دو دختر دانشجو در خانه‌ی اجاره‌ای مورد تعرض و سرقتِ دو پسر نقاب‌دار قرار گرفتند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شامگاه ١١ مهرماه بود که صدای زنگ خانه ٢ دختر دانشجو در تهرانپارس به صدا درآمد. تصور می‌کردند پیک رستوران است.

در آپارتمان را باز کردند اما با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدند. دو پسر نقاب‌دار مقابل در ایستاده بودند. با تهدید چاقو و قمه ٢ دختر جوان را داخل خانه کشاندند. باید سکوت می‌کردند تا سرنوشت مرگباری پیدا نمی‌کردند. چاقویی زیر گلویشان گذاشته بودند. طلا و پول می‌خواستند. التماس‌هایشان فایده‌ای نداشت. ثانیه‌های وحشتناکی را سپری می‌کردند. جملاتشان را از ترس بریده بریده بیان می‌کردند اما مردان خشن، رحمی در نگاهشان نبود. تنها به هدفشان فکر می‌کردند. سرقت و تجاوز پایان این سناریوی سیاه در آپارتمان طبقه اول در شرق پایتخت بود.

گزارش سیاه در شرق پایتخت

وقتی این سرقت و تجاوز به ماموران کلانتری ١٢٦ تهرانپارس گزارش شد، ٢ دختر جوان پیش‌روی تیمی از کارآگاهان اداره ١٦ قرار گرفتند و پرده از جزییات این سرقت سیاه برداشتند. آنها به ماموران گفتند: من و دوستم از شهرستان برای ادامه تحصیل به تهران آمده‌ایم. مدتی است که این خانه را اجاره کرده‌ایم. وقتی از دانشگاه به خانه رسیدیم، صدای زنگ خانه‌مان به صدا درآمد. تصور کردیم که پیک رستوران است و در حیاط آپارتمان را باز کردیم. ثانیه‌هایی بعد درحالی‌ که جلوی در آپارتمان‌مان منتظر گرفتن شام بودیم، ناگهان دو پسر جوان نقاب‌دار که چاقو و قمه در دست داشتند، وارد خانه شدند. چاقویی زیر گلویمان گذاشتند و با تهدید پول و طلاهایمان را خواستند.

 یکی از پسرها درکنار دوستم ماند و پسر دیگر به زور مرا به اتاق برد. یک‌میلیون تومان طلا و مقداری پول به همراه کارت عابرم که ٤‌میلیون تومان در آن بود، به او دادم. زورگیر به زور شماره رمز کارتم را از من گرفت و بعد تلفنی با یک نفر دیگر حرف زد و از او خواست به در خانه ما بیاید تا کارت را به او بدهد و از عابربانک داخل خیابان پول‌هایم را به کارت دیگری انتقال دهد. لحظاتی بعد او همراه کارت به جلو در خانه رفت و همدستش در خانه ماند. او کارت را به نفر سومی داد و بلافاصله به خانه برگشت. وقتی ما در خانه حبس شده بودیم یکی از پسرها مرا مورد اذیت و آزار قرار داد. همدستش هم پول‌ها را به کارت دیگری انتقال داد. همان لحظه هم پیامکی به تلفن همراهم آمد که نشان می‌داد ٤‌میلیون تومان از حسابم برداشت شده است. پس از این تماس دو سارق نقاب‌دار به سرعت از خانه بیرون رفتند و ما متوجه شدیم که دونفر موتورسوار آنها را داخل کوچه سوار کردند و از محل گریختند.

شاکی دیگر هم حرف‌های دوستش را تأیید کرد و گفت: لحظه‌ای که سارق خشن دوستم را به اتاق برد تا طلاهایش را بگیرد، من با همدست وی طرح دوستی ریختم. شماره تلفن او را گرفتم به همین دلیل طلاهای مرا سرقت نکرد و به همدستش گفت که من طلا و جواهر ندارم.

پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی ایزد موسی بازپرس شعبه ٥ دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سارقان نقابدار دراختیار تیم زبده‌ای از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.

وقتی شماره پسر نقابدار مورد بررسی قرار گرفت کارآگاهان متوجه شدند شماره متعلق به پسر جوانی به نام خسرو است. آدرس خسرو شناسایی شد اما او محل زندگی‌اش را تغییر داده بود. ١٨ آذرماه این متهم شناسایی و دستگیر شد. متهم پس از دستگیری در بازجویی‌های اولیه منکر جرم خود شد اما وقتی با دو دختر دانشجو روبه‌رو شد، به جرم خود اقرار کرد و گفت: ما ٤ دوست بودیم. من و خشایار با نقاب وارد خانه دختران دانشجو شدیم. بهادر و ایرج هم با موتورسیکلت در داخل کوچه نگهبانی می‌دادند. بهادر بچه محل دختران دانشجو بود. او مدتی پیش در قهوه‌خانه نقشه این سرقت را طراحی کرد. او می‌گفت: در محله‌شان دو دختر دانشجو هستند که خانه مجردی اجاره کرده‌اند و همیشه پول و طلای زیادی همراه دارند. ما وسوسه شدیم و پیشنهاد وی را قبول کردیم. پس از اعتراف خسرو ماموران پلیس در دو عملیات جداگانه سه سارق دیگر را شناسایی و دستگیر کردند.

