آقامیری:

«موموتارو» با نگارگری ایرانی روایت می‌شود

افسانه «موموتارو» یکی از افسانه‌های محبوب ژاپن است؛ بطوریکه نامش در بسیاری از کتاب‌ها، فیلم‌ها و آثار مختلف هنرمندان این کشور دیده می‌شود.

افسانه «موموتارو» یکی از افسانه‌های محبوب کشور ژاپن است؛ بطوریکه نامش در بسیاری از کتاب‌ها، فیلم‌ها و آثار مختلف هنرمندان این کشور دیده می‌شود. موموتارو به معنی «پسر هلو» است؛ قهرمان عامی و پهلوانی نامدار در فولکلور ژاپن که از استان اوکایاما، ژاپن نشأت گرفته و به جنگ دیو می‌رود. حال این افسانه قرار است در قالب یک پروژه هنری آن هم سطح بین المللی توسط هنرمندان مطرح کشور‌های دنیا به تصویر درآید. در پروژه «موموتارو» ۱۰ تصویر وجود دارد که هر تصویر یک داستان از این افسانه را روایت می‌کند و هنرمندان کشور‌های مختلف این تصاویر را طراحی می‌کنند و در نهایت آثار ارائه شده در این پروژه در ماه دسامبر، ۲۰۲۳ در موزه «کیوتو» ژاپن به نمایش گذاشته می‌شود. امیرحسین آقامیری، هنرمند نقاش کشورمان از جمله هنرمندانی است که در این پروژه بین المللی حضور داشته و آثارش را برای نمایش در موزه کیوتو ارسال کرده است. به همین بهانه به گفتگو با وی پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

شروع کار در پروژه «موموتارو»

پروژه «موموتارو» از طریق عباس حسین نژاد، مدیر واحد طنز به من پیشنهاد شد و از من خواسته شد که در این پروژه، یکی از افسانه‌های ژاپنی را که برای آن‌ها باارزش و مهم است به تصویر بکشم. این پروژه به اکثر کشور‌های جهان پیشنهاد داده شد که هر کشور بر اساس هنر منحصر به فرد خود، تصاویر افسانه «موموتارو» را به نمایش می‌گذارد. طی جلساتی مبنی بر اینکه این پروژه چه شرایطی دارد و آثار ارائه شده در قالب نگارگری چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد و همچنین زمان تحویل آثار صحبت شد و در نهایت پذیرفتم که در این پروژه حضور داشته باشم تا بتوانم «هنر نگارگری» کشورمان را به جهان معرفی کنم.

جزییات پروژه «موموتارو»

این پروژه ۱۰ تصویر است که ۸ تصویر آن را، در قالب هنر نگارگری به تصویر کشیدم. حذف دو تصویر باقی مانده خللی در پروژه «موموتارو» ایجاد نمی‌کرد. به بیان ساه‌تر می‌توان گفت، چون این پروژه از منظر زمانی بسیار کار داشت، با توجه به بطن داستان لزومی ندیدم دو تصویر آن را بکشم. به تعریف دقیق تر، به نظر من با ۸ تصویر می‌توان کل داستان را با مفاهیم آن بیان کرد.

شروع از پایان

در ابتدای کار قسمت هشتم این افسانه که مشکل‌ترین قسمت آن نیز بود را به تصویر کشیدم. اولین تصویری را که کشیدم مورد توجه و استقبال آن‌ها قرار گرفت؛ بطوریکه تصور می‌کردند که طرح‌ها را از اینترنت برداشته ام. در صورتیکه تمام این طرح‌ها برگرفته از تفکراتم بوده و آنچه را که فکر می‌کردم به تصویر در آوردم. به بیان ساده‌تر سعی کردم تمام نکاتی که در کار وجود داشت را به صورت حرفه‌ای و با دقت بالا به تصویر درآورم. درواقع تلاش کردم نگاهم به کار سفارشی نباشد، بلکه به عنوان یک اثر هنری به آن نگاه کنم. نمونه‌هایی از تصویر‌ها این پروژه توسط هنرمندان دیگر کشور‌ها مانند اندونزی را مشاهده کردم که به نظرم بسیار کار ابتدایی و ساده‌ای بود.

