زندگینامه و وصیت نامه روحانی شهید سید حكمت‌اله دانشره

معامله با خدا یعنی کاری را برای خدمت به مردم و خشنودی حق تعالی انجام می دهیم.

دوم شهریور ماه 1344 در روستای راک متولد شد و در 20 اسفند ماه 1363 در منطقه طلائیه به شهادت رسید.
 
بسم الله الرحمن الرحيم
 
شهيد حكمت الله دانشره در تاريخ دوم شهريور ماه سال هزار و سيصد و چهل و يك در روستاي كوه پات از توابع بخش مركزي شهرستان كهگيلويه در خانواده اي مذهبي و متدين چشم به جهان گشود .
 
او در خانواده اي به دنيا آمد كه با وجود عشايري بودن و سختي فراوان زندگي رابطه اي بسيار صميمي با خدا داشته و هميشه به اميد خدا شب را صبح نموده و زندگي خود را ادامه مي دادند و از خداوند طلب روزي حلال مي نمودند .
 
ايشان دوران تحصيلي خود را از مدرسه ابتدايي راك آغاز نمود .
 
هر چند فاصله دو روستاي كهپات و راك كيلومترها جاده ي كوهستاني و صعب العبور بود ولي عشق به تحصيل و نياز مبرم به سواد جهت مطالعه و حل مشكلات ديني خود و خانواده و اهالي روستا از نامبرده انساني نستوه ساخته بود كه هيچ گاه احساس خستگي نمي نمود .
 
ايشان علاوه بر كسب دانش در اوقات فراغت و روزهاي تعطيل به ياري پدر و مادر خود جهت پيروزي (غلبه) بر مشكلات خانواده مي شتافت و هيچ گاه براي انجام كارهاي خانواده تكبر و غرور به خود راه نمي داد . آن بزرگوار پس از گذراندن دوره ي پنج ساله ابتدايي رهسپار مدرسه راهنمايي حافظ راك شد و در آنجا نيز به كسب علوم پرداخت .
 
طبق گفته ي همكلاسانش وي در دوران تحصيلي اش شخصي مؤدب – مذهبي – پويا و در عين تواضع هيچ وقت زير بار زور نمي رفت وي پس از گذراندن دوره ي راهنمايي به صلاح ديد مرحوم پدرش كه شخصي خوش عقيده و ساده دل و مذهبي بود و راهنمايي روحانيون منطقه جهت كسب علوم ديني و طلبگي رهسپار دارالعلم آيت الله بهبهاني در شهر اهواز شد .
 
در آنجا علاوه بر كسب علوم ديني سعي مي كرد به صورت عملي الگوي مناسبي براي همكلاسان و هم ولايتي هايش باشد . به طوري كه هنوز خاطرات خوش و رفتارهاي مناسب وي در اذهان مردم محفوظ مي باشد .
 
ایشان هر وقت به منطقه (ولايت) بازمي گشت سعي مي نمود از حداقل امكانات روستايي براي تبليغ دين مبين اسلام استفاده كند و مردم را براي انجام فرايض ديني و برگزاري مراسم مذهبي و مستحبات دين اسلام تشويق مي نمود . 
 
در سال 1362 در منطقه ي طلائيه براثر اصابت خمپاره از ناحيه زانو زخمي شد و پس از اينكه مدتي در يكي از بيمارستانهاي شيراز بستري شده بود به آغوش خانواده بازگشت و پس از مدت كوتاهي دوباره ماندن در سر كلاس درس را در وضعيتن جنگ صلاح نديد و وظيفه خود دانست به نداي حسين زمان پاسخ گويد و براي حفظ اسلام و انقلاب و بيرون راندن دشمن خونخوار از وطن عزيزمان رهسپار جبهه شود .سرانجام ايشان در تاريخ 63/12/20 در حالي كه خانواده اش منتظر بازگشت وي سر سفره تحويل سال نو بودند در عمليات بدر به درجه ي رفيع شهادت نائل آمد و پيكر مطهرش مفقود ماند .
 
وصیت نامه
 
بسمه تعالى
 
و قاتلوا فى سبيل الله الذين يقاتلونكم و لا تعفدوا ان الله يحب المعتدين واقتلو هم
 
(در راه خـدا بـا آنانـكه بـه جـنگ و دشـمنى شــما برخيزند دعا كنيد ولـى ستمـكار نبـاشيـد كـه خــدا ستمـكار را دوسـت نـدارد و با كفـار و مشركين كار زار كنيد و آنانرا به قـتل برسـانـيد هـركجـا آنان را بيابيد از شهرشـان برانـ-يد چنـانكه شـما را از وطن آواره كردند و فتنه گرى كه آنان كنند سخت تر است از جنگ و فسادش بيشتر . آرى خداى مهربان در قرآن كريم  به مؤمنين فرمود كه با كفار بجنگيد و در مقابل آنها استقامت داشته باشيد و اين بود كه كفر جهانى يعنى آمريكا يك مأموريت به صدام داد تا اسلام و انقلاب اسلامى ما را سرنگون كند چونكه از اين اسلام حراس و وحشت داشت و از آن  سلاح مدرن در اختيار ايشان گذاشت و براى نابودى اسلام و قرآن ايشان حركت و شهرهاى زيادى از كشور اسلام را واژگون كرد كه از پير و جوان و زن و بچه صغير نگذشت و رحم به خانه و مسجدى كه پر از قرآن بود نكرد .
 
تا اين بود كه ملت اينهمه بسيج شد ودر مقابل اين نامرد ايستادند و با آن همه مشكلات استقامت كردند و با صلاح ايمان اين نامرد را از كشور بيرون كردند و همين ايمان قوى جوانان اسلام بود كه توانستند تا امروز در مقابل دشمن استقامت كنند و حاضر هستند كه جان خود را فداى اسلام كنند .
 
چون خداى تبارك و تعالى قولى داد كه در بهاى اين جان بهشت جاودان به آنان بدهد همانطور كه در سوره توبه آيه 111 چنين فرمود «ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه» «بدرستى كه خدا خريدارى مى كند از مؤمنان و جان و مالشان را به بهاى بهشت .
 
آرى خدا مشترى خوبى است كه خريدار جان و مال مؤمنان است جان و مال كه پايان پذير است اما در قبال آن زندگى جاويد و ابدى عطا مى كند . زندگى كه همه كس سعادت داشتن آنرا ندارند و همه كس ، هم سعادت معامله كردن با خداوند را ندارد و ما از بين معامله در چهارچوب بازار فهميديم وقتى اسم معامله مى آيد ، بعد مادى آن در نظرمان مجسم مى شود اما وقتى پا از آن فرا گذاشتيم معامله با خدا را مجسم كنيم آن معامله اى كه فروشنده آن مخلوق و خريدار آن خالق باشد و اما چه بهتر از اين در حالى كه مرگ در راه خدا را به اين بها به ما پيشنهاد كرده در روايات است كه دنيا براى مؤمن زندان است و مرگ در راه خدا نجات مؤمن است و اما من مؤمن خودم را نمى دانم ولى در كنار مؤمن هستم .
 
آن روح خدائى كه آنها را حس ميكنم و آن روح چنان در من و ديگر ياران و هر كس ديگر در كنار آنها باشد اثر مى گذارد كه دنيا را فراموش مى كند . عمر در اين دنيا ، آخر پايان پذير است اما چه خوب است اين عمر در راه خدا پايان پذير باشد ، خوش به سعادت آنهائى كه جان خود را فداى قرآن و اسلام كنيم و به نداى حسين لبيك بگوئيم . چون اگردر روز عاشورا نبودم ولى خدا نصيب من كرد . حالا باشم تا جان خود را فدا كنم ، خدا را شكر مى كنم كه چنين سعادتى نصيب من شد و السلام .
 
اما سخنى به ملت ايران و نوجوانان عزيز اى عزيزان مبادا بگذاريد سلاح ما روى زمين بيفتد ، بشتابيد و اين سلاح را برداريد و در مقابل دشمن بجنگيد و سخنى با پدر ،  پدر بزرگوارم  اميدوارم ناراحت نشوى . پدرجان من چون خودم در راه خدا قدم برداشتم و به طرف خدا رفتم . بايد شما افتخار كنى كه چنين فرزندى را توانستى تربيت كنى و تحويل جامعه بدهى .
 
پدر جان اگر ناراحت شدى روز عاشورا را در نظر بگيريد كه امام حسين ، على اكبر و على اصغر . و جان خود و برادر و برادر و برادر زاده خود را در راه خدا و رضاى خدا داد . اما سخنى چند با مادر مهربانم . مادرجان ناراحت نشوى و گريه نكنى و لباس سياه نپوش ، مادر اميدوارم كه زينب وار باشى و صبر و استقامت داشته باشى مبادا شيطان شما را فريب دهد .
 
سخنى با برادران عزيزم ، شما را به خدا قسم مى دهم كه احكام اسلام را انجام بدهيد . خواهران عزيز گريه نكنيد و زينب وار باشيد  . پدر جان سرمايه اى از خودم ندارم جز تعدادى كتاب كه آن‌ها را به مدرسه راهنمايى راك بدهيد و بدهكارى از خود سراغ ندارم ولى اگر كسى طلبى از من دارد خواهشمند است كه آن را بپردازيد. والسلام 
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.