بهادر رئیس باند وقتی پیش‌روی کارآگاهان قرار گرفت، گفت: من از قبل این دو دختر دانشجو را شناسایی کرده بودم و فهمیدم آنها شهرستانی هستند و پول زیادی با خودشان دارند. به همین دلیل وسوسه شدم و به خاطر سرقت اموالشان این نقشه را طراحی کردم. وقتی با دوستانم در میان گذاشتم، آنها هم قبول کردند و قرار شد اموال سرقتی را به صورت مساوی تقسیم کنیم. از آنجایی که من بچه محل دو شاکی بودم، شب حادثه من و ایرج با موتورسیکلت درداخل کوچه ماندیم تا شناسایی نشویم و خسرو و خشایار هم به داخل خانه آنها رفتند. لحظاتی بعد خشایار کارت عابربانک و رمزش را داخل کوچه تحویل من داد. پس از این به عابر بانکی رفتم و تمام پول‌های کارت را که ٤‌میلیون تومان بود، به کارت دیگری انتقال دادم و به داخل کوچه برگشتم و خسرو و خشایار بیرون آمدند و چهارنفری از محل گریختیم. ما پول‌ها و طلا‌ها را بین هم تقسیم کردیم و در این مدت با آنها خوشگذرانی کردیم تا این‌که دستگیر شدیم.

چهار متهم به دستور بازپرس ایزد موسی برای تحقیقات بیشتر دراختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.

منبع: روزنامه شهروند
 برای آگاهی از آخرين اخبار و پيوستن به کانال تلگرام باشگاه خبرنگاران جوان اينجا را کليک کنيد.
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۳۴ ۱۳ دی ۱۳۹۴
خخخخخخ راجع به این دختره باید از شرلوک کمک بگیریم وا.. چاقو زیر گلوت باشه طرح دوستی میریزه قضیه نم داره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۳۴ ۱۳ دی ۱۳۹۴
خخخخخخ راجع به این دختره باید از شرلوک کمک بگیریم وا.. چاقو زیر گلوت باشه طرح دوستی میریزه قضیه نم داره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۲۵ ۱۱ دی ۱۳۹۴
مگه میشه یه دختر توی اون شرایط طرح دوستی بریزه با یه پسر؟
پس معلومه که دخترام ب....له!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۱۹ ۰۷ دی ۱۳۹۴
همش چرتوپرته,داستان های باورنکردنی ازاین باورنکردنی تره
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۰۰ ۰۷ دی ۱۳۹۴
اون دختری که میگه طرح دوستی ریخته نقشه سرقتو کشیده چون دوستش آزار واذیت شده وپولم مال اون بنده خدابوده ازاین یکی چیزی نبردن پلیس که اینقد ساده نیست این حرفارو باور کنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۵۵ ۰۶ دی ۱۳۹۴
در یک‌خبرگزاری دیگر آمده بود که دو دختر جوان از شوهران خود جداشده اند و .....
حالا کدوم درست هست نمیدونم /:
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۱۳ ۰۶ دی ۱۳۹۴
باید اعدام شه.مگه مملکت بی صاحبه بیچاره دختر رو بدبخت کرده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۵۰ ۰۵ دی ۱۳۹۴
عجیبه اون دختره چجوری طرح دوستی ریخته؟؟؟!!!!
اصلا چرا اون دختره رو نبردن تو اتاق تا ازش طلا بخوان؟
باید هردورو میبردن خب!
تازشم یعنی اون پسره خنگ بود مگه طرح دوستی بریزه وشمارش رو بده؟؟!!
یعنی نمیدونست که شناسایی میتونه بشه با شماره؟!
تازه ادم مگه با دزد هم دوست میشه؟؟؟!!!!!!!!!!!!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۰۳ ۰۵ دی ۱۳۹۴
مگه کارت پسره شماره حساب نداشته فوری میشه ادرسش و پیدا کرد این داستان دروغه.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۵۳ ۰۵ دی ۱۳۹۴
حتما اون دختران یک مشکل داشتن که خوابگاه نبودن،وگرنه توی شهر تهران خوابگاه نسبتا امن تره.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۰۹ ۰۵ دی ۱۳۹۴
حرفهای دخترها با هم نمی خونه؟ بعد به یکی تجاوز کردن به اون یکی نه؟یه جای کار میلنگه؟!!!!!
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۳۶ ۰۵ دی ۱۳۹۴
دحتر کجا حانه مجردی کجا.....
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۷ ۰۵ دی ۱۳۹۴
آخه مادر پدر چی فکر میکنن مثلا روشن فکری و از این جور چیزها حتی تو خونه و شهر هم آدم اطمینان نمیکنه دختره با دوستش زیاد قاطی بشه جایی بره حالا تو این اوضاع ناجور خونه مجردی و دوست تا جوان خام و کم تجربه چه پسر چه دختر خطا تو رو خدا خانواده ها این کارو نکنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۷ ۰۵ دی ۱۳۹۴
آخه مادر پدر چی فکر میکنن مثلا روشن فکری و از این جور چیزها حتی تو خونه و شهر هم آدم اطمینان نمیکنه دختره با دوستش زیاد قاطی بشه جایی بره حالا تو این اوضاع ناجور خونه مجردی و دوست تا جوان خام و کم تجربه چه پسر چه دختر خطا تو رو خدا خانواده ها این کارو نکنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۷ ۰۵ دی ۱۳۹۴
آخه مادر پدر چی فکر میکنن مثلا روشن فکری و از این جور چیزها حتی تو خونه و شهر هم آدم اطمینان نمیکنه دختره با دوستش زیاد قاطی بشه جایی بره حالا تو این اوضاع ناجور خونه مجردی و دوست تا جوان خام و کم تجربه چه پسر چه دختر خطا تو رو خدا خانواده ها این کارو نکنید
۱۲۳۴