
باشگاه خبرنگاران جوان؛ زهرا بالاور - در روزهایی که برخی از فیلمهای کمدی و غیرکمدی با فروشهای میلیاردی خبرساز میشوند، این پرسش مطرح است که آیا این آمار به معنای بازگشت مخاطب به سالنهای سینماست؟ یا باید آن را نتیجهای از تغییرات قیمتی و سازوکارهای بازاریابی دانست؟ برای بررسی این موضوع، با امیرحسین بهروز، منتقد سینما به گفتوگو پرداختیم.
امیرحسین بهروز، منتقد سینما در خصوص فروشهای میلیاردی سینما گفت: «در بحث فروش فیلمها باید یک نکته را در نظر گرفت؛ وقتی که دورهی فعلی را با ۲۰ یا ۳۰ سال پیش مقایسه میکنیم، تنها نباید به قیمت و میزان فروش نگاه کنیم، بلکه تعداد مخاطب هم بسیار مهم است. طبیعتاً با افزایش قیمت بلیت نسبت به ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته، امکان دارد با تعداد مخاطب کمتر، همان میزان فروش عددی به دست بیاید. اما این به معنای بازگشت واقعی مخاطب نیست.»
او ادامه داد: «الان بسیاری از شهرهای ایران یا سینما ندارند یا فقط یک سالن سینما دارند که برای بقا، تنها فیلمهای کمدی را نمایش میدهد؛ بنابراین برخی فیلمها اساساً در بسیاری از نقاط کشور دیده نمیشوند. این یعنی ما با یک شرایط دموکراتیک از نظر توزیع فیلم روبهرو نیستیم.»
بهروز به ابعاد اقتصادی نیز پرداخت و گفت: «در حوزه بازاریابی فیلم، قانونی وجود دارد که هر فیلم باید حداقل سهونیم برابر هزینه تولید خود بفروشد تا به سوددهی برسد. اما این اتفاق برای بسیاری از فیلمهای غیرکمدی نمیافتد. خیلی از فیلمها، چه دولتی و چه خصوصی، به سود نمیرسند. در مورد نظام سینمایی ایران هم باید بگویم که گرچه به ظاهر دولتی است، اما عملکرد آن جای بحث دارد. مثلا برخلاف سینمای فرانسه که نظام دولتیاش در راستای تربیت فیلمساز عمل میکند، در ایران این روند بیشتر به سفارشدهی تبدیل شده تا حمایت از خلاقیت.»
او افزود: «خیلی از فیلمها اصلاً برای سازندگان مهم نیست که دیده شوند. آنها با بودجه تولید شدهاند، اما تماشاگر ندارند. از طرف دیگر، برخی فیلمهای خصوصی به خاطر فروش بالا یا اکران طولانی، ممکن است سود کنند. مثلاً فیلمی مثل «۷۰» اکران بسیار طولانی داشت.»
امیرحسین بهروز در ادامه درباره تنوع ژانری در اکران امسال گفت: «در جشنواره فجر امسال، ما شاهد حضور فیلمهای متنوعی از جمله اجتماعی، کمدی، انیمیشن و جنگی بودیم. شاید بتوان گفت که عدالت بین ژانرهای سینمایی در اکران تا حدودی رعایت شده است. اما واقعیت این است که در ایران تنوع ژانری واقعی وجود ندارد. خیلی از فیلمها حتی در قالب ژانر مشخصی قرار نمیگیرند.»
او اضافه کرد: «وقتی به تولید فیلمها نگاه میکنیم، مثلاً اگر تعداد فیلمهای جنگی زیاد باشد، طبیعتاً باید سهم اکرانشان هم بیشتر باشد. نمیشود به طور مساوی همه فیلمها را اکران کرد. در گذشته اکرانها بر اساس برنامهریزی مشخصی انجام میشد، اما امروز این نظم از بین رفته است.»
بهروز با انتقاد از وضعیت فعلی نظام اکران بیان کرد: «در گذشته مخاطب میدانست چه فیلمی در چه زمانی اکران میشود، اما حالا این چرخه بههمریخته است. مثلاً فیلمهایی مانند دایناسور که با استقبال زیادی روبهرو بودند، ناگهان از پرده کنار گذاشته میشوند، در حالیکه در شهرستانها هنوز اکران میشوند. این نشاندهنده یک بینظمی در نظام اکران است.»
او در پایان اشاره کرد: «حتی برخی فیلمها از جشنوارههای سالهای گذشته هنوز اکران نشدهاند. دلایل مختلفی ممکن است داشته باشد؛ یا هنوز فرصت مناسب پیش نیامده، یا دچار ممیزی شدهاند. در مجموع، رسیدن فیلم به مرحله اکران خودش یک معضل بزرگ است که باید جداگانه بررسی شود.»
وی در پایان سخنانش بیان کرد:« فروش میلیاردی فیلمها الزاماً به معنای بازگشت مخاطب نیست. او معتقد است که باید فروش عددی را با تعداد تماشاگر واقعی و کیفیت توزیع مقایسه کرد و توجه داشت که بسیاری از فیلمها حتی فرصت دیده شدن در سطح کشور را پیدا نمیکنند. همچنین نظام تولید و اکران در ایران با چالشهای ساختاری، اقتصادی و ژانری روبهرو است که مانع توسعه متوازن صنعت سینما میشود.»