به گزارش خبرنگار اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در آخرین روز دی ماه ساختمان پلاسکو پس از گذشت حدود 3ساعت آتشسوزی به یکباره فرو ریخت و خاطرهای تلخ و غمانگیز را برای مردم ایران به جای گذاشت. این ساختمان تجازی قدیمی درحالی فروریخت که مامورین آتشنشانی برای اطمینان از تخلیه کامل پلاسکو مجددا وارد این ساختمان شدند. پس از وقوع این حادثه شاهد بازنشر تصاویر این قهرمانان ملی توسط کاربران در فضای مجازی بودیم.
تصاویری که همراه با دلنوشتههایی برای تسلیت به بازماندگان و همدردی با قهرمانان آتشنشانان در شبکههای مختلف اجتماعی دست به دست شده است. شما نیز دل نوشتههای خود را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
انتهای پیام/
ان شاالله
راهت پر رهرو
شهدای غواص بر لب آب با لبی تشنه رفتند شهدای آتش نشان در آتش با لبی تشنه جان دادند عجب قصه ی پر غصه ایست این غصه ی آب و آتش سلام بر حسین (ع) که هم لب تشنه بر لب آب بود و هم سرش در تنور آتش رفت ،خیمه ها ی اهل بیتش را آتش زدند ولی به ما درس آزادگی آموخت.
روحشان شاد یادشان گرامی نامشان جاوید /شهادت گوارای وجودتان ای لب تشنگان پرکشیده در آتش
......
نیشابور خود قربانی بوده
نیشابور عزیز از دست داده
ما هم ۳۲۰ نفر را از دست دادیم
ما هم ۲۴ آتش نشان از دست دادیم
ما هم ۴۶۰ مجروح داشتیم،
فرزندان ده ها خانواده یتیم شدند،
مسولین ما زنده نبودند که به اعضای خانواده ازدست رفتگان تسلیت عرض کنند، چون خود در میان قربانیان بودند...
ما با شما همدردیم چرا که تجربه کردیم درد بی توجهی از درد خود زخم بدتر است
از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
از دیروز وقتی یاد اون لبخندایی که در پاسخ به حرفام میزدن میوفتم, تلخی اون لبخنداشون رو با تمام وجود حس میکنم, میفهمم که اونا خیلی جوابای دیگه ای داشتن که به من بگن ولی شاید نمیخواستن حتی با گفتن اون مطالب برای خودشون هم یاداوری بشه که چه شغلی دارن, و من چه بیرحمانه هر بار اینو بهشون یاداوری میکردم,
الان دیگه مثل اون موقعها آرزو نمیکنم که یه آتش نشان بشم, از شما چه پنهون اصلا جرات و شهامتشو ندارم,
الان فقط عمق این جمله رو که اینروزا تو دنیای مجازی مد شده رو بخوبی درک میکنم:
"آتش نشانی شغل نیست, عشق است"
باور کنین هربار با دیدن عکسهای فاجعه پلاسکو و دیدن آتش نشانها دلم بدرد میاد و بغض میکنم و از طرز فکر اونموقع هام پشیمون میشم.
شاید منم الان چون این یکی دوروز مد شده دارم این مطلب رو مینویسم, ولی حداقل میدونم که دیگه هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم در مورد عشق آتش نشانی قضاوت کنم.
خداقوت قهرمانان مدافع وطن
روحتون شاد جایگاهتون بهشت برین باد
ومن الله توفیق
با کدام دل بنویسم؟وقتی پیکر نیمه جان برادران آتش نشانم داشت میسوخت،دل من آتش گرفته بود.
قبل از اینکه آنها بسوزند،من دلم سوخته بود
دیگر دلی نمانده تا بخواهم دلنوشته بنویسم
برادر جان بر کفم،مرا ببخش که صدایم می زدی و من از داخل شهرم با همان دل آتش گرفته ام صدایت را می شنیدم و کاری از دستم بر نمی آمد
مرا ببخش که دارم برای دخترم خرید عید میکنم ولی دختر زیبایی نو با آن چشمان معصوم هنوز چشم براهت هست
مرا ببخش.....