باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی* - تشدید درگیریهای ایران و اسرائیل در خرداد ۱۴۰۴، بهعنوان یکی از پیچیدهترین بحرانهای ژئوپلیتیکی خاورمیانه، روسیه را در موقعیتی حساس قرار داده. روابط استراتژیک مسکو با تهران، روابط عملگرایانه با تلآویو، تجربه جنگ اوکراین، و بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، همگی بر مدل کنش کرملین در جنگ ایران و رژیمصهیونیستی تأثیر گذار بودهاند. این تحلیل، به بررسی نگاه روسیه به این جنگ، امکان ورود نظامی، تأثیر جنگ اوکراین، نقش همکاری اسرائیل با اوکراین و غرب، سیاستهای مسکو در مواجهه با دولت ترامپ، دکترین سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه و از همهمهمتر روابط گسترده مسکو و تهران و در نهایت بررسی سناربوهای احتمالی ورود روسیه به درگیریهای ایران و رژیمصهیونیستی میپردازد.
دکترین سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه در دوران پوتین
در ابتدا برای ورود به بحث بهتر است نگاهی به سیاستهای کلان کرملین در منطقه خاورمیانه بیندازیم تا با تصویری روشنتر بتوانیم به تحلیل عملکرد مسکو در قبال روندهای جاری غرب آسیا و چالش میان تهران و تلآویو بپردازیم. از همینروی با نگاهی کارشناسی به دکترین سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه در دوران ولادیمیر پوتین، میتوانیم آن را به دو قسمت قبل و بعد از جنگ اوکراین (۲۰۲۲)، تقسیم بندی کرد که مطمئنا تحولات قابلتوجهی را تجربه کرده است.
دکترین سیاست خارجی قبل از جنگ اوکراین (تا فوریه ۲۰۲۲)
قبل از جنگ اوکراین، دکترین سیاست خارجی روسیه در خاورمیانه بر سه اصل کلیدی استوار بود. نخست، تقویت نفوذ ژئوپلیتیکی با هزینه کم، که در مداخله موفق روسیه در سوریه (۲۰۱۵) برای حفظ بشار اسد و پایگاههای نظامی طرطوس و حمیمیم مشهود بود. این رویکرد نشاندهنده استراتژی عملگرایانه مسکو برای کسب نفوذ حداکثری با منابع محدود بود. دوم، توازن در روابط با بازیگران منطقهای، که به روسیه امکان داد روابط متعادل خود را با ایران، اسرائیل، ترکیه، و کشورهای عربی حفظ کند. این دیپلماسی چندوجهی از درگیری مستقیم در منازعات منطقهای جلوگیری کرد. سوم، مقابله با نفوذ غرب، بهویژه آمریکا، که در حمایت از ایران در مذاکرات برجام و همکاری با عربستان در اوپک پلاس دیده شد. سند مفهومی سیاست خارجی روسیه (۲۰۱۶) بر استقلال استراتژیک و تقویت جایگاه جهانی مسکو تأکید داشت.
دکترین سیاست خارجی پس از جنگ اوکراین (۲۰۲۲ به بعد)
اما جنگ اوکراین و تقابل جدی و تحریمهای گسترده غرب، دکترین سیاست خارجی روسیه را تغییر داد. این تحولات شامل موارد زیر است: وابستگی بیشتر به محور ضدغرب، بهویژه ایران و چین، که در توافق استراتژیک جامع ژانویه ۲۰۲۵ با ایران متبلور شد. مدیریت منابع محدود به دلیل فشارهای جنگ اوکراین، که مسکو را به استفاده از دیپلماسی فعال به جای مداخله نظامی سوق داد. تقویت دیپلماسی چندقطبی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شانگهای، که در پیشنهاد میانجیگری در جنگ ایران و اسرائیل دیده میشود. حفظ توازن و احتیاط بیشتردر روابط با اسرائیل، به دلیل آنکه مسکو تلآویو را پس از جنگ اوکراین در جبهه غرب دسته بندی میکرد. این مفهوم را میتوان در سند سیاست خارجی ۲۰۲۳ بر مقابله با نظم مبتنی بر قوانین غرب و تقویت شراکت با کشورهای غیرغربی به خوبی مشاهده کرد.
تفاوتهای کلیدی: قبل از درگیری اوکراین، روسیه بر نفوذ حداکثری با هزینه کم و توازن گسترده تمرکز داشت. پس از آن، مسکو به دلیل انزوا از جهان غرب، به ایران و چین وابستهتر شد و رویکرد محافظهکارانهتری را دنبال کرد.
روابط استراتژیک روسیه با ایران و اسرائیل
روسیه در خاورمیانه رویکردی چندوجهی و عملگرایانه اتخاذ کرده که هدف آن حفظ نفوذ منطقهای مسکو است.
روابط استراتژیک با ایران
روابط روسیه و ایران پس از جنگ اوکراین به سطح بیسابقهای از همکاری استراتژیک رسیده است. امضای توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع در ژانویه ۲۰۲۵، همکاری در حوزههای سیاسی، نظامی، اقتصادی، و انرژی را تقویت کرد. ایران با تأمین مسیرهای تجاری جایگزین برای صادرات نفت روسیه فراهم آورده است. این همکاریها ریشه در بیاعتمادی مشترک به غرب دارد. همچنین میتوان به تلتش روسها برای عضویت ایران در سازمانهای بینالمللی همچون بریکس، سازمان همکاریهای شانگهای و لتحادیهداقتصادی اوراسیا اشاره کرد که هم به لحاظ سیاسی، امنیتی و اقتصادی میتواند کمکهای شایانی در اختیار تهران بگذارد.
حجم تجارت با ایران:
حجم تجارت دوجانبه در سال ۲۰۲۴ به ۴.۸ میلیارد دلار رسید، که نسبت به ۴ میلیارد دلار در ۲۰۲۱ افزایش داشت. به گزارش تاس و گالف اینترنشنال فوروم، توافق تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا در ۲۰۲۳ رشد ۲۲ درصدی را در پنج ماه اول ۲۰۲۵ رقم زد. صادرات ایران شامل محصولات کشاورزی و فلزات است، و روسیه گاز، غلات، و تجهیزات ماشینسازی صادر میکند. سرمایهگذاریهای روسیه در نفت، گاز، و کریدور شمال-جنوب به ۵۰ میلیارد دلار تعهد رسیده است.
