعه باید محیطش محیطی باشد پاک از مظاهر گناه و هرگز نمی‌توان به کسی گفت که چرا نهی از منکر می‌کنی، نهی از منکر شعار اسلام است. «کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»

منبع: جمهوری اسلامی

انتهای پیام/

حجاب و حدود آزادی در جامعه اسلامی در کلام شهید بهشتی

برچسب ها: دانستنی ها ، خواندنی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.