یادداشت/ حسن رشوند

یک حقیقت با دو تجلی

تسلط و احاطه بى ‏نظیر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبرى بر امورى همچون مسائل نظامى، تهدیدات همه‏‌جانبه دشمنان و خصوصاً تهاجم فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاه‏‌ها...

یک حقیقت با دو تجلیبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه جوان در سرمقاله امروز خود باعنوان یک حقیقت با دو تجلی به قلم «حسن رشوند» نوشت:

تسلط و احاطه بى‏‌نظیر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبرى بر امورى همچون مسائل نظامى، تهدیدات همه ‏جانبه دشمنان و خصوصاً تهاجم فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاه ‏ها، بایسته ‏هاى حوزه‏ هاى علمیه، شناخت دغدغه‏ هاى نیروهاى انقلاب،در کنار مصادیق بى‏ شمارى از مطالعه دقیق و تحقیق راهبردى و کاربردى، مشورت، استقامت، صبر، متانت ، در شیوه‏‌هاى مدیریتى و از همه مهم‏تر، ابعاد عرفانى و معرفتى ایمان به خدا و وعده‏‌هاى صادق او و ایمان به رسالت الهى خود و... همه گوشه‏‌هایى از ابعاد بى نظیر و گران ‏سنگى است که در وجود امامین انقلاب اسلامی موج مى‏ زند.

تسلط و احاطه بى‌‏نظیر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبرى بر امورى همچون مسائل نظامى، تهدیدات همه‌‏جانبه دشمنان و خصوصاً تهاجم فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاه‏‌ها، بایسته‌‏هاى حوزه‌‏هاى علمیه، شناخت دغدغه‌‏هاى نیروهاى انقلاب و درک شایسته‌‏اى از بایسته‏‌هاى نظام اسلامى، شناخت قابلیت‌‏ها و ظرفیت‏‌هاى ساختار انقلابى نظام و... در کنار مصادیق بى‏‌شمارى از مطالعه دقیق و تحقیق راهبردى و کاربردى، مشورت، استقامت، صبر، متانت ، در شیوه‏‌هاى مدیریتى و از همه مهم‌‏تر، ابعاد عرفانى و معرفتى ایمان به خدا و وعده‌‏هاى صادق او و ایمان به رسالت الهى خود و... همه گوشه‏‌هایى از ابعاد بى‌‏نظیر و گران‏سنگى است که در وجود امامین انقلاب اسلامی موج مى‏‌زند.

این تسلط و احاطه همه‌‏جانبه در هر دو رهبر، باعث گردیده تا حتى بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت آنها بر امور، در موارد گوناگون و متعددى گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند.

برخى روش ‏ها و شیوه‌‏هاى مدیریتى مشترک میان امامین انقلاب عبارتند از:
الف: واکنش‌های واقع‏گرایانه: یکى از ویژگى‏‌هاى مشترک مدیریت امام و رهبرى، واکنش‏‌هاى واقع‏گرایانه نسبت به تحولات منطقه‌‏اى و جهانى بوده است.

براى مثال، جلوه واکنش واقع‏گرایانه در مدیریت حضرت امام(ره) را مى‏توان در عدم دخالت مستقیم در جنگ لبنان یافت و این در حالى بود که بسیارى از نیروهاى حزب‌اللهى و دلسوز نظام، بر اساس یک تحلیل احساسى اعتقاد به دخالت مستقیم در جنگ لبنان و اعزام نیرو به آنجا و گشودن جبهه جدیدى داشتند.

جلوه‏‌هاى واکنش‏‌هاى واقع‏گرایانه در شیوه مدیریتى رهبر فرزانه انقلاب نیز کم نیست. یکى از این نمونه‌ها «حمله امریکا به عراق براى آزادسازى کویت» بود که در آن هنگام برخى از سیاسیون چپ سیاسى کشور، پیشنهاد همراهى با صدام علیه امریکا را مى‌‏دادند.

در چنین شرایطى رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول‏گرایى، موضع بى‌‏طرفى ایران را رسماً اعلام کردند. البته این بى‏‌طرفى به معنای سکوت در برابر جنایات ناشى از جنگ نبود.

بعدها اسنادى که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوى تعریف ‏شده امریکا براى اهداف چندمنظوره بود. نمونه دیگر حادثه ۱۱ سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذشده از سوى گروه‌ها و شخصیت‏‌هاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مى‏گیرد، کاملاً نشان مى‏دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است.

جریانات سیاسى به‏ اصطلاح اصلاح‏ طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کرده و وارد گفت‌وگو با امریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستى شرکت نماید.

آنچه در نمونه‌‏هاى بالا ملاحظه شد، دقیقاً بیانگر واکنش‌‏ها و رویکردهاى واقع‏گرایانه نسبت به تحولات منطقه‏‌اى و جهانى بوده است.

ب: تشخیص به‏‌موقع رویدادها و روندهاى سیاسى‏: پایه اصلى این تشخیص، درک، بینش، بصیرت، علم و آگاهى فوق‌‏العاده درباره رویدادها و جریان‌‏شناسى روندهاى سیاسى داخلى، منطقه‏‌اى و جهانى است.

حضرت امام(ره) با بریدن دست امریکا در روزگارى که امریکا در اوج قدرت استراتژیک خود قرار داشت و ارسال آن نامه پر معنا و پرمغز به گورباچف (رهبر شوروى) و پیش‏‌بینى فروپاشى قریب‏‌الوقوع اتحاد جماهیر شوروى، تشخیص‌‏هاى صحیح و به موقع خود نسبت به رویداد‌های سیاسی را اثبات کردند.

