با موکب های خدمات رسانی سالگرد شهادت حاج قاسم در کرمان؛

از کربلا تا کرمان به عشق حاج قاسم

درسومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی تعداد زیادی موکب حسینی از سراسرکشور به خدمت رسانی در محدوده گلزار شهدا کرمان، پرداختند.

صبح زود است و هوا عجیب سرد شده است، انگشتان پاهایم درکفش کرخت شده اند، دنبال جایی هستم که با آتش روشن شده در مسیر ، خودم را گرم کنم.

کمی که گرم می شوم با صدای همهمه مداحی ها وبوی عطر چوب سوخته ونم موجود در هوا راهی می شوم به سوی گلزار شهدا، تا از زائرین امسال مزارح سردار دلها بنویسم.

چند روزشیفت کاری گلزار هستم آمدن ورفتن زائران حاج قاسم را می بینم، اشک ها ولبخندها و عکس گرفتن ها و ذکر گفتن ها و آه کشیدن همراه با بخار دهان مردم را زیاد دیده ام.

امروز اما برنامه ام دیدن موکب هایی است که به عشق حاج قاسم دراین سرما مستقر شده اند.

در تمام چند روزی که مراسم ویژه سالگرد شهادت حاج قاسم برگزار می‌شد این موکب درحال پذیرایی مفصل از میهمانان حاج قاسم بود، تمام شب‌ها شامی حتی سبک و وعده ناهار نیزغذایی حتی ساده، اما خوشمزه داشت.

مرد میانسالی که دندان‌های جلویش به سبب مشکلات آب خالی زردرنگ دارد، با رویی گشاده می‌گوید: هر سال کربلا شارع شهدا موکب داریم با بچه‌های کبوترخان.‌

 

1

 

می‌پرسم اینجا چه می‌کنی؟ بغض می‌کند و می‌گوید: " ما و حاج قاسم هم رزم بودیم تو لشکرثارالله از جبهه که اومدیم ماها دیگه  نرفتیم دنبال کار‌های سپاهی ونظامی، ولی دلمون با حاجی بود حالا هم اومدم از مهمون‌های رزمنده بزرگ کرمون پذیرایی کنم"

روزانه چندین هزارپرس غذا، دمنوش و آب بین زائرین مزار حاج قاسم توزیع می‌کند و هربارکه گلزار می‌روم صف طولانی که برای گرفتن غذای خوشمزه موکبش ایستاده اند را می‌بینم به خلوصش غبطه می خورم وبه نگاهی که زل می زند به مسیر گلزار شهدا .

یتیم نوازی حاج قاسم خاطرمان هست

بین موکب‌هایی که اینجا دایر شده اند موکب هایی از پلیس، دانشگاهها، ادارات استان، سپاه های مناطق کشور، بسیج، دادگستری وحتی آتش نشانی را می بینم،به موکب جذب حامی ایتام یتیم ومحسنین کمیته امداد امام (ره) می روم ،یاد یتیم نوازی حاج قاسم می افتم.

2

 

یک خانم جوان ویک آقا درحال صحبت هستند ازکمیته دو کرمان آمده اند والبته در روز‌های بعد که آنان را می‌بینم تعداد میز‌های جذب حامی شان در مسیر پیاده روی خیلی بیشتر است.

خانم جوان پاسخگوی سوالاتم می شود، می‌گوید: برخی‌ زائرین بیشتر شناسنامه‌ها را می‌بینند بغض می‌کنند می‌ایستند وچهره‌های بچه‌ها را درشناسنامه‌های اعتباری که ما درست کرده ایم نگاه می‌کنند، روزانه تا ۲۳ تا جذب حامی داشتیم، برخی هم می آیند ومی گویند کاش پول داشتیم.

او می‌گوید: از همه اقشار می‌آیند، چه کم درآمد و چه وضع مالی خوب، فردی داشتیم وضعیت مالی خوب داشت حامی ۴ کودک شد، یکی آمده بود می گفت، یتیم نوازی حاج قاسم خاطرمان هست!

خوشحال می‌شوم از سفره گشاده حاج قاسم نانی هرچند خرد نصیب کودکان یتیم وبد سرپرست می‌شود، چیزی که حاج قاسم برایش غصه می‌خورد.

موکب بعدی مقر کتاب است که (با معرفی یک کتاب همراه با قرعه کشی) در سالگرد شهادت حاج قاسم حضور دارند.

معرفی شهید مغفوری همراه با قرعه کشی وجایزه

کتابی جیبی بنام عبدالمهدی دارند که سرگذشت شهید عبدالمهدی مغفوری از سرداران شهید استان کرمان است و برای خرید این کتاب چند جایزه یک میلیونی گذاشته اند تا در قرعه کشی ۲۲ بهمن ماه برندگان مشخص شود، دلم می‌خواهد کتاب را بخرم، اما باخودم فکر می‌کنم دو نیت کنم هم کتاب را می‌خوانم هم به نیت برنده شدن؛ بالاخره یک کتاب می‌خرم.

خانم میزبان موکب می‌گوید: نوجوانان ما امروز زیاد کتاب نمی‌خوانند، ولی ما در مقرکتاب برای همه رده‌های سنی کتاب داریم، آدرس ثابت شان را می گیرم تا بعدا سر فرصتی به هوای نفس کشیدن کاغذ کتاب های نو سری به نمایشگاه کتاب دائمی شان بزنم.

عناوین جالبی در میان کتابهایشان دیده می‌شود که برای رده سنی نوجوان می‌تواند جذاب باشد و اتفاقا یکی از کتاب‌ها " زن، زندگی، ازادی" است و مرا وسوسه می‌کند نگاهی به مباحث داخل کتاب بیندازم که در خصوص اغتشاشات اخیراست.

کتاب ها عناوین جالبی دارند و در روز‌های بعدی جلوی مقرکتاب را شلوغ می‌بینم وکسانی که کتاب‌ها را ورق می‌زنند و خرید می‌کنند.

 

3

 

حضور جالب روحانیون در موکب ها

در همان روز‌های اول دهه مقاومت این موکب با وجود این روحانی که هم آشپزی می‌کند و هم با مردم صحبت می‌کند وبه عبارتی خیلی خودمانی است، توجهم را جلب می‌کند، البته ذکر این نکته ضروری است امسال تداخل و درهم تنیدگی بیشتر روحانیون وجوانان را در مراسم سالگرد حاج قاسم دیدیم و رفاقت های عجیب شان! واین برایم نوید بخش روزهای خوبی است ؛ علی رغم آنچه ضد انقلاب تلاش می کند این جماعت روحانی را از جامعه جوان جدا کند ولو با یک جوک یا دروغ سیزده!

امروزجلوی موکب حلیم می‌پزند، مرد روحانی که خودش را دهستانی معرفی می‌کند درحال نظارت و کمک به پخت حلیم است وگهکاهی هم ملاقه بزرگ را گرفته وبا وسواس خاصی دیگ را هم می‌زند تا ته نگیرد، عابرینی که عبور می‌کنند را تعارف می‌کند حیلم نذری را هم بزنند و بعد می‌بینم چند خانم و آقای میانسال داوطلب می‌شوند که دیگ حلیم را هم بزنند وعکس یادگاری بگیرند؛ چند ساعت بعد که از گلزار پایین می‌روم تا به خانه برگردم هنوز دیگ حلیم درحال هم زدن است، این بار با شدت بیشتر.

 

وظیفه ما خدمت به روهروان امام حسین است

با اقای دهستانی گفتگو می‌کنم، می‌گوید: هر کسی رهرو راه حسین باشد و شبیه ائمه باشد برما واجب است او را احترام بگذاریم چه در زندگانی چه بعد از حیاتش، چه شهید شود یا به مرگ طبیعی از دنیا برود؛ انسان که خلیفه خدا شد در روی زمین باید احترامش کرد وحاج قاسم از این جنس بود.‌

 

می‌پرسم چند سال است در شهر کرمان در این ایام موکب می‌زنید، می‌گوید :دو سال است به کرمان می‌آئیم وایام اربعین را نیز به عتبات عالیات می رویم ،در خیابان حی الرحمه نجف اشرف موکب داریم.

انسان باصفایی است این را می شود از برخورد وگفتارش با افراد مخاطبش حس کرد، می‌گوید ما از بخش بهمن شهرستان ابرکوه می‌آئیم، نام این بخش در تقسیمات کشوری به گوشم نخورده است وحتی درست نمی‌دانم ابرکوه کجای استان یزد است.

ولی قطعا می‌دانم خدایی که حاج قاسم برایش مخلصانه کار می‌کرد این موکب‌ها را به کرمان آورده است.

