
علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت در گفتوگو با شبکه رادیویی تبیین درباره توجه نسل جوان به اهمیت جهاد تبیین گفت: دشمنان کشور ما میخواهند ما نقاط مثبتمان را نبینیم و هرجا نقطه ضعفی وجود دارد را پررنگ نشان میدهند. کسی که دوست داشته باشد ما رشد کنیم، با یادآوری نقاط مثبت سعی میکند که روحیه ما را بالا ببرد تا جایی که نقطه ضعف وجود دارد را هم برطرف کنیم، اما کسی که مخالف رشد ما باشد، ضعفها و تلخیها را پررنگ جلوه میدهد و بعضی اوقات نیز به دروغ تلخیسازی میکند.
وی در مورد تفاوت شرایط ما و دشمنان در روایتگری تصریح کرد: دشمنان ما به دنبال شبههسازی هستند و با دروغ یا صحیح بودن مطالبی که منتشر میکنند، کاری ندارند؛ بنابراین با ترکیب راست و دروغ راحتتر میتواند روایت اول را داشته باشد، اما در طرف دیگر مسئولان و رسانهها نمیتوانند هر حرفی را بدون دقتنظر و اطمینان از صحتش مطرح کنند، بنابراین صداقت شرط اول روایت و بیان واقعیت است و همین امر گاهی موجب زمان بردن در روایتگری میشود.
وی ادامه داد: البته گاهی اوقات نیز در توجه به روایت اول و انجام اقدامات تبیینی و اطلاعرسانی غفلت میشود که باید همه مسئولان و دستگاهها در جنگ روایتها جدیت به خرج دهند.
دبیر هیئت دولت با بیان اینکه «جوان ایرانی ذاتا خوبی را میپسندد و آرمانخواه است»، اظهار کرد: مسئولی که کارش را درست انجام میدهد، نباید از کسی طلبکار باشد، بلکه بدهکار مردم هم نیز هست. البته اگر یک کار درستی انجام شد، جا دارد ما آن را نشان دهیم تا شیرینیاش را حس کنیم. قطعاً این نافی حرف زدن از نقاط منفی نیست، بلکه باید با رویکرد تلاش برای اصلاح، این نکات نیز مطرح شود.
وی با اشاره به جنگ اقتصادی دشمن و سیاست اشتباه برای مقابله با آن در دهه گذشته بیان کرد: با توجه به مشکلات اقتصادی دهه گذشته، امروز مهمترین مشکل عموم مردم از جمله جوانان، در حوزه اقتصادی است. اگر دولت و تمام بخشهای کشور بتوانند عقبماندگی ده ساله کشور در حوزه اقتصادی را جبران کنند، در آینده جوانان حال و هوای بسیار بهتری نسبت به امروز خواهند داشت.
وی در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه آیا دولت این نگاه را دارد تا با جهاد تبیین و نشان دادن نقاط مثبت کشور سعی کند جوانانی که در گذشته از کشور خارج شدند را به بازگشت به کشورشان ترغیب کند؟، گفت: قطعاً این نگاه در دولت وجود دارد. ما الان هم کم نداریم جوانانی که به آینده امید دارند و دستاوردهای کشورمان را به شیوههای مختلف به نمایش میگذارند. حتماً دولت و تمامی بخشهای کشور، مدافع و حامی این مسیر هستند و خواهند بود. بهترین ظرفیت در این زمینه نیز از آن جوانان است که بهتر زبان همنسلان خود را میدانند و ایدههای نو را به اجرا میگذارند.
بهادری جهرمی در مورد نگاه دولت به جوانانی که نقدی به دولت دارند یا نگاه متفاوتی نسبت به مدیریت کشور دارند نیز اظهار کرد: اساساً دولت و تمامی بخشهای حاکمیت، نمیتوانند با تمام آحاد مردم همراه نباشند. مثلاً آیا دولت وقتی میخواهد یارانهای را پرداخت کند، بین مردم تفکیک قائل میشود؟ جنس دولت اینگونه است که وقتی میخواهد خدمات عمومی را ارائه دهد، مخاطبش عموم مردم است و هیچ دستهبندی ندارد. اساساً زیبایی جامعه و نظام آفرینش نیز به اختلافنظرها و تفاوتهاست. وقتی ما با دیدگاههای مختلف با هم صحبت میکنیم، تضارب آرا صورت میگیرد و نقاط ضعف شناسایی و نقاط قوت تقویت میشود.
وی ادامه داد: اگر دولت سیزدهم توانست در مدت فعالیتش در حوزه دیپلماسی همسایگی موفق باشد، قطعاً در نتیجه اجرای یک سلیقه سیاسی نیست. وقتی همه سلیقههای سیاسی و اجتماعی دور یک میز مینشیند، وفاق به وجود میآید و با بیان تمامی نگاهها، یک نتیجه مطلوب به دست میآید که دستاوردش را کل کشور استفاده میکند.
ایا همان مدرک فوق دیپلم برای حسرت نرفتن به دانشگاه کافی نیست
ایا بهتر نیست کف و سقف خواستن نیزو دررهمه دستگاهها فوق دیپلم بتشد
و عمر جوانان برایرگرفتن لیسانس هدر نرود
و به جلی دو سال لیسانس با مدرک فوق دیپلم دو سال بروند مدرک فنی حرفه ایی تجربی یاد بگیرند
چزا باید بروند دکترا بگیزند و دنبال میر خدمت باشند
بهتر نیست دانشگاه برای اهل تحقیق و پزشک و معلم و مهندس باشد و بقیه رشته های دستگاها همان فوق دیپلم کفایت کند
مثلا کسی که قرار هست وارد بازار کار شود بهنر نیست در حد همان فوق دیپلم تکنیسین برق باشد و سایر مهارت های برق را در مجتمع های فنی و حرفه ایی برق طی دو سال یاد بگیزد
و کسی که قراررهست تحقیق کند و نو اور باشد برود دنبال دکترای برق
کارشناسان بتید به لین مسله ورود کنندد
الان کم کم یک نمای ساختمان حداقل یک ماه دویست میلیون میشود نصف دستمزد نصف مصالح
ایا لازم هست این نما کار مدرک دکترای عمران داشته باشد؟؟یا همان مدرک فوق دیپلم عمران در کنار مهارت های ساختمان سازی فرد در مجتمع هافتی حرفه ایی یا میگبرد کافی هست
وقت بخیر
من به عنوان یک جوان ایرانی با همه چیز سازگار شدم و هر روز پرتلاش به اهداف و خدمت به مردم تلاش کردم اما بیان چند نکته ضروری است:
۱. من حریف رانت و پارتی بازی نشدم و هر فرد بالا دستی هر زمان که خواست با کاغذ بازی مرا چند ماه درگیر کرد.
۲. توان مقابله با قبیله بازی و حمایت های سلیقه ای در شهرستان را نداشتم پس به پایتخت مهاجرت کردم در شرایط خیلی سخت تر تلاش کردم.
۳. اغلب مدیران و کارشناسان درک درستی از کار تیمی ندارند و دانش کاربردی مطلوبی ندارند.
۴. اغلب مدیران و کارشناسان عاشق آمار هستند. چند نفر، چند تا دوره، موضوعات. تمایلی به اثربخشی برنامه ها دیده نشد.
۵. سطح خودخواهی و حسادت در افراد بسیار بالا هست، برای تسهیل کردن امور به ایده های فرد حمله می کردند.
۶. علاقه عجیبی در اغلب مدیران و کارشناسان به صندلی و سمت بود و این مسئله اجازه تعامل با آنها را نمی داد.
۷. یک پدیده در سیستم های اداری کشف کردم به نام صندلی خواهر برادری، این صندلی از مدیری به مدیر دیگر با رابطه فامیلی اهداء می شد. تفکر همچنان شبیه نفر قبلی بود.
۸. تبعیض و رانت مرا به آتش کشید. اغلب سر یک خط با دیگر شروع نکردم.
تجربیات من شبیه تجربیات سایر جوانان است.
بعضی ها هم که رفتند ...
در هر صورت من در این وضعیت تنها هستم.
ارزش زندکی من فعلا به خدمت به مردم و با مردم خلاصه می شود.
ارزش هایی همچون خانواده و ازدواج، فرزند، منزل و رفاه خیلی وقته از آن عبور کرده ام و تقریبا غیرقابل دستیابی شده است
.......
اخه مسئولین فرزندانشون کجا درس می خونند؟ کجا سر کار میرن؟ و ...
بهترین دوستان من در بهترین دانشگاه ها و مراکز صنعتی خارج از کشور مشغول هستند نمی گم زندگیشون عالی هست اما لااقل بی دغدغه هستند اما ما باید صبح بلند شیم اول چک کنیم امروز دلار و طلا چند شده با چندرغاز حقوق که میگیریم چکار کنیم
کسی برنمیگرده. بقیه بدرد خورها هم میرند.