در عملیات خیبر، جایی که نقشه‌ها شکست می‌خوردند، ذهن خلاق علی هاشمی با ابتکار قرارگاه نصرت در هور، ورق جنگ را به نفع ایران برگرداند.

باشگاه خبرنگاران جوان - در عملیات خیبر، جایی که نقشه‌های نظامیان باتجربه جواب نمی‌داد، ذهن خلاق جوان خوزستانی معادله را برهم زد. علی هاشمی با تصمیمی جسورانه، قرارگاه نصرت را به قلب هور فرستاد و با ابتکار خود، ۴۵ کیلومتر به درون خاک دشمن نفوذ کرد؛ غافلگیری‌ای که ورق جنگ را برگرداند.

با پخش سریال جذاب و تأثیرگذار «پسران هور» از سیمای جمهوری اسلامی ایران، نام سردار شهید علی هاشمی، فرمانده جوان، مبتکر و محبوب دوران دفاع مقدس بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده است. این شهید بزرگوار، ملقب به «سردار هور» که مفقودیت چندساله‌اش مظلومیتش را دوچندان کرد، نماد فرماندهی از جنس سادگی، اخلاص و مهربانی بود که توانست باتکیه‌بر جوانان و رزمندگان محلی، کاری بزرگ و ناممکن را در جبهه آبی‌خاکی هورالعظیم به سرانجام برساند.

برای آشنایی بیشتر با ابعاد شخصیتی و فرماندهی این اسطوره، با سردار حسین شهریاری، هم‌رزم دیرین سردار شهید علی هاشمی که در حال حاضر مشاور قرارگاه ورزشی کشور هستند، به گفت‌و‌گو می‌نشینیم. او که خود از نزدیک شاهد مجاهدت‌های علی هاشمی بوده و حتی شباهت چهره‌اش با شهید زبانزد رزمندگان قرارگاه بود، از سادگی بی‌نظیر، ظرفیت روحی بالا و نبوغ نظامی فرمانده هور برایمان روایت می‌کند.

سردار شهریاری، روایت لقب «سردار هور» را نه صرفاً به دلیل حضور، بلکه به سبب تبحر و پیش‌گامی شهید هاشمی در این منطقه می‌داند و می‌گوید: علی هاشمی به دلیل فرماندهی سپاه سوسنگرد در اوایل جنگ (سال ۱۳۵۹)، در منطقه دشت آزادگان مستقر بود و به دلیل مجاورت با هور، او و نیروهایش اولین کسانی بودند که به منطقه باتلاقی و ناشناخته هورالعظیم تسلط پیدا کردند.

اولین گام‌هایی که در هور برای شناسایی انجام شد، علی هاشمی و نیروهایش وارد هور شدند. این منطقه از جبهه‌های زمینی دور بود و کسی آنجا تبحر و اطلاعاتی نداشت، غیر از گروه آقای هاشمی. این حضور طولانی‌مدت تا اواخر جنگ در منطقه‌ای که برای دشمنان غیر قابل نفوذ به نظر می‌رسید، باعث شد که علی هاشمی به «سردار هور» مشهور شود.

سادگی، مهربانی و صمیمیت؛ شاخصه‌های شخصیتی فرمانده

سردار شهریاری بر نکته‌ای تأکید می‌کند که شاید در روایت‌های رسمی کم‌رنگ‌تر باشد: سادگی و صداقت ذاتی شهید هاشمی که متأثر از محیط پاک منطقه دشت آزادگان و مردم عرب‌زبان و عشایر آنجا بود. علی هاشمی از همین گروه افراد بود که به‌اصطلاح ساده، بی‌آلایش و مهربان بود. ایشان با سادگی کامل، ضمن رعایت مسائل نظامی و امنیتی، در رفتار اجتماعی و انسانی با دوستان و نیرو‌ها بسیار ساده و مهربان بود. با نیرو‌های بسیجی و عامیانه، بسیار ساده رفتار می‌کرد.

سردار شهریاری برای اثبات این صمیمیت، خاطره‌ای عجیب و تأثیرگذار را بیان می‌کند: این‌قدر ایشان یک شخصیت مهربان و صادقی داشت… در مقر «خاتم چهار» که محل استقرار حاج علی بود، گاهی با بچه‌ها، موقع استراحت یا نماز شوخی می‌کرد. آن‌قدر بچه‌ها با حاج علی راحت بودند که حتی گاهی اوقات برایش جشن پتو می‌گرفتیم. یک‌بار خود من در شوخی، یک مهر پرتاب کردم که خورد به پیشانی‌اش! ایشان با خنده و مهربانی می‌گفت: شما منو تنها گیر آوردید. منظورم این است که حاج علی این‌قدر مهربان و ساده بود که روحیه‌اش اجازه می‌داد نیروهایش در نهایت صمیمیت، حتی جشن پتو هم برایش بگیرند.