عوامل تعریفکننده روابط با ایران:
۱-همسویی ژئوپلیتیکی ضدغرب: به توجه به گزارش اندیشکدههای مختلف، تحریمهای غرب دو کشور را به هم نزدیکتر کرده است.
۲-همکاری نظامی: به گزارش اسپوتنیک، ایران در طول جنگ روسیه و اوکراین توانسته با مشاوره و کمکهای مستشاری کمکهای را در حوزه پهپادی در اختیار مسکو قرار دهد و از سوی دیگر روسیه سامانههای دفاع هوایی اس-۳۰۰ را به ایران ارائه داده است.
۳-رقابت و احتیاط: اما روابط تهران و مسکو الزاما در تمامی حوزهها منطبق بر هم تعریف نمیشود یا در برخی موضوعات به صورت مقطعی موضوعات مشترک همکاری تعریف شد. برای نمونه میتوان پروندههایی را در سوریه و یا قفقاز مثال زد که روابط دو جانبه با رقابت و یا احتیاط همراه بوده است.
۴-وابستگی اقتصادی محدود: حجم تجارت با ایران در مقایسه با چین ناچیز است. باتوجه به فرصتهای بیشمار و بازارهای گسترده برای تجارت در دو کشور به خصوص پس از جنگ اوکراین که روسیه با تحریمهای گسترده غربی مواجهه شد به دلایل مختلف از جمله عدم شناخت دو طرف به خصوص بخش خصوصی از ظرفیتهای بالای اقتصادی به هیچ عنوان شاهد افزایش چشمگیر حجم تجاری میان دو کشور نبودهایم تا بتوانیم یک وابستگی متقابل اقتصادی میان دو کشور را شاهد باشیم.
۵-مشارکت در پروژههای زیرساختی: کریدور شمال-جنوب برای صادرات روسیه به هند و کشورهای جنوب شرق آسیا کاملا ضروری و حیاتی است. از سوی دیگر در این بخش سرمایهگذاریهای روسیه در حوزههای زیرساختی ایران همانند بهینه سازی پالایشگاههای نفت و گاز کشور کشف میادین جدید گازی و همچنین سرمایهگذاری، اجرا و تکمیل فازهای ۲ و ۳ نیروگاه اتمی بوشهر و دو نیروگاه جدید از دیگر همکاریهای مهم دو کشور در پروژهای زیرساختی است.
روابط استراتژیک با اسرائیل
روابط با اسرائیل کمتر استراتژیک، اما از نظر فرهنگی و امنیتی مهم است. به گزارش تاس و نیویورک تایمز، مسکو بیتالمقدس غربی را در ۲۰۱۷ به رسمیت شناخت و به دلیل حضور ۱.۵ میلیون روستبار، روابط فرهنگی و اقتصادی خود را با تلآویو حفظ کرده است. البته باید به همکاریهای امنیتی دو پایتخت در برخی پروندهها همچون سوریه اشاره داشت.
حجم تجارت با اسرائیل:
حجم تجارت در ۲۰۲۳ حدود ۳.۵ میلیارد دلار بود. به گزارش اسپوتنیک و گاردین، روسیه غلات و مواد خام صادر میکند و اسرائیل فناوری پیشرفته و محصولات کشاورزی. تنشهای سیاسی رشد تجارت را محدود کرده است.
عوامل تعریفکننده روابط با اسرائیل:
روابط استراتژیک روسیه با اسرائیل، اگرچه به اندازه روابط با ایران عمیق و راهبردی نیست، از منظر فرهنگی، امنیتی، و ژئوپلیتیکی اهمیت قابلتوجهی دارد. این روابط در چارچوب سیاست خارجی عملگرایانه روسیه در خاورمیانه، که بر حفظ توازن بین بازیگران منطقهای و مقابله با نفوذ غرب تأکید دارد، شکل گرفته است.
۱-روابط فرهنگی و جمعیتی: یکی از مهمترین عوامل تعریفکننده روابط روسیه و اسرائیل، حضور جامعه بزرگ روستبار در اسرائیل است که بیش از ۱.۵ میلیون نفر را شامل میشود. این جمعیت، که عمدتاً از مهاجران یهودی اتحاد جماهیر شوروی سابق و پس از فروپاشی آن در دهه ۱۹۹۰ هستند، بهعنوان یک پل فرهنگی و سیاسی بین مسکو و تلآویو عمل میکند. به گزارش نیویورک تایمز، این جامعه نهتنها روابط فرهنگی را تقویت کرده، بلکه بهعنوان یک اهرم دیپلماتیک برای روسیه عمل میکند، زیرا بسیاری از این افراد همچنان روابط خانوادگی، زبانی، و فرهنگی با روسیه دارند. این عامل مسکو را به حفظ روابط دوستانه با اسرائیل ترغیب میکند، حتی در شرایطی که تنشهای سیاسی، مانند حمایت اسرائیل از اوکراین، روابط را تحت فشار قرار داده است.
کرملین از این جمعیت برای گسترش نفوذ نرم خود در اسرائیل استفاده میکند، از جمله از طریق حمایت از برنامههای فرهنگی، رسانههای روسزبان، و فعالیتهای دیپلماتیک مانند تبادلات دانشگاهی و رویدادهای فرهنگی. به عنوان مثال، شبکههای رسانهای روسزبان مانند RT و Sputnik در اسرائیل مخاطبان قابلتوجهی دارند و به ترویج دیدگاههای کرملین کمک میکنند. این حضور فرهنگی همچنین به مسکو امکان داده تا در سیاست داخلی اسرائیل، بهویژه در میان احزاب راستگرا که برخی از اعضای روستبار در آنها فعال هستند، نفوذ محدودی داشته باشد. با این حال، به گزارش گاردین، این نفوذ به دلیل همسویی استراتژیک اسرائیل با غرب محدود باقی مانده است.
۲- همکاری امنیتی در سوریه: همکاری امنیتی در سوریه یکی از مهمترین ستونهای روابط روسیه و اسرائیل است. به گزارش راشا تودی و موسسه مطالعات جنگ، از زمان مداخله روسیه در سوریه در سال ۲۰۱۵، مسکو و تلآویو مکانیزم هماهنگی اطلاعاتی ایجاد کردهاند تا از درگیری مستقیم بین نیروهایشان جلوگیری کنند. به گزارش واشنگتن انستیتوت، این رویکرد نشاندهنده اولویت روسیه برای حفظ توازن بین ایران و اسرائیل در منطقه است، زیرا مسکو نمیخواهد با درگیری مستقیم با اسرائیل، منافع خود در سوریه، از جمله پایگاههای نظامی طرطوس و حمیمیم، را به خطر بیندازد. این همکاری امنیتی، به گزارش شورای آتلانتیک، به دلیل نگرانیهای مشترک درباره ثبات منطقه و جلوگیری از گسترش گروههای افراطی مانند داعش تقویت شده است. اسرائیل و روسیه هر دو از بیثباتی در سوریه نگران هستند، اگرچه دلایل آنها متفاوت است: اسرائیل به دنبال محدود کردن نفوذ ایران بود، در حالی که روسیه بر حفظ کنترل دولت اسد (تا پیش از سقوط او در دسامبر ۲۰۲۴) و پایگاههای نظامی خود تمرکز داشت. به گزارش اندیشکده روسی والدای، این هماهنگی اطلاعاتی به مسکو امکان داده تا نقش میانجی بین ایران و اسرائیل را ایفا کند، هرچند این نقش با سقوط اسد و تشدید تنشهای ایران و اسرائیل در ۲۰۲۵ کاملا تضعیف شده.
۳- بیاعتمادی به غرب و استفاده از اسرائیل بهعنوان اهرم: بیاعتمادی مشترک روسیه به غرب، بهویژه ایالات متحده، عامل مهمی در تعریف روابط با اسرائیل است. به گزارش والدای و فارین افرز، روسیه از روابط با اسرائیل بهعنوان ابزاری برای کاهش نفوذ آمریکا در خاورمیانه استفاده میکند. اگرچه اسرائیل متحد کلیدی آمریکا است، مسکو با حفظ روابط دوستانه با تلآویو تلاش دارد تا از یکجانبهگرایی آمریکا در منطقه جلوگیری کند. به گزارش آرتی، این رویکرد بهویژه در مذاکرات مربوط به مسائل منطقهای، مانند مناقشه فلسطین و اسرائیل یا توافق هستهای ایران (برجام)، مشهود است، جایی که روسیه خود را بهعنوان یک بازیگر بیطرف معرفی میکند.
روسیه از روابط با اسرائیل برای ارسال پیام به غرب استفاده میکند که میتواند با متحدان آمریکا همکاری کند، حتی در حالی که محور ضدغرب با ایران و چین را تقویت میکند. این استراتژی با دکترین سیاست خارجی پوتین، بهویژه پس از جنگ اوکراین، همخوانی دارد که بر ایجاد نظم جهانی چندقطبی تأکید دارد. با این حال، این رویکرد با محدودیتهایی مواجه است، زیرا اسرائیل به دلیل وابستگی استراتژیک به آمریکا، تمایلی به نزدیکی بیش از حد به مسکو ندارد.
۴. محدودیتهای سیاسی ناشی از همسویی اسرائیل با غرب: حمایت اسرائیل از اوکراین و همسویی با تحریمهای غرب علیه روسیه پس از فوریه ۲۰۲۲، روابط مسکو و تلآویو را تحت فشار قرار داده. به گزارش منابع روسی و آمریکایی، اگرچه اسرائیل از ارسال تسلیحات مستقیم به اوکراین خودداری کرده تا روابط با مسکو را حفظ کند، اما کمکهای به اصطلاح بشردوستانه و حمایت سیاسی از کییف، کرملین را نسبت به نیات تلآویو محتاط کرده است. به گزارش موسسه مطالعات جنگ، این همسویی اسرائیل با غرب، انگیزه روسیه برای حفظ روابط متعادل با تلآویو را کاهش داده و مسکو را به سمت حمایت سیاسی بیشتر از ایران سوق داده است.
تنشهای سیاسی ناشی از جنگ اوکراین باعث شده تا برخی مقامات روس، اسرائیل را بهعنوان بخشی از محور غربی علیه روسیه ببینند. با این حال، مسکو به دلیل ملاحظات فرهنگی و امنیتی، از قطع کامل روابط با اسرائیل اجتناب کرده است. این محدودیتهای سیاسی، روابط را در سطحی شکننده نگه داشته، بهگونهای که هرگونه حمایت آشکار اسرائیل از اوکراین میتواند به واکنش مسکو، مانند حمایت قویتر از ایران، منجر شود
۵- تجارت متنوع، اما محدود: تجارت بین روسیه و اسرائیل، اگرچه از نظر حجم کمتر از تجارت با ایران است، اما از تنوع بیشتری برخوردار است. به گزارش اسپوتنیک و گاردین، حجم تجارت دوجانبه در سال ۲۰۲۳ حدود ۳.۵ میلیارد دلار بود. صادرات روسیه به اسرائیل شامل غلات، مواد خام (آهن و فولاد)، و محصولات پتروشیمی است، در حالی که اسرائیل فناوری پیشرفته، محصولات کشاورزی (مانند میوه و سبزیجات)، و تجهیزات پزشکی به روسیه صادر میکند. این تجارت تحت تأثیر تحریمهای غرب قرار نگرفته، اما تنشهای سیاسی ناشی از جنگ اوکراین و حمایت اسرائیل از کییف، رشد آن را محدود کرده است.
از سوی دیگر اسرائیل به دلیل نگرانیهای امنیتی و فشارهای آمریکا، از گسترش همکاریهای اقتصادی با روسیه در حوزههای حساس مانند فناوری پیشرفته خودداری کرده است. با این حال، تجارت در بخشهای غیرحساس مانند کشاورزی و مواد خام همچنان ادامه دارد. این تنوع تجاری، اگرچه محدود، نشاندهنده تلاش دو طرف برای حفظ روابط اقتصادی بهعنوان یک عامل تثبیتکننده در روابط سیاسی پرتنش است.
۶. ملاحظات ژئوپلیتیکی و نقش اسرائیل در مناقشه فلسطین: روابط روسیه با اسرائیل همچنین تحت تأثیر نقش تلآویو در مناقشه فلسطین قرار دارد. روسیه بهطور سنتی از موضع فلسطینیها حمایت کرده و خواستار راهحل دو کشوری شده است، که با سیاستهای اسرائیل در تضاد است. با این حال، مسکو از درگیری مستقیم با اسرائیل در این موضوع اجتناب کرده و ترجیح داده نقش میانجی را ایفا کند. این رویکرد با دکترین سیاست خارجی پوتین، که بر اجتناب از درگیریهای غیرضروری و حفظ روابط با همه طرفها تأکید دارد، همخوانی دارد.
روسیه از روابط با اسرائیل بهعنوان اهرمی برای حفظ نفوذ در میان کشورهای عربی استفاده میکند که اغلب با سیاستهای اسرائیل مخالف هستند. این استراتژی به مسکو امکان داده تا در مذاکرات صلح منطقهای، مانند گفتوگوهای مربوط به غزه، نقش فعالی داشته باشد بدون اینکه روابط با تلآویو را به خطر بیندازد.
۷. تأثیر حضور یهودیان روستبار در سیاست اسرائیل: به گزارش نیویورک تایمز و اسپوتنیک، حضور یهودیان روستبار در سیاست اسرائیل، بهویژه در احزاب راستگرا مانند لیکود، بهعنوان یک عامل تقویتکننده روابط عمل کرده است. برخی از این سیاستمداران، مانند آویگدور لیبرمن، وزیر سابق دفاع اسرائیل، روابط نزدیکی با جامعه روستبار دارند و به حفظ کانالهای ارتباطی با مسکو کمک کردهاند. این عامل به روسیه امکان داده تا در برخی مسائل حساس، مانند مذاکرات غیررسمی در مورد سوریه زمان اسد یا مناقشه فلسطین، از نفوذ غیرمستقیم برخوردار باشد.
عوامل تعریفکننده روابط روسیه با اسرائیل ترکیبی از ملاحظات فرهنگی، امنیتی، و ژئوپلیتیکی است که در چارچوب بیاعتمادی به غرب و نیاز به توازن منطقهای شکل گرفته است. این روابط در مقایسه با ایران کمتر استراتژیک، اما از نظر دیپلماتیک و فرهنگی حیاتی است. جامعه روستبار و همکاری امنیتی در سوریه اسد بهعنوان ستونهای اصلی این روابط عمل میکنند، در حالی که تنشهای سیاسی ناشی از جنگ اوکراین و همسویی اسرائیل با غرب، محدودیتهای جدی برای گسترش روابط ایجاد کرده است.
تجارت متنوع، اما محدود و نقش اسرائیل در مناقشه فلسطین نیز به پیچیدگی این روابط افزوده است. به گزارش کارنگی، مسکو با حفظ این روابط، تلاش میکند تا نفوذ خود را در خاورمیانه حفظ کند، بدون اینکه در دام درگیریهای منطقهای یا تنشهای مستقیم با غرب گرفتار شود.
مقایسه حجم تجارت و عوامل استراتژیک
معیار |
ایران |
اسرائیل |
حجم تجارت (2024) |
۴.۸ میلیارد دلار |
۳.۵ میلیارد دلار |
رشد تجارت |
۲۲% در ۵ ماه اول ۲۰۲5 (EAEU) |
محدود به دلیل تنشهای سیاسی |
صادرات اصلی به روسیه |
محصولات کشاورزی، پلاستیک، فلزات، نفت و گاز |
فناوری پیشرفته، محصولات کشاورزی، تجهیزات پزشکی |
واردات اصلی به روسیه |
گاز، غلات، تجهیزات ماشینسازی، مواد ساختمانی |
غلات، مواد خام، محصولات پتروشیمی |
سرمایهگذاری |
۵۰ میلیارد دلار تعهد در نفت، گاز، و INSTC |
محدود، عمدتاً در فناوری و کشاورزی |
عوامل استراتژیک |
همسویی ضدغرب، همکاری نظامی، INSTC، رقابت در قفقاز و سوریه |
روابط فرهنگی، هماهنگی امنیتی در سوریه، بیاعتمادی به غرب، تنش اوکراین |
تحلیل مقایسهای: روابط با ایران استراتژیکتر و مبتنی بر همسویی ضدغرب است، در حالی که روابط با اسرائیل فرهنگی و امنیتی است.
نگاه روسیه به جنگ ایران و اسرائیل
روسیه جنگ ایران و اسرائیل، که در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ به اوج خود رسیده، را از منظر منافع ملی و استراتژیک خود ارزیابی میکند. این درگیری، بهعنوان یکی از پیچیدهترین بحرانهای ژئوپلیتیکی خاورمیانه، فرصتها و تهدیدهای متعددی را برای کرملین به همراه داشته است.
فرصتهای استراتژیک
انحراف توجه غرب از اوکراین: تشدید درگیریهای ایران و اسرائیل توجه غرب، بهویژه ایالات متحده، را از جنگ اوکراین منحرف کرده است. انتقال سامانههای پدافند موشکی آمریکا، مانند پاتریوت و تاد، از اوکراین به خاورمیانه، فشار نظامی و لجستیکی بر روسیه در جبهه اوکراین را کاهش داده است. هانا نوته، کارشناس مرکز مطالعات عدم اشاعه، در مقالهای در فارین افرز تأکید میکند که این وضعیت به پوتین امکان میدهد منابع خود را در اوکراین متمرکز کند و در عین حال خود را بهعنوان یک بازیگر دیپلماتیک در خاورمیانه معرفی نماید. این انحراف توجه، به روسیه اجازه داده تا عملیات نظامی خود در شهرهای مهمی مانند اودسا و کییف را بدون فشار مضاعف غرب ادامه دهد.
افزایش قیمت نفت و تقویت اقتصاد تحت تحریم: تشدید درگیریها در خاورمیانه قیمت نفت شاخص اورال روسیه را از سقف ۶۰ دلاری گروه هفت به حدود ۷۵ دلار در هر بشکه افزایش داده است. این افزایش قیمت، که به گزارش گالف اینترنشنال فوروم ناشی از اختلال در عرضه نفت منطقهای و نگرانیها درباره امنیت تنگه هرمز است، درآمدهای صادراتی روسیه را تقویت کرده است. اقتصاد روسیه از این افزایش قیمت بهرهمند شده و به مسکو امکان داده تا منابع مالی بیشتری برای جنگ اوکراین و حفظ نفوذ منطقهای خود تأمین کند. کرملین این وضعیت را بهعنوان نتیجه سیاستهای تحریمی ناکارآمد غرب تبلیغ میکند، که با بیاعتمادی عمیق مسکو به نظم جهانی تحت رهبری آمریکا همخوانی دارد.
فرصتهای دیپلماتیک و تقویت جایگاه جهانی: پوتین با پیشنهاد میانجیگری بین ایران و اسرائیل، تلاش دارد جایگاه روسیه را بهعنوان یک قدرت جهانی و بازیگر بیطرف در خاورمیانه تقویت کند. تماسهای تلفنی او با مسعود پزشکیان رئیسجمهوری ایران، بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ بخشی از این استراتژی است. این پیشنهادات، اگرچه از سوی هیچکدام از طرفین پذیرفته نشد ولی با هدف نمایش توانایی دیپلماتیک روسیه و کاهش نفوذ آمریکا در منطقه انجام شد.
این رویکرد با دکترین سیاست خارجی پوتین پس ازشروع درگیریها در اوکراین، که بر ایجاد نظم جهانی چندقطبی تأکید دارد، همسو است. روسیه با این اقدامات تلاش میکند تا خود را بهعنوان جایگزینی برای میانجیگری غرب معرفی کند، بهویژه در میان کشورهای غیرغربی که به سیاستهای آمریکا بدبین هستند.
تقویت محور ضدغرب: جنگ ایران و اسرائیل به روسیه فرصت داده تا محور ضدغرب خود را با ایران و چین تقویت کند. همکاری استراتژیک با ایران، بهویژه پس از امضای توافق جامع ژانویه ۲۰۲۵، به مسکو امکان داده تا در برابر فشارهای غرب مقاومت کند. این درگیری بهعنوان فرصتی برای نمایش همبستگی با ایران و تبلیغ ایده نظم جهانی چندقطبی دیده میشود، که در آن کشورهای غیرغربی میتوانند در برابر هژمونی آمریکا ایستادگی کنند.
تهدیدهای استراتژیک
خطر تضعیف ایران: تضعیف ایران یا تغییر رژیم در تهران برای روسیه فاجعهبار خواهد بود، مشابه سقوط بشار اسد در سوریه در دسامبر ۲۰۲۴. آندری کورتونوف، مدیرکل شورای امور بینالملل روسیه (RIAC)، در مقالهای در هشدار داد که ناتوانی مسکو در حمایت از ایران، اعتبار منطقهای روسیه را به شدت تضعیف خواهد کرد. ایران نهتنها شریک کلیدی تقویت گفتمان ضد غرب و ساخت جهان چند قطبی مدنظر کرملین، بلکه به گزارش گالف اینترنشنال فوروم، مسیرهای تجاری جایگزین، مانند کریدور شمال-جنوب، را برای صادرات نفت و کالاهای روسیه فراهم کرده است. از دست دادن ایران میتواند زنجیره تأمین و مسیرهای تجاری روسیه را مختل کند و نفوذ مسکو در خاورمیانه را به خطر بیندازد.
بررسی امکان ورود روسیه به جنگ آینده ایران و اسرائیل:
آیندهپژوهی و سناریوهای محتمل با توجه به تشدید درگیریهای ایران و اسرائیل در خرداد ۱۴۰۴ و اعلام آتشبس مسلح میان تهران و تلآویو و امکان ورود به درگیریهای مجدد با توجه به سابقه بدعهدههای رزیمصهیونیستی در این زمینهها در این بخش به تحلیل آیندهپژوهانه امکان ورود روسیه به درگیریهای احتمالی آینده بین ایران و اسرائیل پرداختهایم. این تحلیل با استفاده از منابع و با در نظر گرفتن دکترین سیاست خارجی روسیه، روابط استراتژیک مسکو با تهران و تلآویو، و تجربه جنگ اوکراین، به ارائه سه سناریوی محتمل برای نقشآفرینی روسیه در هرگونه درگیری مجدد میان ایران و رژیم صهیونیستی میپردازد. هر سناریو شامل پیشرانها، پیامدها، و احتمال وقوع است.
پیشرانهای کلیدی
قبل از ارائه سناریوها، شناسایی پیشرانهای کلیدی که بر تصمیمگیری روسیه تأثیر میگذارند ضروری به نظر میرسد:
جنگ اوکراین و محدودیتهای منابع: به گزارش موسسه مطالعات جنگ و اندیشکده روابط خارجی روسیه، جنگ اوکراین بیش از ۶۰ درصد بودجه نظامی روسیه در سال ۲۰۲۵ را مصرف کرده و توانایی مسکو برای مداخله نظامی در خاورمیانه را محدود کرده است.
روابط استراتژیک با ایران: توافق جامع دی ماه ۱۴۰۳ میان تهران-مسکو، و بسیاری از پروژههای مشترک از جمله کریدور شمال-جنوب، ایران را به شریک کلیدی ضدغرب برای روسیه تبدیل کرده است.
روابط شکننده با اسرائیل: به گزارش شورای روابط خارجی، حضور جامعه روستبار در اسرائیل روابط مسکو و تلآویو را حفظ کرده، اما حمایت اسرائیل از اوکراین در سالهای جنگ تنشهای فزایندهای را میان مسکو و تلآویو ایجاد کرده است.
افزایش قیمت نفت: به گزارش گاردین و اسپوتنیک، جنگ ایران و اسرائیل قیمت نفت را به ۷۵ دلار رسانده، که برای اقتصاد تحت تحریم روسیه حیاتی است.
بیاعتمادی به غرب: به گزارش اندیشکدهای روسی و غربی، کرملین معتقد است غرب به دنبال تضعیف محور ضدغرب (روسیه، ایران، چین) است، که مسکو را به حفظ ایران بهعنوان متحد ترغیب میکند.
فشارهای دیپلماتیک و منطقهای: به گزارش شورای آتلانتیک، روابط با کشورهای عربی مانند عربستان و امارات، که با اسرائیل همسو هستند، مسکو را در سیاستهای ضد اسرائیلی به احتیاط وامیدارد.
نگاه روسیه به جنگ ایران و اسرائیل
روسیه جنگ ایران و اسرائیل را از منظر منافع ملی ارزیابی میکند. مقامات روس در گفتوگوها و مصاحبههای مختلف و همچنین در سازمانهای بینالمللی همچون شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام سازمان انرژی اتمی با محکوم کردن اقدام تجاوزکارانه رژیمصهیونیستی علیه تمامیت ارضی کشورمان تنشها را نگرانکننده توصیف کردهاند، اما بر فرصتهای آن نیز تأکید دارند.
فرصتها:
۱-انحراف توجه غرب از اوکراین: به گزارش خبرگزاری تاس و شورای آتلانیک، انتقال سامانههای پدافند موشکی آمریکا به خاورمیانه فشار بر روسیه را در جبههای اوکراین کاهش داده و آزادی عمل بیشتری در جهت انجام عملیاتهای مختلف در محورهای اصلی به ارتش روسیه خواهد داد.
۲-افزایش قیمت نفت: به گزارش اسپوتنیک و گاردین، پس از شروع درگیریها در میات تهران و تلآویو شاهد افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی بودهایم به شکلی که در روزهای ابتدایی این درگیری قیمت نفت به ۷۵ دلار رسیده.
۳-فرصتهای دیپلماتیک: به گزارش تاس و فارین افرز، پیشنهاد میانجیگری پوتین میتواند به تقویت و افزایش رتبه جهانی این کشور خصوصا در میان کشورهای جنوب جهانی کمک شایانی کند.
تهدیدها:
۱-خطر تضعیف ایران: از دیدگاه کارشناسان و اندیشکدههای روسی و غربی تضعیف ساختار سیاسی در ایران میتواند پیامدهای فاجعه باری برای کرملین در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی به همراه داشته باشد.
۲-تنش با اسرائیل: حمایت تسلیحاتی از ایران ممکن است اسرائیل را به ارسال تسلیحات به اوکراین ترغیب کند. هرچند در ماههای اولیه شروع گیری در اوکراین ما شهاهد ارسال برخی تجهیزات نظامی از سوی تلآویو به سمت کییف بودهایم ولی سران رژیم همیشه آن را تکذیب کردند. ارسال تسلیحات به ایران میتواند تحفظهای تلآویو را برای حمایتهای گسترده از اوکراین کنار بگذارد.
۳-بیثباتی منطقهای: گسترش جنگ مسیرهای صادراتی نفت روسیه را تهدید میکند. یکی از پایههای اصلی دکترین سیاسی روسیه در خاورمیانه حفظ و تثبیت نظامهای سیاسی موجود در این منطقه بوده است. این در حالی است که گسترش هرگونه تنش در منطقه با این دکترین در تضاد است و روسیه سعی میکند با میانجیگری هرچه سریعتر بحرانهای منطقهای را حداقل به حالت انجماد در بیاورد همان سیاستی که روسیه در سالهای گذشته در قبال منطقه قفقاز انجام داده است.
سناریوهای محتمل با فرض اتمام جنگ ایران و اسرائیل، سه سناریوی زیر برای امکان ورود روسیه به درگیریهای احتمالی آینده ارائه میشود:
سناریوی ۱: حفظ بیطرفی فعال و دیپلماسی میانجیگرانه
توضیح سناریو: در این سناریو، روسیه پس از اتمام جنگ ایران و اسرائیل بهعنوان یک بازیگر بیطرف فعال عمل میکند و از ورود نظامی مستقیم خودداری میکند. مسکو با تکیه بر دیپلماسی، پیشنهاد میانجیگری برای کاهش تنشهای آینده ارائه میدهد و حمایت سیاسی و غیرمستقیم از ایران را ادامه میدهد. این سناریو با دکترین سیاست خارجی پوتین پس از شروع جنگ در اوکراین، که بر مدیریت منابع محدود و تقویت نظم چندقطبی تمرکز دارد، همخوانی دارد.
پیشرانها:
محدودیتهای جنگ اوکراین: به کارشناس برخی کارشناسان روابط روسیه و ایران، مسکو به دلیل تمرکز بر اوکراین، تمایل یا توان ورود نظامی به درگیریهای خاورمیانه را ندارد.
روابط با اسرائیل و کشورهای عربی: به گزارش شورای آتلانتیک، حفظ روابط با تلآویو و کشورهای عربی مانند عربستان، مسکو را به بیطرفی ترغیب میکند.
منافع اقتصادی: افزایش قیمت نفت به دلیل بیثباتی خاورمیانه، انگیزهای برای حفظ بیطرفی و بهرهبرداری اقتصادی از شرایط فوق را در میان سران کرملین تقویت میکند.
تقویت جایگاه جهانی: میانجیگری به مسکو امکان میدهد خود را بهعنوان جایگزین غرب در دیپلماسی جهانی معرفی کند.
پیامدها:
تقویت دیپلماتیک: موفقیت در میانجیگری میتواند جایگاه روسیه را در بریکس و سازمان همکاری شانگهای تقویت کند.
حفظ روابط با ایران: حمایت سیاسی و غیرمستقیم، مانند ارائه سامانههای پدافند هوایی اس-۳۰۰، روابط با تهران را بدون هزینه نظامی حفظ میکند.
ریسک محدود: این رویکرد خطر تنش با اسرائیل یا غرب را کاهش میدهد، اما ممکن است ایران را از عدم حمایت نظامی ناراضی کند.
احتمال وقوع: بالا (۷۰٪). این سناریو با رویکرد محتاطانه کرملین، همخوانی دارد و با توجه به محدودیتهای نظامی و اقتصادی روسیه، محتملترین گزینه است.
سناریوی ۲: حمایت نظامی محدود در صورت تهدید تغییر رژیم در ایران
توضیح سناریو: در این سناریو، اگر درگیریهای آینده به تهدید جدی علیه رژیم ایران (مانند حملات گسترده اسرائیل یا دخالت مستقیم آمریکا) منجر شود، روسیه حمایت نظامی محدودی ارائه میدهد، مانند ارسال سامانههای پدافند هوایی پیشرفته (اس-۴۰۰)، اطلاعات نظامی، یا نیروهای ویژه برای حفاظت از زیرساختهای کلیدی ایران. این سناریو در پاسخ به خطر فروپاشی یک متحد استراتژیک کلیدی رخ میدهد، مشابه نگرانی مسکو از سقوط بشار اسد در سوریه.
پیشرانها:
اهمیت استراتژیک ایران: از دست دادن ایران، مانند سقوط دولت اسد در سوریه، اعتبار منطقهای روسیه را تضعیف میکند و زنجیره تأمین برای ادامه جنگ در اوکراین را مختل میکند.
فشار محور ضدغرب: بیاعتمادی به غرب، مسکو را به حفظ ایران بهعنوان بخشی از محور ضدغرب (با چین) ترغیب میکند.
تهدید برنامه هستهای ایران: حملات اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران (نطنز، فردو، بوشهر) میتواند مسکو را به حمایت نظامی برای حفاظت از این تأسیسات، که با کمک روسیه ساخته شدهاند، وادارد.
پیامدها:
تقویت روابط با ایران: حمایت نظامی محدود میتواند همکاری استراتژیک با تهران را عمیقتر کند، اما خطر تنش با اسرائیل و غرب را افزایش میدهد.
ریسک تشدید تنشها: به گزارش موسسه مطالعات جنگ، ارسال تسلیحات پیشرفته ممکن است اسرائیل را به حمایت نظامی از اوکراین ترغیب کند، که توازن در جبهه اوکراین را به ضرر روسیه تغییر میدهد.
فشارهای دیپلماتیک: د رصورت حمایت نظامی روسیه از ایران، کشورهای عربی ممکن است روابط تجاری با روسیه را محدود کنند، که این امر در شرایط فعلی میتواند اقتصاد تحت تحریم مسکو را تحت فشار قرار میدهد.
تقویت محور بریکس: حمایت از ایران میتواند همکاری با چین و هند را در چارچوب بریکس تقویت کند، اما هند ممکن است به دلیل روابط گسترده با اسرائیل به ساز نا کوک بریکس تبدیل شود.
احتمال وقوع: این سناریو متوسط (۲۰٪). این سناریو تنها در صورت تهدید مستقیم رژیم ایران محتمل است، اما محدودیتهای نظامی و دیپلماتیک روسیه احتمال آن را کاهش میدهد.
سناریوی ۳: ورود نظامی مستقیم در صورت تشدید درگیری منطقهای
توضیح سناریو: در این سناریو، اگر جنگ ایران و اسرائیل به یک درگیری منطقهای گسترده تبدیل شود (با دخالت مستقیم آمریکا، کشورهای عربی، یا گروههای نیابتی مانند حوثیها)، روسیه ممکن است بهصورت مستقیم وارد درگیری شود، مثلاً با اعزام نیروی هوایی یا نیروهای زمینی محدود به ایران. این سناریو کماحتمال است و تنها در شرایطی رخ میدهد که منافع حیاتی روسیه، مانند امنیت قفقاز یا مسیرهای تجاری، به خطر بیفتد.
پیشرانها:
تهدید مسیرهای تجاری: به گزارش گالف اینترنشنال فوروم، گسترش جنگ به تنگه هرمز یا بنادر خلیج فارس میتواند کریدور شمال-جنوب را مختل کند، که برای صادرات روسیه به هند و جنوب شرق آسیا و بالعکس حیاتی است.
دخالت مستقیم آمریکا: دخالت نظامی آمریکا در ایران، مانند حملات مجدد به تأسیسات هستهای، میتواند مسکو را به واکنش نظامی برای حفظ اعتبار محور ضدغرب وادارد.
بیثباتی در قفقاز و آسیای مرکزی: گسترش درگیری به قفقاز یا آسیای مرکزی میتواند امنیت مرزهای جنوبی روسیه را تهدید کند.
فشار چین: به گزارش فارین پالیسی، چین ممکن است مسکو را به حمایت نظامی از ایران ترغیب کند تا محور ضدغرب را تقویت کند.
پیامدها:
تشدید تنش با غرب: ورود نظامی مستقیم میتواند تحریمهای بیشتری علیه روسیه به دنبال داشته باشد و مذاکرات با دونالد ترامپ درباره اوکراین را مختل کند.
تضعیف روابط با اسرائیل و کشورهای عربی: این اقدام روابط با تلآویو و ریاض را به شدت تضعیف میکند و تجارت نفت و گاز روسیه را تحت تأثیر قرار میدهد.
فشار نظامی و اقتصادی: به گزارش موسسه مطالعات جنگ، ورود نظامی مستقیم منابع محدود روسیه را بیش از پیش تحت فشار قرار میدهد و میتواند این کشور را در جبهه اوکراین تضعیف کند.
تقویت محور ضدغرب: این اقدام میتواند همکاری با ایران و چین را تقویت کند، اما به قیمت انزوای بیشتر در میان کشورهای غربی.
احتمال وقوع: سناریو سوم پایین و در حدود (۱۰٪) است. به دلیل محدودیتهای نظامی و اقتصادی و تجربه شکست در سوریه، مسکو از ورود مستقیم به درگیریهای خاورمیانه اجتناب میکند.
تحلیل مقایسهای سناریوها
سناریو |
احتمال وقوع |
پیشرانهای کلیدی |
پیامدهای اصلی |
ریسکها |
بیطرفی فعال و میانجیگری |
%70 |
محدودیتهای اوکراین، روابط با اسرائیل، نفت |
تقویت جایگاه دیپلماتیک، حفظ روابط با ایران |
نارضایتی ایران، محدودیت تأثیرگذاری |
حمایت نظامی محدود |
%20 |
تهدید نظام سیاسی ایران، فشار محور ضدغرب |
تقویت روابط با ایران، تنش با اسرائیل و غرب |
تشدید تنشها، فشار دیپلماتیک |
ورود نظامی مستقیم |
%10 |
تهدید مسیرهای تجاری، دخالت آمریکا، بیثباتی منطقه |
تقویت محورضدغرب، انزوای جهانی
|
تحریمهای بیشتر، شکست در اوکراین |
پس از اتمام جنگ ایران و اسرائیل، محتملترین سناریو برای روسیه حفظ بیطرفی فعال و تمرکز بر دیپلماسی میانجیگرانه است (سناریوی ۱). این رویکرد با محدودیتهای نظامی و اقتصادی مسکو، نیاز به حفظ روابط با اسرائیل و کشورهای عربی، و بهرهبرداری از افزایش قیمت نفت همخوانی دارد. حمایت نظامی محدود (سناریوی ۲) تنها در صورت تهدید جدی نظام سیاسی در ایران ممکن است، اما به دلیل ریسکهای بالا از احتمال کمی برخوردار است. ورود نظامی مستقیم (سناریوی ۳) به دلیل هزینههای سنگین و تمرکز کرملین بر اوکراین بسیار بعید است. بیاعتمادی مشترک به غرب، مسکو را به حمایت سیاسی و غیرمستقیم از ایران ترغیب میکند، اما ملاحظات استراتژیک مانع از اقدامات پرخطر میشود.
بهره سخن
با توجه به موضوعات گفته شده در بالا روسیه در قبال هرگونه درگیری و جنگ ایران و اسرائیل در آینده رویکردی عملگرایانه، مبتنی بر بیطرفی نسبی، حمایت سیاسی از ایران، و میانجیگری اتخاذ خواهد کرد همان گونه که در قبال ۱۲ روز درگیری کذشته تهران و تلآویو ار همین سیاست استفاده کرد. دکترین سیاست خارجی پوتین پس از شروه درگیری در اوکراین به سمت وابستگی به ایران و پیگیری گسترده ایجاد جهان چندقطبی تغییر کرده است.
روابط با ایران استراتژیکتر و مبتنی بر همسویی با سیاستهای ضدغربی است، در حالی که نوع روابط با اسرائیل بیشتر مبتنیبر جنبههای فرهنگی و امنیتی است. از همینروی ورود نظامی مستقیم مسکو به هرگونه درگیری میان تهران و تلآویو بعید به نظر میرسد، اما مسکو از ابزارهای غیرمستقیم برای حفظ منافع خود استفاده میکند.
منابع:
- Carnegie Endowment for International Peace, ۲۰۲۵-۰۱-۲۱
- Russia Matters, ۲۰۲۵-۰۶-۱۷
- Institute for the Study of War, ۲۰۲۵-۰۶-۱۸
- New York Times, ۲۰۲۵-۰۶-۱۷
- The Moscow Times, ۲۰۲۵-۰۶-۱۹
- The Guardian, ۲۰۲۵-۰۶-۲۱
- FDD, ۲۰۲۵-۰۶-۱۶
- Atlantic Council, ۲۰۲۵-۰۶-۱۳
- Council on Foreign Relations, ۲۰۲۵-۰۶-۱۳
- AP News, ۲۰۲۵-۰۱-۱۷
- Gulf International Forum, ۲۰۲۴-۰۸-۲۱
- CNA, ۲۰۲۵-۰۱-۲۹
- The Spectator, ۲۰۲۵-۰۶-۱۵
- Al Jazeera, ۲۰۲۵-۰۶-۱۷
- TASS, ۲۰۲۵-۰۶-۱۷
- Sputnik, ۲۰۲۵-۰۵-۲۷
- RT, ۲۰۲۵-۰۶-۱۹
- Valdai Discussion Club, ۲۰۲۵-۰۱-۲۱
- Euronews, ۲۰۲۵-۰۶-۱۸
- BBC News, ۲۰۲۵-۰۶-۲۱
- Washington Institute, ۲۰۱۸
شما از یه پیرمرد بیسواد یا بچه هم بپرسید بهتون میگه روسیه قابل اعتماد نیست و همیشه ضربه میزنه ،حالا چطوره که یه سری سیاست پیشه ی کم عقل فکر میکنن روسیه خودشو برای ما هزینه میکنه ؟؟!
این کشور فقط منافع خود را می شناسد .
وبا کوچکترین امتیاز ایران را می فروشد .
بجای روسیه با کشوری مانند پاکستان همپیمان شوید.
اضطراری،بتواند از خود دفاع جانانه داشته باشد،به عنوان مثال،
ما ۵%بالستیک های سجیل و خیبر شکن را با مقدار هرکدام،یک کیلو گرم اورانیوم ۶۰%کثیف کنیم،برای حربه ی آخر،چون فقط دشمن
این زبان را می فهمد،وبقیه را هم ببریم برای موشک های قاره پیما،
وبا غنای بیشتر.
اگه به گوشت احتیاج پیدا کنی اول از همه میگی یکی از گوسفندها را قربانی کنیم
چون گاو یه سرمایه اقتصادی هست
مرغ هم باید دوروز یه بار یکشو قربانی ارزش اقتصادی نداره
پس میماند گوسفند قربانی کردنش به نفع هست
برای کشور دیگه هم قربانی شدن ایران به نفع چون کشور های منطقه به خاک ایران چشم دوختن کشورهای دور به منابع ایران
براحتی میشه از وضعیت اقتصادی کشور متوجه همه چیز شد .
روسیه دنبال منافعشه ، ایران اسراییل هم هیچ فرقی واسش نداره
این اس 300 ها که همش بی استفاده بود، سوخو هم که نداد
ولی تا دلت بخواد از ایران پهباد گرفت و نگاه ها رو چرخوند سمت ایران
شریک استراتژیک و این حرفا هم همه کشکه
ما هم باید یاد بگیریم که الکی جو گیر نشیم و تا دیر نشده فقط به فکر منافع کشورمون باشیم
الان شریک مناسب کره شمالی هست