باشگاه خبرنگاران جوان - در سوره مؤمنون، قرآن پرده از الگویی برمیدارد که صاحبان قدرت برای توجیه رفتارهای خود به آن پناه میبرند، الگویی که با انکار حسابرسی و نفی پیامدهای ظلم، راه را برای جنایت هموار میکند. همین منطق توجیهگر که بنیاسرائیل را به سقوط کشاند، امروز نیز در رفتار جریانهای اشغالگر دیده میشود.
در آیه ۲۸ سوره مؤمنون خداوند به نوح دستور میدهد که هنگام استقرار در کشتی، با یاد خدا وارد شود و از او امنیت و رهایی بخواهد. این آیه آغاز مرحلهای است که در آن صف مؤمنان از صف دشمنان حق جدا میشود، دشمنانی که سالها دعوت نوح را مسخره کردند و در برابر هشدارها ایستادند. تفسیرها تأکید میکنند که نجات مؤمنان نه یک حادثه طبیعی، بلکه نتیجه وفاداری به مسیر حق و مقابله با فشار دشمنان است.
داستانهای پیامبران، نقشه راه دشمنشناسی
آیات ۲۹ تا ۳۲ نشان میدهد که هدف از ذکر قصههای پیامبران، آموزش مسیر حق و باطل است. خداوند میگوید پس از نوح، پیامبران دیگری نیز فرستاده شدند، اما امتها دوباره همان مسیر دشمنی و انکار را تکرار کردند.این تکرار تاریخی، بزرگترین هشدار برای جوامع امروز است: دشمنان حق همیشه با یک الگو عمل میکنند، تمسخر، تکذیب و نهایتاً دشمنی فعال علیه دعوت الهی.
وقتی مترفان ریشه فساد میشوند
در آیه ۳۳، سران و اشراف ثروتمند، همان طبقه مرفه بیدرد که قرآن از آنان با عنوان مترفین یاد میکند، در برابر پیامبران میایستند. استدلالشان دو محور دارد: نخست، پیامبران را از جنس بشر میدانند و همین را دستاویز انکار میکنند، دوم، فقرا و طبقات پایین جامعه که ایمانآوردهاند را تحقیر میکنند. قرآن این رفتار را ریشه بسیاری از دشمنیها معرفی میکند. مترفان امروز نیز همان منطق را دارند: مرعوب نشدن از حق، تحقیر اهل ایمان، ساختن فضای تمسخر و تبلیغات برای ایجاد تردید در جامعه.
سلاح دشمن، ایجاد تردید در رهبری الهی
آیه ۳۴ تا ۳۵ به یکی از مهمترین شیوههای دشمنان اشاره میکند: زیر سؤال بردن صداقت، صلاحیت و پیامآوری رهبران الهی. آنان با تمسخر میگویند آیا باید از یک بشر پیروی کنیم؟ آیا وعدههای شما درباره آخرت و رستاخیز واقعیت دارد؟این همان شیوهای است که در هر عصر تکرار میشود. دشمنان همیشه میخواهند محور حق را از مشروعیت بیندازند، چون میدانند جامعه بدون اعتماد به رهبران الهی، سست میشود.
ترفند جاودانه جلوه دادن باطل
در آیه ۳۷، دشمنان میگویند: جز زندگی دنیا چیزی نیست؛ مرگ و حیات نظام طبیعی دارد و کسی زنده نمیشود. این منطق، ریشه بسیاری از انحرافات است. قرآن این طرز فکر را ابزار دشمنی با حق معرفی میکند، زیرا وقتی معاد و حسابرسی حذف شود، ظلم و فساد توجیهپذیر میشود و مستکبران احساس مسئولیت نمیکنند. دشمنان امروز هم با همان منطق مادیگرایانه، نظام ارزشی الهی را انکار و سبک زندگی بیبندوبار را تبلیغ میکنند.
وقتی دشمن، پیامبران را تهدید میکند
در آیات ۳۸ تا ۳۹، مخالفان نهتنها تکذیب میکنند بلکه پیامبر را دیوانه خطاب میکنند و تهدید میکنند که اگر راست میگویی عذاب بیاور. این نقطه اوج دشمنی است، وقتی منطق کم میآورند، وارد فاز تهدید و فشار میشوند.تفسیرها میگویند این مرحله همواره آخرین مرحله قبل از فروپاشی دشمنان بوده است. پیامبران میدانستند که پشت این تهدیدها، ترس از فروپاشی قدرت پوشالی دشمنان نهفته است.
فرصتهای الهی، آزمون دشمنان
در آیه ۴۰، خداوند میفرماید که به زودی به کسانی که تکذیب کردند پاسخ داده میشود. این وعده، در آیه ۴۱ با تحقق عذاب همراه میشود، فریاد مرگبار الهی آنان را گرفت و دشمنان حق نابود شدند.قرآن علت نابودی را نه صرفاً نافرمانی، بلکه لجاجت، تکذیب آگاهانه و فساد گسترده معرفی میکند. این آیات تأکید میکنند که دشمنان حق اگر فرصتهای پیدرپی را نادیده بگیرند، حتماً به سرنوشت ملتهای گذشته دچار میشوند.
درس امروز، دشمنان همیشه از یک جنساند
آیه ۴۲ میگوید خداوند بعد از آن امت، امتهای دیگری را جایگزین کرد. این یعنی جامعه مؤمن اگر تحت فشار دشمنان بماند ولی مسیر حق را ادامه دهد، خداوند موقعیت تاریخی را تغییر میدهد. اما دشمنانی که مانند اقوام گذشته عمل کنند، سرنوشت مشابهی خواهند داشت.این آیات به ما میآموزد که دشمنشناسی فقط شناخت افراد نیست، شناخت الگوهای تکرارشونده است: تحقیر، تکذیب، تخریب شخصیت پیامبران، تهدید، تردیدافکنی در معاد، پیروی از مترفان و نهایتاً عذاب محتوم.
منبع: فارس