نبوغ فرماندهی در سخت‌ترین جبهه جنوب

قرارگاه نصرت که حاج علی هاشمی فرماندهی آن را بر عهده داشت و مقر اصلی‌اش در خاتم چهار بود، دارای اهمیت استراتژیک ویژه‌ای در جنگ بود. جبهه‌های جنوب ایران اغلب کوهستانی، تپه‌ماهوری یا زمینی مسطح بودند، اما منطقه هور، باتلاقی و آبی با عمق ۲ تا ۵ متر بود که دشمن تصورش را نمی‌کرد ایران بتواند در آن نفوذ کند. سردار هاشمی با نبوغ خود، نه‌تنها جبهه آبی هور را اداره می‌کرد، بلکه فرماندهی سپاه ششم نیز بر عهده او بود که حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ کیلومتر از جبهه‌های جنوب، شامل مناطق خشکی، چون آبادان، خرمشهر، شلمچه و طلاییه را در بر می‌گرفت. علی هاشمی باید هم مناطق آبی را اداره می‌کرد، هم جبهه‌های خاکی… تحت امر او، مجموعه‌ای نزدیک به ۲۳-۲۴ یگان از سپاه و ارتش و کمیته انقلاب اسلامی فعالیت می‌کردند.

عملیات خیبر، بزرگترین و موفق‌ترین کارنامه قرارگاه نصرت است. این عملیات با ابتکار سردار علی هاشمی به وقوع پیوست که در آن ۴۰ تا ۴۵ کیلومتر نفوذ موفقیت‌آمیز به خاک دشمن (در جزایر شمالی و جنوبی و تا نزدیکی دجله) صورت گرفت، عملیاتی که دشمن را کاملاً غافلگیر کرد و سال‌ها این منطقه مهم (به دلیل چاه‌های نفت عراق در جزایر) در دست ایران باقی ماند.

اعتماد به جوانان و بومی‌ها؛ رمز موفقیت در هور

فرمانده هور، به دلیل سختی و تخصصی بودن کار در منطقه هور که نیاز به قایقرانی، شناگری و سکانی‌گری ماهرداشت، به جوانان بومی و رزمندگان کم‌سن‌وسال ۱۸ تا ۲۰ سال بسیار اعتماد می‌کرد. به‌خاطر مهربانی، صداقت و دلسوزی‌هایی که حاج علی داشت، اکثر کسانی که می‌آمدند در قرارگاه نصرت، دیگر جدا نمی‌شدند. کسانی بودند که هفت، هشت سال با او کارکرده بودند و دلشان نمی‌آمد جای دیگری بروند.

این محیط صمیمی و کار سخت و آب‌دیده، باعث شده بود که رزمندگان با جان‌ودل برای حاج علی کار کنند. سردار شهریاری به‌خاطر نزدیکی و مهربانی خاص حاج علی با خود، از اعطای مسئولیت سنگین فرماندهی شهر آبادان به خودش در شرایط متزلزل منطقه پس از انحلال سپاه قبلی، یاد می‌کند و می‌گوید: علی هاشمی به من گفت: حسین، تو مثل خود منی… می‌خواهم بگذارمت فرماندهی آبادان که آنجا را مثل خود من اداره کنی. این نهایت اعتماد یک فرمانده به جوانی بود که صمیمیت و روحیه وحدت‌آفرینی در آن منطقه پرمسئله داشت.

مظلومیت دوچندان: مفقودیت و شایعات

یکی از تلخ‌ترین بخش‌های زندگی شهید هاشمی، مفقودیت ایشان در اواخر جنگ بود. سردار شهریاری اشاره می‌کند که کار حاج علی عمدتاً اطلاعاتی و امنیتی بود و معمولاً کسانی که کار اطلاعاتی انجام می‌دهند مشهور نمی‌شوند. پس از شهادت ایشان در اواخر جنگ و مفقودشدن پیکر تا سال‌ها بعد، توسط دشمنان و ستون‌پنجم برای تخریب علی هاشمی شایعاتی مطرح شد. مظلومیت حاج علی هم به لحاظ زحماتش و هم به لحاظ مفقودشدنش، دوچندان شد…، چون کسی نمی‌توانست دفاع کند که حاج علی کجاست… تا سال‌ها بعد از جنگ جنازه ایشان پیدا شد؛ و امروز، بعد از سال‌ها که هورالعظیم آرام‌گرفته است، حکایت «سردار هور» گواهی است بر آن نبوغِ برخاسته از سادگی و اخلاصی که بزرگ‌ترین موانع را شکست. علی هاشمی، بیش از آنکه فرماندهی نظامی باشد، نماد اعتماد به جوهرِ پاکِ جوانانی بود که در سخت‌ترین جبهه تاریخ، با مهربانی، معجزه ماندن و مقاومت را رقم زدند.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.