حجاب نه مسئله‌ای حاشیه‌ای، بلکه یکی از خطوط مقدم مقاومت فرهنگی و سنگر‌های اصلی صیانت از آینده تمدن اسلامی به‌شمار می‌آید.

باشگاه خبرنگاران جوان؛محمدباقر مشکاتی -تحولات فرهنگی–اجتماعی سال‌های اخیر در ایران و جهان اسلام نشان می‌دهد که مسئله حجاب دیگر صرفاً در چارچوب یک حکم شرعی، یک انتخاب سبک زندگی یا حتی یک منازعه اجتماعی درون‌فرهنگی قابل تحلیل نیست.

حجاب به‌تدریج به یکی از کانون‌های اصلی تقابل گفتمانی، تمدنی و ژئوپلیتیکی میان جهان اسلام و نظام سلطه جهانی تبدیل شده است. در این چارچوب، پدیده بی‌حجابی نه به‌عنوان یک کنش فردی یا انحراف اجتماعی محدود، بلکه به‌مثابه بخشی از یک پروژه طراحی‌شده، هدفمند و مستمر برای تضعیف هویت اسلامی–ملّی و مهندسی فرهنگی جوامع اسلامی قابل فهم است.

از این منظر، مفهوم «بی‌حجابی استعماری» که در این نوشتار به‌مثابه یک اصطلاح ابتکاری و گفتمان‌آفرین طرح می‌شود، تلاشی است برای عبور از تحلیل‌های تقلیل‌گرایانه و تبیین ماهیت راهبردی این پدیده در نسبت با پروژه کلان تهاجم نرم، اندلس‌سازی فرهنگی و وابستگی ساختاری جوامع مسلمان. این نوشتار می‌کوشد با رویکردی تحلیلی–راهبردی، ابعاد تاریخی، ایدئولوژیک و اجتماعی بی‌حجابی استعماری را بررسی کرده و «مقاومت فعال فرهنگی» را به‌عنوان راهبردی کارآمد در مواجهه با این پروژه تبیین نماید.


•    تعریف و ماهیت «بی‌حجابی استعماری»

«بی‌حجابی استعماری» دیدگاه ابتکاری و گفتمان‌آفرین نگارنده است و به مجموعه فرایند‌ها و سیاست‌ها، کنش‌ها و واکنش‌هایی اطلاق می‌شود که با هدایت و برنامه‌ریزی نظام سلطه جهانی، حذف یا تضعیف نشانه‌های پوشش اسلامی–ملّی زنان مسلمان را در بستر پروژه کلان تهاجم و اشغال فرهنگی دنبال می‌کند. این مفهوم، فراتر از صرفاً یک پدیده اجتماعی یا یک انتخاب فردی، به عنصری کلیدی در استراتژی‌های ژئوپلیتیکی و فرهنگی قدرت‌های سلطه‌گر برای مدیریت جوامع اسلامی نگریسته می‌شود.

بی‌حجابی در این معنا، نه صرفاً کنشی فردی در عرصه انتخاب پوشش، بلکه ابزاری راهبردی در فرایند استعماری «اندلس‌سازی فرهنگی» و تحقق گسترده وابستگی فرهنگی است. این وابستگی، به‌طور خاص، ثبات فرهنگی–اجتماعی و هویت ملت و امت اسلامی را هدف قرار می‌دهد. هدف غایی این راهبرد، از بین بردن مقاومت درونی جوامع مسلمان از طریق تضعیف ارزش‌های بنیادین آنهاست، که حجاب در رأس این ارزش‌ها قرار دارد.

از منظر تئوری‌های قدرت و استعمار نوین، کنترل بر نماد‌های هویت دینی، به مثابه کلید کنترل بر ذخایر نرم و مقاومت یک ملت است. حجاب، به عنوان یکی از بارزترین نماد‌های هویت زن مسلمان و به تبع آن، ساختار خانواده و جامعه اسلامی، به هدفی استراتژیک تبدیل شده است.

•    فرآیند تاریخی حذف حجاب؛ پروژه‌ای استعماری، ورای مرز و عصر

فرآیند‌های تاریخی حذف حجاب، هرگز منحصر به یک جغرافیا یا دوره خاص نبوده‌اند؛ بلکه در متن مواجهه مستمر جهان اسلام با پروژه‌های استعماری غرب، همواره جزئی از راهبرد کلان برای اضمحلال هویت دینی و تمدنی ملت‌های مسلمان بوده‌اند. این فرآیندها، با بهره‌گیری از ابزار‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، در پی زدودن پوشش رسمی زنان به عنوان عاملی بازدارنده در برابر نفوذ فرهنگی بوده‌اند. این راهبردها، در هر دوره تاریخی، شکل متناسب با شرایط زمانه به خود گرفته‌اند، از عملیات‌های نظامی–فرهنگی مستقیم در عصر استعمار کلاسیک تا عملیات‌های نرم و ترکیبی در عصر جهانی‌شدن. رهبر معظم انقلاب با اشاره به تجربه تاریخی اندلس، عمق راهبرد استعمار در تضعیف هویت درونی جوامع اسلامی را تبیین می‌فرمایند: «اندلسِ اسلامی را از مسلمانان نگرفتند به زور شمشیر؛ آن را از درون تهی کردند؛ ایمان، غیرت، عفاف و هویت را از آنها گرفتند» (بیانات، ۲۲/۰۶/۱۳۸۸). این فرمایش، نشان می‌دهد که فتح نظامی صرفاً مقدمه یا عامل تسریع‌کننده است؛ نقطه اصلی پیروزی استعمار در حذف هویت درونی و عوامل حفظ‌کننده آن، مانند حجاب و عفاف، تعریف می‌شود.

پیشینه تاریخی و الگوی اندلس‌سازی؛ از رضاخان تا مدرنیته هجومی

سیاست کشف حجاب اجباری رضاخانی در ایران، یکی از آشکارترین و مستندترین تبلورات اراده مستقیم قدرت‌های جهانی (در آن مقطع، تحت حمایت‌های ضمنی و صریح غرب) برای قطع حلقه اتصال هویت زن مسلمان از ارزش‌های اسلامی بود. این اقدام صرفاً یک اصلاح اجتماعی نبود، بلکه یک عملیات مهندسی فرهنگی با هدف زدودن هویت ملی–دینی بود. امام خمینی (ره) به درستی ماهیت این واقعه را تحلیل کرده و آن را در چارچوب توطئه استعماری تعریف می‌نمایند: «مسئله کشف حجاب، یک مسئله عادی نبود؛ یک فاجعه بزرگی بود برای اسلام... این به اسم تمدن، این فاجعه بود» (صحیفه امام، ج ۶، ص ۳۳۱). این «تمدن» که امام (ره) بدان اشاره می‌کنند، همان مدرنیته‌ی هجومی است که در بسته‌بندی‌های ظاهری، ساختار‌های هویتی جوامع مستقل را هدف قرار می‌دهد.
غرب‌زدگی در پوشش؛ جنگ نرم ترکیبی
در دوران معاصر، راهبرد بی‌حجابی استعماری، به سمت القای فرهنگی و اجتماعی تغییر شکل داده است. این مرحله از طریق رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و نفوذ فرهنگی در مؤسسات آموزشی و هنری، ترویج می‌شود و ماهیت آن، جنگ نرم ترکیبی است. در این جنگ، هدف این است که بی‌حجابی به عنوان یک «هنجار طبیعی» یا «نشانه‌ای از آزادی» در ذهن مخاطب جا بیفتد، در حالی که کارکرد اصلی آن، یعنی تضعیف بنیان‌های هویتی، محقق شود. رهبر انقلاب درباره ماهیت این جنگ نرم علیه حجاب، که هدف آن تضعیف خطوط دفاعی جامعه است، تأکید می‌فرمایند: «مسئله حجاب فقط یک مسئله شخصی نیست؛ حجاب یک سنگر است، یک دفاع است» (بیانات، ۱۴/۰۴/۱۳۹۹). حجاب در این منظر، نه صرفاً یک پوشش، بلکه خط مقدم دفاع از استقلال فرهنگی و مقاومت در برابر اشغال نرم است.

•    بی‌حجابی در تلاقی فرد و سیاست؛ وابستگی فرهنگی

مرکزیت پروژه بی‌حجابی استعماری، ایجاد وابستگی فرهنگی است. نظام سلطه می‌داند که اگر بتواند هویت درونی ملت‌ها را با ارزش‌های خود جایگزین کند، تمامی اهداف استراتژیک دیگر (سیاسی، اقتصادی و امنیتی) به‌طور خودکار محقق خواهند شد. این وابستگی فرهنگی، زیربنای هرگونه سلطه پایدار است. امام خمینی (ره) به طور مکرر، خطر وابستگی فرهنگی را به عنوان مؤثرترین ابزار استعمار یادآور شده‌اند: «آن‌چه که استعمار روی آن تکیه دارد، وابستگی فرهنگی است» (صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۵۹).

اگر پوشش به عنوان یک نماد بیرونی از هویت دینی مورد هجمه قرار گیرد و شکسته شود، این امر آغازی برای نفوذ و تضعیف سایر مؤلفه‌های فرهنگی، ارزشی و در نهایت، سیاسی خواهد بود. بی‌حجابی، در این چارچوب، تبدیل به عاملی می‌شود که ساختار اجتماعی را برای پذیرش الگو‌های غربی و تبعیت از نظام سلطه آماده می‌سازد.

•     تحلیل پیامدها؛ بحران هویت و فروپاشی خانواده

پیامد‌های راهبرد بی‌حجابی استعماری، در سطح جامعه و خانواده بسیار عمیق است. فروپاشی خانواده به مثابه هسته بنیادین جامعه، هدف پنهان این حملات فرهنگی است. زنی که از هویت دینی و پوشش خاص خود فاصله می‌گیرد، اغلب به مثابه نمادی از دور شدن از ساختار‌های سنتی و دینی تلقی می‌شود، که این امر به تضعیف پیوند‌های خانوادگی و اجتماعی منجر می‌گردد. رهبر معظم انقلاب در تبیین نقش حیاتی خانواده به عنوان نهاد مقاوم در برابر دشمن، می‌فرمایند: «اگر خانواده سست شد، جامعه در مقابل دشمن بی‌دفاع می‌شود» (بیانات، ۰۶/۱۰/۱۳۹۶).

بی‌حجابی استعماری با تضعیف نقش زن به عنوان محور عفاف و کرامت در خانواده، مستقیماً به تضعیف استحکامات دفاعی جامعه در برابر تهاجمات خارجی کمک می‌کند. این رویکرد، زمینه‌ساز بیگانگی نسل جدید با میراث تمدنی خود می‌شود و وابستگی به الگو‌های بیگانه را تقویت می‌کند.

•    جمع‌بندی؛ راهبرد مقاومت فعال در برابر نفوذ فرهنگی

بی‌حجابی استعماری یک مفهوم توصیفی برای یک پدیده اجتماعی ساده نیست. بی‌حجابی استعماری، چنان‌که در این نوشتار تبیین شد، نه یک مسئله مقطعی، هیجانی یا صرفاً فرهنگی، بلکه راهبردی نظام‌مند برای تهی‌سازی هویتی، تضعیف بنیان خانواده و استقرار وابستگی پایدار در جوامع اسلامی است. این راهبرد در امتداد سیاست اندلس‌سازی فرهنگی عمل می‌کند؛ سیاستی که به‌جای فتح سرزمین‌ها، به فتح ذهن‌ها، ارزش‌ها و نماد‌های هویتی می‌اندیشد و حجاب را به‌عنوان یکی از کانونی‌ترین موانع این نفوذ، هدف قرار می‌دهد.

در چنین شرایطی، مواجهه با پدیده بی‌حجابی استعماری، نمی‌تواند به سیاست‌های حداقلی، واکنش‌های صرفاً انتظامی یا برخورد‌های مقطعی و سلبی محدود شود.

تجربه تاریخی و تحلیل‌های راهبردی نشان می‌دهد که «مقاومت فعال فرهنگی» تنها پاسخ مؤثر و پایدار به این پروژه است؛ مقاومتی که بر آگاهی‌بخشی، تولید معنا، تقویت سرمایه نمادین حجاب، بازتعریف آن در افق تمدنی و پیوند آن با استقلال، امنیت فرهنگی و کرامت زن مسلمان استوار باشد.

مقاومت فعال فرهنگی مستلزم بازسازی گفتمان حجاب به‌عنوان مؤلفه‌ای از هویت تمدنی، تقویت نهاد‌های هویت‌ساز (به‌ویژه خانواده، آموزش و رسانه)، ارتقای سواد رسانه‌ای نسل جدید و مواجهه هوشمندانه با شبکه‌های نفوذ فرهنگی است.

در این مسیر، اتکاء به مبانی فکری و راهبردی امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب، نه صرفاً به‌عنوان ارجاعات تاریخی، بلکه به‌مثابه چارچوب نظری مقابله با سلطه فرهنگی، اهمیتی بنیادین دارد.

در نهایت، ایستادگی در برابر بی‌حجابی استعماری، دفاع از یک حکم شرعی منفک از متن جامعه نیست؛ بلکه دفاع از استقلال فرهنگی، امنیت اجتماعی و حق ملت‌ها برای حفظ هویت تاریخی و تمدنی خویش در برابر اشغال نرم و خزنده نظام سلطه است. از این منظر، حجاب نه مسئله‌ای حاشیه‌ای، بلکه یکی از خطوط مقدم مقاومت فرهنگی و سنگر‌های اصلی صیانت از آینده تمدن اسلامی به‌شمار می‌آید.

در نتیجه مقابله با «بی حجابی استعماری» تنها با فعالیت فرهنگی معمول، اقدامات انتظامی یا صرفاً سلبی محقق نمی‌شود، بلکه مستلزم بسط آگاهی عمومی نسبت به «ماهیت استعماری» این پروژه غربی، تقویت نهاد‌های هویت‌ساز (به ویژه خانواده و مدرسه)، و اتکاء مستحکم به مبانی مستند اندیشه امام خمینی (ره) و رهبری معظم انقلاب در زمینه حفظ استقلال فرهنگی و تمدنی است. ایستادگی در برابر این موج، به مثابه دفاع از استقلال یک ملت در برابر اشغال نرم تعریف می‌شود.
________________________________________
پی‌نوشت‌:
۱.     امام خمینی، صحیفه امام، ج ۶، ص ۳۳۱. (بیانات مورخ ۱۴/۰۱/۱۳۶۶ در جمع روحانیون قم)
۲.     امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۱، ص ۵۹. (بیانات مورخ ۲۵/۰۱/۱۳۵۸ در جمع پرسنل نیروی هوایی)
۳.     بیانات رهبر معظم انقلاب، ۲۲/۰۶/۱۳۸۸، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری (khamenei.ir). (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری)
۴.     بیانات رهبر معظم انقلاب، ۰۶/۱۰/۱۳۹۶، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری (khamenei.ir). (دیدار با خانواده‌های معظم شهدا و جانبازان)
۵.     بیانات رهبر معظم انقلاب، ۱۴/۰۴/۱۳۹۹، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری (khamenei.ir). (دیدار مجازی با مسئولان و فعالان ستاد ملی جمعیت و خانواده)

*کارشناسی دینی

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.