در مدیریت رهبر معظم انقلاب نیز مى‏توان به مصادیق بارز و محکمى اشاره کرد: هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه ۱۳۷۰، افشاى سناریوى یلتسینى کردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاست‏‌هاى پنهان امریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلاف‏‌افکنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یک سو و راه‏انداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام‏‌هراسى و اسلام‌‏ستیزى غرب و... نمونه‌‏هایى از درک سریع و به‏‌موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آنها بوده است.

ج: هدایت دیپلماسى هوشمندانه: در مدیریت حضرت امام(ره) استقامت و رادمردى در مقابل قطع رابطه با امریکا، حمایت از دانشجویان خط امام در قبال تسخیر لانه جاسوسى، عدم پذیرش نمایندگان رسمى و غیررسمى امریکا، فرمان ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و عدم پذیرش قطعنامه‌های آتش‏‌بسى که در آن مصالح و عزت جمهورى اسلامى لحاظ نشده بود، از نمونه‏‌هاى هدایت دیپلماسى هوشمندانه امام است.

در مدیریت مقام معظم رهبرى نیز موارد متعددى از این مدیریت به چشم مى‏خورد. یکى از مهم‏ترین عرصه‏‌هاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هسته‌‏اى است. اکنون که امریکا خروج خود از برجام را رسماً کلید زده است، همه متفق القولند که این سکان‏دار اصلى انقلاب بود که درک دقیقی از تحولات هسته‏‌اى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیک داشته است.

خصوصیت جهاد در زمان حضرت رسول اکرم(ص) با امام على(ع) متفاوت بود. خصوصیت مجاهدت‏‌هاى زمان پیغمبر(ص) این بود که جبهه حق و باطل کاملاً روشن بود و یک طرف ایمان و طرف دیگر کفر قرار داشت.

در یک طرف مسلمان‏ها و پیامبر(ص) و طرف دیگر کفار و مشرکان بودند. علت جهادهاى امیرالمؤمنین(ع)، همان‏گونه که خود آن حضرت اشاره فرموده، زیاده‏خواهى عده‏اى و رواج بدعت‏ها در جامعه بود.

امیرالمؤمنین(ع) آن‏گاه که قدرت پیدا کرد، به حکم «حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ» وظیفه داشت با همان مسلمان‏‌هاى نمازخوان و مسجدى، همان کسانى‏‌که سال‏ها در جنگ‏‌هاى بدر و حنین و احد در راه اسلام جنگیده بودند و مجروح شده و اموالشان را براى رواج اسلام داده بودند، بجنگد؛ چرا؟ براى آنکه دین خدا احیا شده و بدعت‏ها از بین برود.

آیا این امر مخصوص زمان حضرت على(ع) بود و دیگر مصداق نخواهد داشت؟ از این روست که می‌توان گفت تفاوت در وضعیت‏‌ها رخ مى‏‌نمایاند.

چه امام حسن(ع) با آن همه صبورى و خوددارى، اگر در شرایط و وضعیت امام حسین(ع) قرار مى‏‌گرفت، همان راه و همان شیوه‌ها را انتخاب مى‏کرد که اباعبدالله انتخاب کرده بودند.

این اصل مهم در مدیریت انقلاب نیز به آسانى قابل ملاحظه است. حضرت امام(ره) آنگاه که در مرحله ایجاد انقلاب اسلامى قرار گرفتند، از همه گروه‏‌هاى مخالف دعوت به همگرایى بر سر آرمان‏هاى مشترک کردند و آنگاه که مردم در رفراندوم تاریخى خود، رأی قاطع به جمهورى اسلامى دادند، در یک حرکت حساب‏شده و هدفمند، بنیان‏‌هایى همچون مجلس خبرگان قانون اساسى، سپاه پاسداران، بسیج، کمیته‏ انقلاب اسلامى، بنیاد شهید، وزارت اطلاعات، سازمان جهاد سازندگى، شوراى نگهبان قانون اساسى، مجلس خبرگان رهبرى، بنیاد مسکن و دهها سازمان و نهاد انقلابى را شکل دادند که نشان از نیازهاى زمان خود براى نیل به اهداف انقلاب و کسب تجربه در جهت آن اهداف بود.

درباره مدیریت خلف شایسته آن حضرت، رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در شرایط خاص و با توجه به قدرت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى کشور، هیچ فرد منصفى نمى‌‏تواند منکر این مهم شود که دستاوردهاى نظام در عرصه‏‌هایى چون پیشرفت‏‌هاى هسته‌‏اى، موشکى، سلول‏‌هاى بنیادى، تولید داروها و واکسن‌‏هاى مهارکننده بیمارى‏هایى چون ایدز و برخى سرطان‏‌ها، ترمیم ضایعات نخاعى، دستیابى به فناورى شبیه‏‌سازى، به ‏راه ‏افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم‏افزارى در حوزه و دانشگاه، دمیده‏‌شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان‏گرایى و... در گرو دغدغه‌ها و پیگیرى‏‌هاى مستمر ایشان صورت‏گرفته است.

تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت‏‌ترین و بحرانى‌‏ترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول29 سال گذشته بوده است، به‏گونه‏اى‏که در بحرانى‏ترین شرایط فرموده‏اند: «من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مى‏‌دانم. »

این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مى‏‌جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و امریکا و متحدانش که در گذشته‏اى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام و تشکیل خاورمیانه جدید سخن مى‏‌گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مى‏گویند و ایرانى که زمانى محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.

افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست‏ناپذیر و مقاوم، شکسته‏‌شدن مجدد ابهت امریکا و متحدینش، تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران، هر کدام از دیگر دستاوردهاى نظام در دوره رهبرى حضرت آیت‏الله خامنه‏‌اى(حفظه الله) است.

دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى(ره) و حضرت آیت‏‌الله خامنه‏ اى باید بدانند و نیک هم مى‌‏دانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلى هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار