چاپخانه خراسان، بنیان نهاده‌شده در سال ۱۲۹۱، نقش محوری در انتشار روزنامه‌ها و کتاب‌های روشنگرانه مشهد داشت.

 

باشگاه خبرنگاران جوان ـ  در دورانی که آگاهی و دانش با سرعت کمتری به دست مردم می‌رسید، این چاپخانه تنها یک چاپخانه نبود، بلکه سرآغازی برای انتشار اندیشه و آگاهی در مشهد و بستری برای شکل‌گیری اندیشه‌ها، تبادل نظرها و انعکاس دغدغه‌های مردم مشهد بود.

چاپخانه خراسان در سال ۱۲۹۱ هجری شمسی در دوران قاجار توسط محمدصادق تهرانیان، تاجر آگاه و روشن‌فکر، بنیان گذاشته شد. تهرانیان که در سفرهای خود به آلمان با فناوری چاپ آشنا شده بود، دستگاه چاپی را به ایران آورد و چاپخانه خراسان را در «میدان آب» تاسیس کرد.

در دورانی که آگاهی و دانش با سرعت کمتری به دست مردم می‌رسید، این چاپخانه تنها یک چاپخانه نبود، بلکه سرآغازی برای انتشار اندیشه و آگاهی در مشهد و بستری برای شکل‌گیری اندیشه‌ها، تبادل نظرها و انعکاس دغدغه‌های مردم مشهد بود.

تهرانیان پس از مدتی، به دلیل اجرایی شدن طرحِ توسعه حرم مطهر، چاپخانه را به محل سکونت خود منتقل کرد؛ یعنی کوچه‌ای که تا امروز بارها تغییر نام داده چراکه ابتدا مشهدی‌ها به آن «حمام حاج علی» می‌گفتند، بعد از آن نامش را «حیطه حاج کربلایی علی» گذاشتند و بعد از این‌که ژاندارمری به این کوچه آمد، نام درجه‌داری با نام «اشکان» را بر روی آن گذاشتند و حالا به دلیل وجود خانه پدری رهبر معظم انقلاب، نام آن به کوچه «آیت‌الله خامنه‌ای» مزین شده است.

به هر روی محمدصادق تهرانیان در مکان جدیدِ چاپخانه خراسان علاوه بر چاپ کتاب، به انتشار روزنامه خراسان نیز همت گماشت و نقش مهمی در روشنگری و اطلاع‌رسانی در جامعه ایفا کرد.

شیوه کار در چاپخانه خراسان با دستگاه‌های چاپ امروزی بسیار متفاوت بود. حروف سربی در اندازه‌های مختلف در خانه‌هایی به نام گارس قرار داشتند و حروف‌چین با دقت و حوصله، تک‌تک حروف را کنار هم می‌چید. سپس فرم‌بند این کلمات را در داخل ورساد جای می‌داد و ماشین‌چی با چرخاندن ماشین، عمل چاپ را انجام می‌داد.

روزنامه اطلاعات یومیه، نخستین نشریه‌ای است که در سال ۱۲۹۲ شمسی (مقارن با دوران سلطنت احمدشاه قاجار) توسط اداره نظمیه منتشر و از آن به‌ عنوان اولین نشریه حوادث یا حادثه‌نگاری در مشهد، یاد می‌شود در این چاپخانه چاپ می‌شد، این روزنامه هفته‌ای سه بار به‌صورت چاپ سربی و در چهار صفحه توسط چاپخانه «خراسان» منتشر می‌شد.

علیرضا رحیمی که حدود سال ۵۵ به عنوان حروفچین حرفه‌ای در چاپخانه خراسان مشغول به کار بوده و بعدها مدیر چاپخانه خراسان شد، در خصوص این چاپخانه گفت: «چاپخانه خراسان» که در سال‌های ابتدای کارش با حروف سربی، کار چاپ را آغاز کرد، حدود سال ۵۵ یکی از چاپخانه‌های فعال و موثر بود، ماشین‌آلات مطرحی داشت و حدود ۳۵ کارگر فنی هم داشت، در آن زمان به دلیل داشتن دو دستگاه ماشین حروفچینی سربی، یک نفر تایپیست مشغول به کار بود، این دو دستگاه ماشین حروفچینی را فقط چاپخانه خراسان و دانشگاه فردوسی داشتند و آنجا اکثراً کتاب‌های حوزه‌های علمیه چاپ می‌شد.

رحیمی ادامه داد: این چاپخانه در سال‌های آغاز به کار با ماشین‌های دستی فعالیت خود را آغاز کرد، هر ماشین چاپِ دستی، سه نفر به عنوان چرخ‌کش داشت که هرکدام به نوبت با زور بازو، این ماشین را می‌چرخاندند و بعد از نفر اول، نفر دوم و بعد نفر سوم، یعنی این ماشین‌ها بدون استفاده از نیروی برق کار می‌کردند، حروف نیز از جنس چوب بود و بعد حروف سربی اضافه شدند و چاپ سنگی شکل گرفت.

ارتباط «عمید» با چاپخانه خراسان چه بود؟/ چاپخانه‌ای که پاتوق شعرا و ادبا شد

مدیر اسبق چاپخانه خراسان این چاپخانه را محل رفت و آمد دانشمندان، شعرا، مولفان و ناشران دانست و افزود: ما در آن مقطع بزرگترین مرکز چاپ کتاب‌های علمی و دینی بودیم و این علاوه بر دیگر کارهای چاپی استان و استان‌های همجوار بود.

علیرضا رحیمی بیان کرد: من سال ۶۲ بعد از مصادره این چاپخانه‌قدیمی با قانونی به نام «تبصره ۸۲ نخست وزیری» به بنیاد مستضعفان، بنا به درخواست استاندار وقت به عنوان مدیر به چاپخانه خراسان معرفی و در آن‌جا مشغول به کار شدم. بنیاد مستضعفان در سال ۶۴ به سازمان تامین‌اجتماعی واگذار شد و از آن به بعد، روال کار تغییر کرد. یعنی با توجه به نیاز مالک چاپخانه، از سال ۱۳۶۵ کلیه دفترچه‌های تامین‌اجتماعی و کاغذهای بهادار مانند بلیت شرکت واحد، برگ عوارض شهرداری، اوراق‌بهادار و… در آن‌جا به چاپ می‌رسید. درنهایت بنا به تصمیم سازمان تامین‌اجتماعی و فرسودگی ماشین آلات، فروخته شد و اکثر کارگران آن بازنشسته شدند.

وی افزود: این چاپخانه از بزرگترین مراکز چاپ در شرق کشور شد که افرادی نظیر ملک‌الشعرای بهار، دکتر علی شریعتی، مرحوم حجازی و عمید در این چاپخانه فعالیت داشتند. روزنامه خراسان هم بعدها در سال ۱۳۲۸ در جوار همین چاپخانه شکل گرفت که صاحب‌امتیاز آن، مدیر چاپخانه خراسان بود و توسط همین چاپخانه خراسان چاپ می‌شد و با چهار صفحه کارش را شروع کرد شیوه چاپ روزنامه سربی بود، حروفچینی و چاپ چهار صفحه کاری سخت و طاقت‌فرسا بود. در سال ۱۳۴۰ (۱۲ سال پس از شروع به کار روزنامه) دستگاه انترتایپ و یک دستگاه چاپ ملخی هایدلبرگ خریداری شد که تحولی بزرگ در نوع خود به شمار می‌رفت.

رحیمی گفت: این روزنامه چند سال بعد دارای ضمیمه‌های گوناگونی شد که در مقایسه با نشریات و جراید تهران، اگر بالاتر از آن‌ها نبود، می‌توان به جرئت گفت هم‌ردیف آن‌ها بود.