آقای دهستانی می‌گوید: ما ۵ روز در کرمان هستیم دمنوش و شربت و آش حلیم بین زوار حاج قاسم توزیع می‌کنیم.‌

می‌پرسم استقبال از مراسم سالگرد حاج قاسم نسبت به سال قبل را چطور می‌بینید، می‌گوید استقبال خیلی عالی بود، مردم واقعا سنگ تمام گذاشتند فقط مسئولین در این میان مشکلشان را حل کنند و حواسشان به مردم باشد.‌

4

می‌پرسم در کرمان برای موکب زدن مشکلی داشتید پاسخش منفی است و ادامه می‌دهد: خوشبختانه در این دو سال هماهنگی عالی بود بدون مشکل موکب زدیم، ما روزانه ۴ تا ۵ هزار پرس حلیم و ۷ تا ۸ هزار دمنوش توزیع می‌کنیم.

برای دختران کم حجاب حاج قاسم

موکب بعدی که با وی صحبت می‌کنم، خانم میانسالی است که از تهران آمده اند، خانم محسنی صدایش می‌زنند؛ بر بالای در موکب نقشی از برخورد حاج قاسم با یک دختر کم حجاب زده اند و کلمه آن دختر کم حجاب هم دختر من است توجه را جلب می‌کند.

از هیات حیدریون تهران هستند، کار فرهنگی جالبی کرده اند وبا روزنامه‌های لاتین با نوشته‌های انگلیسی و چند حالت عکاسی ویژه غرفه جالبی برای بازدید دختران وپسران کم سن وسال بنا کرده اند.‌

می‌پرسم دلیل این مدل حضور اینجا چیست می‌گوید: منش حاج قاسم همین بود، با همه اقشاردوست بود ما هم برحسب وظیفه‌ای گردن مان است آمدیم میزبانی میهمانان حاجی را انجام دهیم.‌

می‌پرسم مخاطب غرفه شما بیشتر چه کسانی هستند، می‌گوید: ما خصوصا برای دختران کم حجاب، مهمانان خارجی و در نهایت همه مهمانان ایرانی، تلاش می‌کنیم ارتباط برقرار کنیم ان شالله سال بعد با رنگ بویی دیگر این بچه‌ها را اینجا ببینیم.

خانم محسنی خوش صحبت است وتمام اعضای موکب شان نیز روان شناسان خوبی هستند، چون بچه‌هایی که اینجا جمع شده اند را می‌بینم که چگونه با اشتیاق به صحبت‌ها و تصاویر غرفه چشم دوخته اند.‌

می‌گوید: احساس کردم قشر کم حجاب اینجا بیشتر می‌آیند، کار متفاوت ما کار فرهنگی مستمراست ما در طول سال روی این جوان‌ها کار می‌کنیم که سال بعدی تغییرات مثبتی روی آنان ببینیم.

یکی مسئولین به ما گفت: این بچه‌ها را می‌توانید شکار کنید ومن پاسخ دادم شهدا شکار می‌کنند وما هیچ کاره ایم.

وقتی خلا فرهنگی درسالگرد حاج قاسم پر می شود

تنوع غرفه‌ها و کار‌های فرهنگی که انجام شده بیشتر است ۴ موکب ارائه کتاب داریم که سال گذشته شاید یک موکب این مدلی داشتیم، در کنار آن غرفه‌های کار‌های فرهنگی تعدادشان امسال عجیب رشد کرده، گویا حاج قاسم بهتر از مسئولین فرهنگی استان، خلا فرهنگی را تشخیص داده است.

خانم حسینی از فعالین اجتماعی حوزه زنان کرمان را می‌بینم، خانم جوانی جلو غرفه شان پرچم متبرک حرم امیرالمومنین علی را بدست گرفته، بعد از زیارت پرچم با خانم حسینی هم صحبت می‌شوم.

5

چند میلیون تومان دادیم، روسری وشال خریدیم شاید حدود ۵۰۰ عدد روسری در این چند روز ایام دهه مقاومت هدیه دادیم، تعجب می‌کنم، ادامه می‌دهد: ما کارمان تذکرحجاب نیست ما فقط با بچه‌ها وارد صحبت می‌شویم، حدودا ۵۰ موردی بود که حجاب نداشتند اصلا و ما با آن‌ها گفتگو کردیم واز اینکه به غرفه حضرت زهرا آمده اند اظهارخوشحالی کردیم واجازه گرفتیم که روسری سرشان کنیم، البته یکی دو نفری دراین میان اصلا روسری ما را کنار زدند.

