به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، درچندسال اخیر بلاگرها پررنگترین نقش را در تبلیغات مجازی داشتهاند. به گونهای که غالب تولیدکنندگان و اصناف مختلف برای معرفی خود اولین انتخابشان بلاگرها بودهاند. در ابتدا بلاگرها تخصصی عمل میکردند و با دریافت نمونه کار دست به معرفی میزدند، اما در ادامه به علت عدم وجود قوانین و قاعدههای مناسب شاهد افسارگسیختگی قیمت و ضابطه در بلاگرها و اینفلوئنسرها شدیم که مافیاهایی نیز درون خود تشکیل دادند و حالا به جای سودرسانی به فروشگاههای اینترنتی از طریق تبلیغات، موجب ضرردهی و خسارتهای مالی به آنها شدهاند.
در چند وقت گذشته بسیاری از فروشگاههای اینترنتی اعتراضشان را نسبت به بلاگرنماهای اینستاگرامی نشان دادند و با پستها و مطالب مختلف خاطراتشان از رفتار بد و ضرردهیهای متعدد از سوی آنها گفتند. به همین بهانه سراغ چند فروشگاه اینترنتی معترض رفتیم تا اعتراضات آنها از روند و سابقههای تلخ همکاری آنها بلاگرنماها را بشنویم.
خانم مریم مراقی، فروشنده لباس کودک
خانم مراقی یکی از کسانیست که چندین سال است در حوزه فروش مجازی فعال است. اما در چندوقت اخیر ضررهای زیادی از سوی بلاگرنماها دیدهاست. وقتی هم اعتراضش را علنی بیان کردهاست. با بلاک و ریپورت آنها روبرو شدهاست.
مجبوریم تبلیغ بدهیم و ضرر میکنیم!
من از طریق یک واسطه به یکی از خانمهای اینستاگرامی که همسرشان هم در حرفه دیگری مشهور هستند بابت یک تبلیغ ۲۵ میلیون تومان پرداخت کردم. با اینکه تعداد فالوئرهای اضافه شده خلاف پیشبینی بود. به خودم گفتم مشکلی نیست و اگر میان همین عده هم مشتری باشد خدا را شکر. اما بعد از یک هفته حدود ۷ هزار نفر ریزش داشتم و همانهایی هم که مانده بودند پیامهای اسپم زیادی ارسال میکردند. مثل درخواست کمک مالی، لباسهای کهنه، تخفیفهای خاص.
بعد از این ریزشهای سنگین و پیامهای بیجهت اعتراض کردم. گفتند تبلیغ به درستی انجام شده و شاید صفحه شما مورد توجه قرار نگرفته در صورتی که من سالهاست صفحهام را قوی اداره میکنم و همیشه بازخوردهای خوبی داشتم. گفتم که شکایت میکنم، ولی باز جوابی ندادند. تا ایتکه جریات اعتراض آنلاینشاپها به وجود آمد و گفتند که ما مشکل شما را حل میکنیم. اما باز هم خبری نشد و به دروغ در صفحهشان اعلام کردند که من از تبلیغشان راضی بودم.
در موج اعتراضات آنلاینشاپها متوجه شدیم بقیه هم این مشکل را با این خانم داشته اند. این حجم از ریزش نشان میدهد که فالوئرهای دریافتی ما از صفحه ایشان به اصطلاح «حمایتی» بودهاست.
یعنی اغلب این بلاگرنماها یک کانال پرجمعیت ساختهاند که در آن جایزه هم گذاشتهاند بعد صفحه را داخلش قرار میدهند و از اعضاء میخواهند که صفحهای که از آن پول گرفتهاند را مدتی فالو کنند و پیام بدهند که از طرف فلانی هستند. اما در واقع همه اینها قلابیست و خیلی از اکانتهایی که ما را فالو میکنند غیرفعال هستند.
متاسفانه شگردشان هم این است که به هر آنلاین شاپ یک شماره کارت مجزا میدهند که قابل شکایت کردن هم نباشد. من این موضوع را از چند نفر دیگر هم پیگیری کردم و شماره کارت مشترک با آنها نداشتیم. اینطوری ما حتی نمیتوانیم ثابت کنیم که به آن خانم پول دادهایم چه برسد که بخواهیم پس بگیریم.
ما فروشگاههای اینترنتی مجبوریم تبلیغ بدهیم و هیچ شانس دیگری نداریم. تبلیغ یعنی از طبقه پنجم یک پاساژ بدون آسانسور مغازهات را بیایی راسته اصلی خیابان. البته بسیاری از این بلاگرها از اول اینطوری نبودند. بعدها اینطوی شدند. ما آنها را بزرگ کردیم و حالا با ما اینطور برخورد میکنند. متاسفانه برخی همصنفهای ما هم حرفهای ما را باور نمیکنند. میبینند من اعتراض دارم به این خانم، ولی باز میروند ۵۵ میلیون پرداخت میکنند!
مریم تاج گردون؛ مدیر مزون نورا
خانم تاج گردون مدیر مزون نورا یکی از برندهای پرمخاطب در اینستاگرام است که سابقه همکاری با بلاگرها را دارد. خانم تاج کردون معتقد است بلاگری نوعی تخصص مفید است، اما آنچه در ایران به اسم بلاگری انجام میدهد شباهتی به ماهیت اصلی خود ندارد.
بلاگری در دنیا یک تخصص به مفید است
من مسئله را کمی ریشهایتر و بنیادیتر میبینم. با توجه به گسترش فضای مجازی در سطح دنیا، شغلهای اینترنتی و امکان خرید و فروش آنلاین در سطح دنیا خیلی گسترش داشته و طی این دو سال اخیر بخاطر کرونا، در کشور ما هم روند صعودی و رو به رشدی داشته است؛ لذا باید مسائلی را در نظر گرفت که مسئله حل شود، نه اینکه صورت مسئله پاک شود.
بلاگری در دنیا یک شغل است و اگر بصورت حرفهای و دقیق انجام شود، میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد و نسبت به دنیای امروز و فضای مجازی که در دنیای امروز برقرار است، اجتنابناپذیر است. به این مفهوم که بلاگر شخصی است که در خصوص یک موضوع تخصصی فعالیت میکند، اطلاعات کسب میکند، اسناد جمعآوری میکند، محتوا تولید میکند و برای مخاطبش آن محتوا را ارائه میدهد. آن محتوا برای مخاطب مفید و مؤثر است و به همین دلیل مخاطب آن شخص را دنبال میکند. بلاگر بعنوان ارائهدهنده اطلاعات مفید و یا محتوای به درد بخور، میتواند تبلیغاتی متناسب با حوزه تخصصی خودش را بپذیرد که باعث میشود برندهای تولیدکننده یا ارائهدهنده خدمات به مخاطبین آن بلاگر نمایش داده شوند و بیشتر دیده شوند و فروششان بالاتر برود.
برخی از فعالان اینستاگرامی روی خلاءهای قانونی سوار شدهاند
با توجه به اینکه در کشور ما وضعیت اینستاگرام مشخص نیست، اینکه آیا به رسمیت شناخته شدهاست یا خیر. برخی از ارگانهای رسمی و خیلی از شخصیتهای سیاسی صفحه اینستاگرام دارند، ولی همچنان ما صحبتهایی درباره فیلتر شدن یا نشدن اینستاگرام میشنویم. این مشخص نبودن تکلیف باعث میشود کسانی که دارند در این فضا کار میکنند، از هیچ ساز و کار و قانونی پیروی نکنند و هیچکس نتواند بیاید بالای سرشان و بگوید شما باید از این دستورالعمل و از این قانون پیروی کنید. اتفاقی که افتاده این است که بلاگرهایی که در این فضا فعالیت کردهاند، عدهای بصورت حرفهای، دقیق، بهروز و مطالعه شده فعالیت کردهاند، ولی عدهای نه، روی این موج سوار شدهاند و باتوجه به خلأیی که در وجود مردم ایران در این چندسال اخیر بخاطر مشکلات اقتصادی بوجود آمدهاست، به نمایش زندگیهای لاکچری و شرایط ویژه خودشان پرداختهاند. طبیعی است وقتی کسی از چیزی محروم باشد، دیدن آن چیز برایش جالب است.
فضای بلاگری در ایران بیمارگونه شدهاست
نتیجه این شدهاست که این افراد بزرگ شدهاند بدون اینکه پشتوانه علمی، اخلاقی و محتوای مفیدی در زندگی و داخل صفحهشان داشته باشند. نتیجه دیگر اینکه تعرفههای تبلیغاتیشان را در دوسال اخیر بیرویه بالا بردهاند. فقط هم خود بلاگرها مقصر نیستند؛ بلکه آژانسهای تبلیغاتی که این وسط بصورت دلال وارد قضیه شدهاند، مسابقات اینستاگرامی وسیعی که برگزار کردهاند و تعرفههای تبلیغاتی که به بلاگرها پیشنهاد دادهاند، قطعاً نقش بسیار مخربی در این میان ایفا کردهاست.
نتیجتاً آنچه که اتفاق افتادهاست خروج این رویه از حالت عادی و مفیدش به یک حالت بیمارگونه است. به چه شکل؟ کسب و کار میخواهد به بلاگر تبلیغ بدهد تا فروشش بیشتر شود، ولی فالوورهای بلاگر از طرفی تعداد زیادیشان فیک هستند، تعداد زیادیشان حمایتی هستند و تعداد دیگری از شدت تبلیغاتی که بلاگر در طول روز انجام میدهد، اشباع شدهاند. چیزی که حاصل میشود این است که بلاگر هزینه بسیار زیادی را دریافت میکند از آنلاینشاپها و صاحبان کسب و کار، ولی بازدهی بسیار اندکی را به آنها خواهد داد.
اگر این روند و این رویه اصلاح شود، برای هر دو طرف منفعت دارد. بلاگری شغل ثابت، دقیق و شناخته شدهای خواهد بود، تعرفه منطقی خواهد داشت، بلاگرها موظف به تولید محتوای خوب میشوند و به صورت حرفهای در این فضا فعالیت میکنند. اینگونه تکلیف کسب و کار هم مشخص است؛ بلاگر تخصصی حوزه خودش را پیدا میکند، تعرفه معقول آن بلاگر را پرداخت میکند و از نتیجه تبلیغات رضایت خواهد داشت.
ولی اینکه الان هیچ ساز و کار هیچ قانون، هیچ نظارت و هیچ دستورالعمل دقیقی برای هیچکدام از طرفین وجود ندارد، به هر دو طرف آسیب وارد میکند. ممکن است در حال حاضر برای مدت کوتاه و مقطعی بلاگرها هزینههای هنگفتی دریافت کنند و شروع به تبلیغ کنند، ولی پس از مدتی صاحبان کسب و کار وقتی میبینند که بازدهی لازم را از تبلیغات نمیگیرند، مسلماً سپردن تبلیغ به بلاگرها را تکرار نخواهند کرد. اگر هم تکرار کنند اینقدر این نارضایتی وجود خواهد داشت که به آن بلاگر این اثرات منفی باز خواهد گشت.
قطعاً صاحبان کسب و کار هم در فضای اینستاگرام باید بصورت حرفهای عمل کنند؛ از جهت آرایش، تنظیم و درواقع برنامهریزی صفحه تجاریشان. از جهت عکسهایی که قرار میدهند، از جهت فیلمها و در مجموع محتوایی که تولید میکنند، محصولی که به مشتری ارائه میدهند و خدماتی که پس از تبلیغات به مشتری ارائه میدهند، باید دقت کنند.
خیلی از اوقات عدم بازدهی توسط بلاگرها، تقصیر خود آنلاینشاپها و صاحبان کسب و کار است که بصورت حرفهای و دقیق عمل نکردهاند و صد در صد نمیشود تقصیر را گردن بلاگرها انداخت.
مسابقات اینستاگرامی چیزی جز کلاهبرداری و خالی کردن جیب مردم نیست!
من در مجموع نظر شخصیام این است که این فرایند و این گردشی که بین بلاگرها و صاحبان کسب و کار قرار هست اتفاق بیفتد، چیز مثبت و لازمی برای جامعه است؛ ولی بهتر است که بصورت دقیق و حرفهای پیگیری شود. من اگر قدرتی داشتم و میتوانستم کاری در این فضا انجام دهم، در وهله اول با این آژانسهای تبلیغاتی که اقدام به برگزاری مسابقات اینستاگرامی بزرگ میکنند، برخورد میکردم. این مسابقات هیچ نتیجهای جز کلاهبرداری، خالی کردن جیب مردم و از بین بردن صفحههایشان ندارد و یک دروغ و کلاهبرداری رسمی است و متأسفانه برخی از سلبریتیها هم از آنها حمایت میکنند. من اگر قدرتی داشتم در وهله اول بصورت دقیق و کارشناسی با این آژانسها مقابله میکردم و در وهله دوم حتماً به بلاگرهایی که خوب و طبق قوانین کشورمان دارند فعالیت میکنند، حتماً مجوز فعالیت میدادم و در راستای این مجوز قطعاً از آنها پاسخگویی در قبال شغلشان را میخواستم. مثلاً تعرفه درست و منطقی، مالیات و...
از طرفی از کسب و کارها میخواستم که بصورت حرفهای در این فضا عمل کنند تا بتوانند نتیجه خوبی از این تعامل و همکاری بگیرند.
آقای الف؛ مدیر مزون مد و لباس
آقای الف مدیر یک مزون مد و لباس و پرطرفدار در اینستاگرام است که ترجیح داد اسمش در این گزارش نیاید. او در در گفتگو با ما به شیوههای غیراخلاقی بلاگرنماها در برخورد با تبلیغات آنلاینشاپها اشاره کرد که موجب ضرر صفحه آنها نیز میشود.
بلاگرنماها با فالوئرهای فیک به آنلاینشاپها آسیب میزنند
چند نکته وجود دارد. یکی اینکه وقتی شما به خیلی از اینها تبلیغات میدهید، به تعداد زیادی از لشکر فیکشان میگویند که بیایند و آن صفحه را فالو کنند، ۵هزارتا، ۱۰هزارتا. فقط هم در دایرکت میپرسند قیمت این چند، قیمت آن چند، یا زیر پست آخر کامنت میگذارند که چقدر این کار قشنگ است و... و بعد از یک هفته ده روز هم صفحه را آنفالو میکنند و صفحه ریزش میکند.
این بالا و پایین رفتن ناگهانی هم به صفحه ضرر میزند و هم خیلی از کسانی که الکی وارد صفحه شدهاند و نمیدانند چه صفحهای را فالو کردهاند، بعنوان فالوور روح و فیک در صفحه باقی میمانند و اینگیجمنت یا همان «نرخ تعامل» صفحه را پایین میآورند، زیرا تعاملی با صفحه ندارند.
بلاگرنماها با تهدید آنلاینشاپها اعتراضشان را خفه میکنند
وقتی که به خیلی از بلاگرها اعتراض میشود که چنین چیزی باعث شد ما هیچ بازخوردی نداشته باشیم، متأسفانه جواب مناسبی نمیدهند. حتی ما قبلاً از یکی دوتایشان در صفحهمان اسم هم بردیم، ولی دوستان بلاگر دیگرشان، از ترس اینکه مبادا حرکتشان افشا شود، به پشتیبانی این بلاگرها درمیآیند و میگویند اگر ادامه بدهی، با صفحههای فالوور بالای خود اقدام به ریپورت صفحهتان میکنیم تا بسته شود. در واقع متأسفانه با این تهدیدها اجازه ندادهاند این حرکتشان جایی افشا شود.
این باعث شده کسب و کارها از یک سوراخ مرتبه، صد مرتبه گزیده شوند. کسب و کار اول به بلاگر تبلیغات میداد و بدون بازخورد و ناراضی برمیگشت و بلافاصله کسب و کار بعدی تبلیغات میداد. چون این بازخوردها جایی ثبت نمیشد، بین کسب و کارهای آنلاین به اشتراک گذاشته نمیشد، نتایج این بازخوردهای منفی که از این بلاگرها میگرفتند، جایی به اشتراک گذاشته نمیشد؛ لذا چندبار این اتفاق توسط افراد مختلف تکرار میشد و خب آن بلاگر هم تعرفه خودش را میگرفت.
در همکاری با بلاگرنماها هیچ ضمانتی وجود ندارد
یک مورد دیگر هم اینکه این اخلاق بد بلاگرها که یک دختر ۲۲_۲۳ ساله یا نمیدانم چند ساله انگار که جراح متخصص مغز و اعصاب است، همیشه با نگاه از بالا به پایین و بداخلاقی و الفاظ دور از فرهنگ و ادب با کسی که مدیر یک برند است و یک آدم شرافتمندی است که یک کسب و کاری را راه انداخته است، صحبت میکند.
وقتی هم آن کسب و کار پیگیری میکند که خانم مثلاً قرار بود این تبلیغ را شما این روز قرار بدهید، من میخواستم این تبلیغ قبل از حراجم گذاشته شود که در حراجم بازخورد بگیرم و...، آن بلاگر با بیتربیتی و گستاخی و الفاط زشت میگوید «دیگه نبینم پیام بدی. اگه بازم پیام بدی تبلیغ رو حذف میکنم و پولت را هم برنمیگردانم» و متأسفانه این بیتربیتی، تبختر و غرور بیجهتشان به نحو دیگری آزار دهنده است.
ضمن اینکه خیلی از اینها در مقابل اینکه که بعداً شما از تبلیغاتشان هیچ بازخوردی نمیگیرید، هیچگونه مسئولیتی قبول نمیکنند و همان اول هم خیلیهایشان این مسئله را میگویند که صفحه خودتان مایه نداشته است. حالا شما بگویید من قبلاً دو جای دیگر هم تبلیغ دادهام و از آنها بازخورد گرفتم و فروش داشتم، چطور صفحه شما بازخورد نداشت؟ میگویند ما هیچ ضمانتی نسبت به این موضوع نداریم و خیلی راحت خودشان را خلاص میکنند.
فاطمه رضایی، فروشگاه اینترنتی روسری
خانم رضایی در اینستاگرام یک فروشگاه اینترنتی روسری دارد که برای تبلیغ آن سراغ بلاگرها و جشنوارههای اینستاگرامی رفته، اما متوجه برخی غیراخلاقیها و فضای مسموم داخل آنها شده است.
خجالت میکشیدم وقتی صفحهام را تبلیغ میکردند!
من فروشگاه اینترنتی روسری دارم و برای تبلیغ هم حساس بودم به بلاگری تبلیغ بدهم که در یک چارچوبی که برای خودم مشخص کرده بودم، قرار بگیرد. اوایل یکی از دوستانم که شیراز آتلیه داشت، در واتساپ لینک یک گروه را فرستاد و به من گفت: «من به این خانم تبلیغ دادم، عالی بوده. تو هم در این گروه عضو شو. برای ماه بعد دارند تبلیغ میگیرند. به او تبلیغ بده»
من آن موقع، چون به دوستم اعتماد داشتم و فکر میکردم مثل خودم یک اصولی دارد، برای تبلیغ اعتماد کردم و بدون اینکه آن خانم را که اتفاقا جزو سرشناسهای اینستاگرام است بشناسم، عضو گروه شدم.
یک دختری مدیر این گروه بود با پروفایل دختر چادری! که حکم دلال داشت. یعنی برای بلاگرها تبلیغ میگرفت. مثلاً آن پیامی که حانیه دوستم برای من فرستاده بود، تعرفه آذر ماه بود، اما ما در آبان ماه بودیم. این خانم مدیر تعرفهها را تغییر دادند و بیشترش کردند و برای من فرستادند. من گفتم تعرفهها این نبود. گفت آن تعرفه ماه آذر بود، آذر پر شدهاست. این تعرفه دی است.
یعنی ماهانه تعرفهها تغییر میکرد! خلاصه من بیعانه یک میلیون واریز کردم. یک روز با خودم گفتم این گروه خیلی مسخره است. بگذار بروم این بلاگرهایی که اینها اینطوری برایشان تلاش میکنند را ببینم. رفتم صفحه آن خانم را دیدم. همان موقع استوری رقص خودش و شوهرش را گذاشته بود و خرو پفشان و اینطور چیزها!
به ادمین پیام دادم که من نمیخواهم ایشان برایم تبلیغ بگذارند. لطفاً کنسل کنید.
گفت نمیشود و برای شما بستهاند. بعد هم گفتند اشکالی ندارد، میخواهی بگویم برایت آذر ماه تبلیغ بگذارد؟ گفتم نه اصلاً نمیخواهم و لطفاً پولم را عودت بدهید. بعدش دیگر نه پیام جواب میدادند، نه تماس تلفنی، نه پول را برمیگرداندند.
مجبور شدم تهدید کنم بلکه یک ذره بترسد. یادم نیست چه چیزهایی به من گفتند و من هم به آن ادمین گفتم که دیگر جواب داد و گفت فردا واریز میکنم. فردای ایشان چند روز شد! با کلی تهدید و دعوا و بحث و جدل من یک میلیون را از آنها گرفتم.
تا قبل از عید هرروز حداقل ۶ تا تبلیغ میگذاشت. آخرش بهشان گفتم: «از شما گرستهتر ندیدم. چطوری است که تا وقتی بیعانه نگیرید تبلیغی رزرو نمیشود و موقع پول گرفتن عجله دارید، اما موقع پول دادن جانتان در میآید؟»
گفت: «من پول را از بلاگر پس نمیگیرم. وظیفه ما این است که تبلیغ جایگزین کنیم!»
کمپینهای اینستاگرامی قابل اعتماد نیست!
چیز دیگری هم که پیشنهاد میکنم حتماً رویش کار شود، این کمپینهای تبلیغی است. یکی از دوستان که صفحه من را دیده بود، گفته بود که خیلی صفحهشان قشنگ و خوب است و... و به یکی از این کمپینها تبلیغ بدهد رشد میکند. طبق تحقیقاتی که کرده بودم اصلاً به این کمپینها نباید تبلیغ میدادم. ایشان ما را خیلی وسوسه کرد. البته در این قضیه تبلیغات خیلی از دست خودم عصبانی هستم. گفت این خیلی خوب است و در تلویزیون آمدهاست و قابل اعتماد است و از این حرفها. من هم تازه شروع کارم بود، یعنی خیلی وارد نبودم در اینکه چه آسیبی با صفحههای فیک به صفحه آدم وارد میشود. اینها یک قرارداد سفت و سخت با من بستند و پنج میلیون هم واریز کردیم که متن قراردادمان هم موجود است.
باورتان نمیشود! شبی که من متوجه شدم به چه بلاگرهایی تبلیغ میدهد صفحهها را بگذارند، حالم داشت بهم میخورد! تا صبح گریه میکردم! به شوهرم میگفتم من نمیخواهم اینها برایم تبلیغ بگذارند، حتی اگر پولم را پس ندهند.
ببینید نمیدانستم آن بلاگر دختر است یا پسر! در این حد! خیلی افتضاح بود. حتی اسمهایشان هم یادم نیست که چه کسی بودهاند. بعد پیام دادم که من نمیخواهم آن تبلیغ را برایم بگذارید. گفتند که نمیشود. طبق قرارداد شما نمیتوانید این کار را بکنید. هر چیزی میگفتم مرا به قرارداد ارجاع میدادند.
بعد تبلیغ را گذاشتند و ۶۰ هزار فالوور اضافه شد، ولی اصلاً فالوور نبودند، کاملاً فیک بودند. اینکه میگویند پول میدهند به چند نفر و بعد اینها هرکدام چند اکانت میسازند، بعد میآیند آن صفحه را فالو میکنند و بعد از یک مدت آنفالو میکنند. دقیقاً برای من هم همینطوری بود. یعنی اولاً که صفحهام واقعاً نابود شد، آن موقع مثلاً بازدید استوریهایم خیلی زیاد بود، ولی بعد از این کم شد. بعد هم محتوای صفحهام با فالورها تناسبی نداشت. خیلی بد بود هرچقدر بگویم کم گفتهام.
گفته بودند همزمان با اینکه فالوور اضافه میکنیم، یک سری آموزشها هم داریم. آن آموزشها را که اصلاً نداشتند و دروغ بود. بهشان پیام دادم که من نمیخواستم برایم این تبلیغ را بگذارید و هرچقدر هم گفتم، باز گذاشتید. چه کسی پاسخگو هست؟ کسی پاسخگو نبود.
بعد گفتم اینطوری که نمیشود! اینها همینطور مدام دارند از آنلاینشاپها پول میگیرند و این کارها را میکنند. گفتم بروم ازشان شکایت کنم. بعد قرارداد را که شوهرم دید گفت آنها یک جوری با تو قرارداد بستهاند که جای هیچ شکایتی وجود ندارد. شوهرم تماس گرفت با آنها و گفت من میخواهم با خود مدیر کمپین حرف بزنم. ولی نشد. از آن روز روزی ۱۰۰ تا ۱۰۰ تا فالوور از دست میدهم که اصلا طبیعی نیست.
منبع: فارس
انتهای پیام/