خاطرات یک حروف‌چین از کار در چاپخانه خراسان

به دنبال گردآوری اطلاعات بیشتر، به سراغ محمود ناظران‌پور، پژوهشگر حوزه چاپ رفتیم که متولد سال ۱۳۱۹ و ازجمله کسانی است که خاطرات شیرینی از کار در چاپخانه خراسان دارد. او در سال‌های پایانی دهه ۲۰ به عنوان حروف‌چین در این چاپخانه مشغول به کار شد و از آن دوران به نیکی یاد می‌کند. اما داستان او فراتر از یک حروف‌چین ساده است، او بخشی از تاریخ مشهد و خراسان است.

وقتی در یک روز گرم تابستانی در حیاط یکی از کافه‌کتاب‌های مشهد برای شنیدن خاطراتش با او قرار گذاشتیم، او ابتدا از دوران کودکی خود گفت: من کودکی بسیار پرخاطره و پر مخاطره‌ای داشته‌ام. پدرم حاج حسن ناظر و پدرش رجب ناظر، یکی پس از دیگری از اواخر دوره قجر تا میانه سال‌های دهه ۲۰، بر نهر بزرگ خیابان از سوی آستان حضرت رضا (ع) نظارت داشته چندین میرآب زیر نظرشان بوده و مورد وثوق نایب تولیت‌های آستانه بوده‌اند.

او در ادامه از نحوه ورود خود به چاپخانه خراسان گفت: در سال‌های پایانی دهه ۲۰، یک طاعون گاوی آمد که ۱۰ گاو نر از ما و نیز از دیگران مردند و پدر من از شوک آن سکته کرد، ناگزیر سبک زندگی ما عوض شد، به باغ منزل محمدآباد کوچ کردیم، منزل قلعه خیابان را به مسجد جامع بخشیدیم و من که در آن زمان ۱۵ ساله بودم به فکر کار افتادم. شوهرخواهرم زنده‌یاد ماشاءالله مروی‌نیا، شاگرد مرحوم علی‌اکبر غراب، مدیر فنی «چاپخانه خراسان» و گراورساز روزنامه و چاپخانه بود و با معرفی او و البته آقای غراب، من در بخش حروفچینی این چاپخانه مشغول شدم.

«ورساد» و دنیای حروف‌چینی

ناظران‌پور با جزئیات بیشتری از روزهای نخستین کار خود در چاپخانه خراسان گفت: روز اول مرحوم رضا ژیان آهنی، که سرپرست شعبه حروفچینی و نیز صفحه‌بند روزنامه و مردی به غایت مدیر و کاردان بود، یک ورساد به دستم داد و گفت حروف‌های ریخته‌شده و درهم را ورساد کنم (سیب بزنم)، و من آن کار را به‌خوبی و طبق دستور ایشان انجام دادم.

او از حسن عمید، صاحب فرهنگ عمید و سردبیر روزنامه خراسان نیز یاد کرد و افزود: دیدن همه‌روزه استاد حسن عمید که قدی بلند و صورتی کشیده و نگاهی نافذ داشت برای من خوشایند بود، ایشان برای آماده کردن همین فرهنگ‌شان به تهران عزیمت کردند و پس از ایشان، آقای فخرالدین حجازی که خطیب فرهنگ هم بودند، سردبیر شدند.

این پژوهشگر حوزه چاپ در ادامه، به محل چاپخانه اشاره کرد و گفت: چاپخانه اصلی نخست در دور فلکه آب، جنب کاروان‌سرای سلطانی بود، که پایین همکف چاپخانه و طبقه بالا اداره روزنامه با گراورسازی و حروفچینی و صفحه پردازی بود که پس از پایان کار و تصحیحات لازم صفحات سنگین را کارگران از یک پلکان مارپیچ تند به پایین برای چاپ می‌بردند.

وی افزود: پس از چاپ مجددا آن صفحات سربی سنگین را که هر صفحه ۲۰ کیلو می‌شد به بالا منتقل می‌کردند. راه طبقه بالا از دالان کاروان‌سرا بود، و بانک پارس هم مجاور اداره روزنامه بود. صبح‌های زود که روزنامه آماده می‌شد، مردم و موزعین منتظر دریافت آن بودند، مردم تشنه آگاهی و مشترکان نیز مرتب به زیر درب منزل نگاه می‌کردند.

ناظران‌پور در خصوص تغییر مکان این چاپخانه تصریح کرد: به دلیل طرح توسعه اطراف حرم، مرحوم تهرانیان مجبور شد چاپخانه را به منزل مسکونی پدرشان در کوچه خامنه‌ای کنونی و پشت سینما فردوسی منتقل کند و خود تهرانیان در زمین میدان احمدآباد منزلی نو بسازد و ساکن شود که فضای جدید ۴۰۰ مترمربع وسعت داشت.

وی افزود: مرحوم تهرانیان چند سال بعد یعنی اوایل دهه ۵۰، ماشین حروفچینی اینترتایپ خریده بودند و من که مدیر فنی چاپخانه دانشگاه مشهد و متخصص آموزش و تعمیرات اینترتایپ شده بودم، برای ۳ ساعت سرکشی بعدازظهرها در چاپخانه روزنامه کار می‌کردم، آن موقع ماهی هزار تومان می‌گرفتم.

این پژوهشگر چاپ بیان کرد: بعد از انتقال چاپخانه خراسان از دور فلکه آب به کوچه خامنه‌ای ماشین‌های چاپ جدید برای روزنامه ابتیاع شده بود، گراورسازی نیز تا زمان شروع به ویرانی، در همان سرای سلطانی در زاویه دیگر کار خود را انجام می‌داد.

خاموشی چاپخانه خراسان

او گفت: بعد از سال ۱۳۵۷ شرایط تغییر کرد، چاپخانه تا سال‌ها در همان کوچه خامنه‌ای با مدیریت آقای رحیمی و ابواب جمعی تأمین اجتماعی باقی ماند تا آن‌که ماشین‌های چاپ و لوازم را فروختند و ماشین اینترتایپ و همه وسایل و ماتریس‌ها را به تقاضای من و به دست خودم بسته‌بندی کردیم و به نام چاپخانه‌ خراسان به موزه چاپ تهران به همت اسماعیل دمیرچی انتقال دادم که الآن هم در آن مکان موجود و آماده تماشا است.

چاپخانه خراسان که روزی در کنجی از فلکه آب بود و صدای چرخ‌های چاپش در شهر طنین‌انداز بود، امروز خاموش است. اما یاد و خاطره آن به عنوان یکی از اولین چاپخانه‌های مشهد و شرق و نمادی از تاریخ و فرهنگ این شهر، در دل‌ها زنده است. با توجه به ارزش تاریخی و فرهنگی چاپخانه خراسان، شایسته است که این بنا مورد توجه و مرمت قرار گیرد. تبدیل این مکان به یک موزه چاپ و مطبوعات، می‌تواند فرصتی ارزشمند برای حفظ و معرفی تاریخ چاپ در مشهد و خراسان باشد. موزه‌ای که در آن، نسل‌های آینده بتوانند با دستگاه‌های قدیمی چاپ، شیوه کار حروف‌چین‌ها و تاریخ روزنامه‌نگاری و چاپ کتاب در مشهد آشنا شوند.

امید است که مسئولان و متولیان امر، با درک اهمیت این بنای تاریخی، برای حفظ و احیای آن تلاش کنند و چاپخانه خراسان را به جایگاه شایسته خود در تاریخ و فرهنگ مشهد بازگردانند. فراموش نکنیم که حفظ میراث فرهنگی، حفظ هویت و تاریخ یک ملت است و این وظیفه‌ای است که بر عهده همه ما قرار دارد.

منبع: ایبنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.