خانم حسینی ادامه می‌دهد: چند شب قبل دو دخترجوان آمدند کم حجاب بودند، با آن‌ها صحبت کردیم واز محسنات حجاب و علت وچرایی آن گفتیم وبا هم چای خوردیم وخندیدیم، دو روز بعد آن دو دختر را با پوشش کامل وحتی یکی از آنان را چادری دیدم برای ما همین کافی است که این بچه‌ها جواب سوالاتشان را بگیرند.

کتاب دعای روزانه را به من هدیه می‌دهد وقرار بعدی مان را به بعد از ایام دهه مقاومت می‌گذاریم، با این دلسوزان فرهنگی و مسئولین خواب زده فرهنگی کار‌ها داریم؟!

کشک بادمجان محبوب حاج قاسم

تعداد موکب‌هایی که دمنوش وچای‌های مختلف ارائه می‌کنند زیاد است، موکب هیات غدیر هم آمده اند با کشک وبادمجان غذای محبوب حاج قاسم لقمه کرده ودست میهمانان می‌دهند وعجیب مورد استقبال قرارمی گیرد.

موکب نمایشگاه تجسمی خودش گزارش جداگانه‌ای می‌طلبد که ان شالله انجام خواهد شد، کاری عجیب با حضور حداقل ۶ روحانی که پاسخگوی سوالات بخش‌های مختلف هستند ازمسائل زندگی روزانه تا مسائل سیاسی تا جریان ظهور تا مسائل ذهنی تا کنکور همه را در این نمایشگاه کوچک با المان‌های ساده‌ای گذاشته اند وتوضیحات روحانیون جوان نمایشگاه را تکمیل می‌کند.

6

به میدان اصلی نزدیک می‌شوم، موکب‌های وابسته به سپاه وحوزه علمیه، تیپ فاطمیون کرمان، وموکب ادارات این قسمت مستقر شده اند و نکته جالب دراین میان کارگاه نقاشی موکب حوزه‌های علمیه استان کرمان است که تجانسی با هم ندارند، اما در نوع خود جالب توجه است.

موکب آذربایجانی‌ها و یمنی‌ها را نیزسری می‌زنم، معرفی خوبی توسط مسئولین برگزار کننده از حضورکشور‌های همسایه و کشور‌های جبهه بین المللی مقاومت نشده است، چند نفری از حشد شعبی نیز اینجا بانام ابومهدی المهندس غرفه زده اند وقهوه معروف شان را توزیع می‌کنند البته به نظر می‌رسد غرفه بیشتر شب کار است و قهوه نیزکارکردش برای خواب پراندن؟!

تعداد موکب‌ها زیاد است ومن خسته شده ام، و چشمم به دنبال جایی برای نوشیدن یک استکان چایی که روبرویم موکب امامزاده جعفر را می‌بینم بعدا که سوال می‌کنم می‌گویند از امامزادگان شاخص یزد است، نیت زیارت می‌کنم وچای خوشمزه‌ای که با قند‌های یزدی خوشمزه‌تر می‌شود را از دستان خادم حرم امامزاده می‌گیرم.

 

موکب های اربعینی به کرمان آمدند

باقی کار را برای فردا می‌گذارم ؛ فقط می‌توانم بگویم اینجا یک ایران برای حاج قاسم سنگ تمام گذاشته است از تمام استان‌ها یک موکب می‌توان پیدا کرد، قم، تهران، اصفهان، یزد، خوزستان، خراسان را با چشم می‌بینم وبقیه موکب‌هایی که بعضا بدون نام فقط گوشه چشم شان اشک است وآه می‌کشند با دیدن عکس‌های حاج قاسم.

9

باخودم فکر می‌کنم حاج قاسم چه زحماتی کشید تا راه کربلا برای مردم باز شد، درست همان سالی که داعش مسیر زیارت را اشغال کرده وادعای حذف زیارت کربلا کرده بود و حاج قاسم و نیرو‌های سپاه امنیت زوار را تامین کردند وعجیب زیارتی بود آن سال که پشتمان به این مردخدایی گرم بود و حالا نیز موکب‌هایی که از اربعین می‌آیند راهی کرمان می‌شوند همان جایی که حاج قاسم درخاکش آرام گرفته است.

کسی چه می داند شاید این موکب هایی که از اربعین آمده اند، به جبران تلاش هایی بود که حاج قاسم در راه پاکسازی مسیر زیارت امام حسین انجام داد و این است مزد زحماتش که حسین بن علی(ع) موکب دارانش را برای او بسیج می کند .

گزارش از مرضیه السادات حسینی راد

برچسب ها: موکب ها ، حاج قاسم
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار