
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدی تبار- به گزارش فارن افرز، در حالی که جنگ اوکراین به چهارمین سال خود نزدیک میشود، موقعیت چین در قبال این بحران همچنان با نوعی ابهام و دوگانگی همراه است؛ ابهامی که باعث شده نه نقشی مؤثر در حلوفصل مناقشه ایفا کند و نه بتواند از تبعات سیاسی و اقتصادی آن در روابط با اروپا و آمریکا مصون بماند. در تازهترین موضعگیریها، رهبران اروپایی در سفر به پکن، خواستار استفاده چین از نفوذ خود برای پایان دادن به جنگ شدهاند؛ اما شواهد نشان میدهد که پکن نه توان آن را دارد و نه ارادهاش را.
بر اساس گزارش فارن افرز، رئیس شورای اروپا، آنتونیو کوستا، در دیدار با مقامهای چینی تأکید کرد که پکن باید روسیه را به پایبندی به منشور سازمان ملل وادارد. در همین راستا، رئیس کمیسیون اروپا، اورزولا فندرلاین، مناسبات چین و اروپا را در «نقطه عطف» توصیف کرد و گفت جنگ اوکراین به عامل اصلی تیرگی روابط دوجانبه تبدیل شده است.
در پکن، اگرچه برخی تلاشها برای ایفای نقش میانجی مشاهده شده، اما واقعیت آن است که رهبران چین نمیخواهند جایگاهی فعال و پیشرو در حل بحران داشته باشند. نبود اجماع داخلی، وابستگیهای راهبردی به روسیه، و فرهنگ دیپلماتیکی محتاطانه باعث شده که پکن نتواند فشار مؤثری برای مصالحه به روسیه وارد کند.
به گزارش فارن افرز، در جامعه راهبردی چین، از مسئولان گرفته تا دانشگاهیان و تحلیلگران، برداشتهای متفاوتی از ماهیت جنگ اوکراین وجود دارد. در رسانههای اجتماعی چین نیز جدال میان حامیان اوکراین و طرفداران روسیه بالا گرفته است. برای بخشی از جامعه، جنگ تجاوز به تمامیت ارضی یک کشور مستقل است که با اصول اساسی سیاست خارجی چین مانند احترام به حاکمیت ملی و مخالفت با استفاده از زور مغایرت دارد. از این منظر، چین باید با کییف همدلی نشان دهد، بهویژه که سابقه همکاری نظامی و صنعتی میان دو کشور، از جمله در حوزه موتورهای جت، اهمیت زیادی برای چین داشته است.
اما در نقطه مقابل، برخی ناظران چینی این جنگ را امتداد روند بازترسیم نظم پساجنگ سرد در اروپای شرقی میدانند؛ روندی که بهزعم آنها نادیدهگرفتن نگرانیهای امنیتی روسیه و گسترش ناتو به شرق، نقش مهمی در شعلهورشدن جنگ داشته است. مشابهتی که میان وضعیت روسیه پس از جنگ سرد با وضعیت آلمان بعد از جنگ جهانی اول ترسیم میشود، ذهنیت ضدغربی را در برخی محافل چین تقویت کرده است.
چین نه آغازگر این جنگ بوده و نه خواهان آن است. به گزارش فارن افرز، پکن پیش از تهاجم روسیه، روابطی حسنه با هر دو کشور داشت و در طول جنگ نیز تجارت خود را با هر دو طرف حفظ کرده است. برخلاف تصورات رایج در غرب، چین همچنان بزرگترین شریک تجاری اوکراین است و حجم مبادلات دوجانبه در سال ۲۰۲۴ به حدود ۸ میلیارد دلار رسید.
با این حال، روسیه جایگاهی راهبردی در سیاست خارجی چین دارد؛ از مرز زمینی مشترک گرفته تا نقش روسیه بهعنوان یک قدرت هستهای و وزن قابلتوجه در توازن جهانی. همین ملاحظات باعث شده چین علیرغم فشارهای بینالمللی، حاضر نباشد امتیاز راهبردی خود در روابط با روسیه را با کاهش تنش با غرب معاوضه کند.
شایان ذکر است که اصطلاح «شراکت بدون مرز» که در ادبیات رسمی چین و روسیه آمده، به گفته فارن افرز، بیش از آنکه توصیفی واقعی از عمق روابط باشد، بیشتر یک تعارف دیپلماتیک محسوب میشود. روابط دو کشور در عمل با چالشهایی همچون مشکلات پرداختهای مالی ناشی از تحریمها و کاهش دهدرصدی حجم تجارت در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ مواجه شده است.
نقش چین بهعنوان میانجی بالقوه از منظر تئوریک جذاب به نظر میرسد؛ پکن در گذشته میانجیگریهایی موفق، از جمله در توافق ایران و عربستان، داشته است. اما در مورد اوکراین، این توان بالقوه به فعلیت نرسیده است. به گزارش فارن افرز، محدودیتهای ساختاری و سیاسی اجازه نمیدهد چین ابتکار صلح را در دست گیرد. روابط نزدیک با مسکو، بیمیلی به فشار مستقیم بر متحدان، و نگرانی از تعبیر جهتدار غربیها از هرگونه اقدام چین، این کشور را در موقعیتی انفعالی قرار داده است.
چین حتی اگر تمایل به میانجیگری داشت، فقدان اعتماد از سوی کییف و کشورهای اروپایی و آمریکایی، این مسیر را مسدود میکرد. آنها نگرانند که چین در هر روند صلحی جانب روسیه را بگیرد و توازن مذاکرات را به نفع مسکو تغییر دهد.
در نهایت، جنگ اوکراین به مانع اصلی در بهبود روابط چین و اروپا تبدیل شده است. بهرغم تمایل پکن به تقویت پیوندهای اقتصادی با قاره سبز، برداشت منفی اروپاییها از حمایت غیرمستقیم چین از روسیه، موجب سردی در این مناسبات شده است. از دید چین، مشکل در برداشتهای نادرست اروپاییهاست و نه در سیاستهای خود پکن. به گزارش فارن افرز، چین انتظار دارد اروپا نگاه سهگانهاش به چین را (رقیب، شریک و رقیب نظاممند) بازبینی کند و از نگاه صرفاً تقابلی پرهیز کند.
پکن در عین حال میداند که سرانجامِ جنگ، ساختار امنیتی آینده اروپا و نفوذ روسیه در حوزه پساسوفيتی را شکل خواهد داد. در هر دو سناریو—چه تضعیف روسیه و گسترش نفوذ غرب، چه تقویت روسیه و تحکیم موقعیت مسکو—چین باید خود را برای بازآراییهای احتمالی آماده کند.
در نهایت، چین با اتخاذ موضعی مبهم و محتاطانه، تلاش کرده خود را از تبعات مستقیم بحران اوکراین دور نگه دارد، اما نه تنها در این هدف موفق نبوده، بلکه به تقویت صفبندیهای جهانی میان شرق و غرب کمک کرده است. همانطور که فارن افرز در جمعبندی خود آورده، این بنبست دیپلماتیک، هیچکدام از بازیگران را منتفع نکرده و تا زمانی که جنگ ادامه یابد، امکان بازگشت به نقطه تعادل نیز وجود نخواهد داشت.