افسانه‌ای که جهانی شد

نکته‌ای که در پروژه «موموتارو» وجود داشت این بود که از تمام هنرمندان خواسته شده حتی نیم نگاهی به هنر ژاپنی نداشته باشند و کاملا با هنر و المان‌های هنری کشور خود این طرح‌ها را به تصویر بکشند. از من نیز خواسته شد که تمام طرح‌های موجود دراین پروژه با هنر کاملا ایرانی به تصویر کشیده شود. به عقیده من هدف از این پروژه اشاعه فرهنگ و افسانه کشور ژاپن به کل دنیا بوده است. می‌توان گفت پروژه بسیار موفقی شده است؛ زیرا از این طریق توانستند هنر و افسانه‌های کشور خود را به جهانیان معرفی کنند.

رقابتی در سطح جهان‌

می‌توان گفت ما هم از این طریق هنرمان را به جهان و ژاپن معرفی می‌کنیم. هنر «نگارگری» یکی از هنر‌های اصیل و قدیمی ایران است که ریشه در تاریخ فرهنگی ما دارد. به عقیده من مجموعه نگارگری‌هایی که از کل دنیا در پروژه «موموتارو» وجود دارد، می‌تواند یک رقابت هنری بین تمام کشور‌ها ایجاد کند. به بیان ساده‌تر می‌تواند یک مقایسه‌ای از هنر نگارگری انجام شود که این هنر در سطح جهان بین کشور‌ها چگونه است و چه تفاوتی دارد.

نگارگری، افتخار ایران

معتقدم که سطح هنر نگاری‌گری ما در دنیا کمتر از سطح صنعت آلمان در جهان نیست. به تعریف دقیق‌تر یکی از افتخارات ایران در کنار «ادبیات غنی» که دارد می‌تواند هنر «نگارگری» باشد. هنر «نگاری گری» ایران یکی از هنر‌های منحصربه فرد ایرانیان بوده است. بهترین آثار «نگاری گری» قدمای ما در موزه‌های خارج از کشور وجود دارد و اینجاست که تعامل فرهنگی بین کشور‌ها صورت می‌گیرد.

افسانه موموتارو

در زمان‌های گذشته یک زوج پیر در روستایی زندگی می‌کردند. آن‌ها بسیار تنها بودند، چون هیچ فرزندی نداشتند. در یکی از روز‌ها پیر مرد رهسپار کوهستان شد تا برای آتش هیزم جمع‌آوری کند و همسرش به کنار رودخانه برای شست‌وشوی لباس‌ها رفت. در حالی که مشغول شست‌وشو بود با دیدن شیء بزرگی که در مسیر رودخانه در حال غلتیدن بود بسیار شگفت‌زده شد. پیرزن با دیدن این شیء آن را توسط قطعه چوب خیزران که در کنارش بود بیرون کشید. وقتی آن را بیشتر نگاه کرد متوجه شد آن شیء یک هلوی بسیار بزرگ است و بزرگترین هلویی که تاکنون دیده بود. او سپس به سمت خانه حرکت کرد تا هلو را برای مصرف به همسرش بدهد. در بعد از ظهر همان روز هنگامی که پیرمرد به خانه بازگشت و بسیار احساس گرسنگی می‌کرد به همسرش گفت: بیا هلو را تقسیم کرده و مشغول خوردن آن شویم. پیرزن هلو را به دو نیم تقسیم کرد و به جای هسته بزرگش کودکی زیبا از آن خارج شد. این زوج پیر که بسیار خشنود شده بودند، آن کودک را به عنوان فرزند قبول کردند و از آنجایی که او زاده هلو بود نامش را «موموتارو» یا «پسر هلو» نهادند. با گذشت زمان موموتارو بزرگ و بزرگتر شد و به جوانی نیرومند تبدیل گشت. سال‌ها بعد او والدین خود را ترک کرد تا برای نبرد با دیو و موجوداتی شیطانی به نام اُنی، به جزیره‌ای دور افتاده برود. پیر مرد به او شمشیر و زره داد و پیر زن نیز برای ناهارش غذای (دامپینگ) درست کرد، آنگاه موموتارو راهی سفر شد. او در طی مسیر با یک سگ، میمون و قرقاول برخورد کرد که قبول کردند به او کمک کنند و همه این حیوانات در نگارگری‌هایی که انجام شد، حضور داشتند.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.