باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - تحولات اخیر در قطب شمال بار دیگر نشان داد که این منطقه یخی و بهظاهر دورافتاده، به یکی از حساسترین میدانهای رقابت ژئوپلیتیکی قرن بیستویکم تبدیل شده است. صدور بیانیه مشترک از سوی رئیس کمیسیون اروپا و رئیس شورای اروپا، که در آن امنیت قطب شمال بهعنوان یک اولویت راهبردی معرفی شده، تنها یک موضعگیری نمادین نیست؛ بلکه اعلام حضور قاطع اتحادیه اروپا در معادلهای است که تاکنون بیشتر در انحصار ایالات متحده و قدرتهای فراآتلانتیک تلقی میشد. تأکید صریح بر «همبستگی کامل اتحادیه اروپا با دانمارک و مردم گرینلند» و یادآوری اصل بنیادین تمامیت ارضی و حاکمیت کشورها، حامل پیامی روشن برای واشنگتن است: اروپا دیگر صرفاً تماشاگر بازی قدرت در شمالگان نخواهد بود.
قطب شمال، با ذوب تدریجی یخها، نهتنها مسیرهای جدید کشتیرانی بلکه دسترسی به منابع عظیم انرژی و مواد معدنی کمیاب را ممکن کرده است. همین واقعیت، این منطقه را به کانونی برای رقابتهای جدید میان قدرتهای بزرگ تبدیل کرده است. در این میان، اقدام اخیر آمریکا در انتصاب نماینده ویژه برای گرینلند، از نگاه بسیاری از تحلیلگران، حرکتی فراتر از دیپلماسی معمول و نشانهای از تلاش برای تثبیت نفوذ مستقیم در یکی از حساسترین نقاط ژئوپلیتیکی جهان است. واکنش اروپا به این اقدام، نشاندهنده تغییر مهمی در رفتار راهبردی بروکسل است؛ تغییری که از اعتمادبهنفس بیشتر و تمایل به تعریف مستقل منافع امنیتی حکایت دارد.
مقابله اروپا با جاهطلبیهای واشنگتن
بیانیه اخیر رهبران اروپایی را باید در چارچوب نگرانیهای فزاینده نسبت به رویکرد یکجانبه آمریکا در قطب شمال تحلیل کرد. گرینلند، بهعنوان منطقهای خودمختار در پادشاهی دانمارک، همواره جایگاه ویژهای در معادلات امنیتی شمالگان داشته است. موقعیت جغرافیایی آن، نزدیکی به مسیرهای کشتیرانی نوظهور و اهمیتش در سامانههای هشدار زودهنگام نظامی، باعث شده واشنگتن توجه ویژهای به این سرزمین یخی داشته باشد.
با این حال، اتحادیه اروپا با تأکید بر همبستگی با دانمارک و مردم گرینلند، تلاش دارد مانع از تبدیل این توجه به نوعی مداخله یا فشار سیاسی شود. بروکسل در این بیانیه، نهتنها از یک عضو خود دفاع کرده، بلکه اصول حقوق بینالملل را بهعنوان خط قرمز معرفی کرده است. این رویکرد نشان میدهد که اروپا قصد دارد نقش «وزنه تعادلی دیپلماتیک» را ایفا کند و اجازه ندهد منطق قدرت عریان جایگزین قواعد پذیرفتهشده بینالمللی شود.
از منظر اتحادیه اروپا، قطب شمال صرفاً عرصه رقابت نظامی نیست؛ بلکه منطقهای است که آینده محیط زیست، تجارت جهانی و امنیت انرژی به آن گره خورده است. بنابراین، هرگونه اقدام یکجانبه که توازن شکننده این منطقه را بر هم بزند، میتواند پیامدهایی فراتر از مرزهای شمالگان داشته باشد. واکنش هماهنگ بروکسل، نشانهای از بلوغ راهبردی اتحادیه و تلاش برای تبدیل شدن به بازیگری مستقل در نظم جهانی چندقطبی است.
قطب شمال؛ از حاشیه جغرافیا تا مرکز قدرت
تا همین چند دهه پیش، قطب شمال بیشتر بهعنوان منطقهای دورافتاده و کماهمیت در نقشه سیاست جهانی تلقی میشد. اما تغییرات اقلیمی، این تصور را بهکلی دگرگون کرده است. ذوب یخها، مسیرهای دریایی کوتاهتری میان آسیا، اروپا و آمریکای شمالی ایجاد کرده و امکان استخراج منابعی را فراهم آورده که پیشتر دستنیافتنی بودند. در چنین شرایطی، حاکمیت و کنترل بر این منطقه به یکی از مهمترین موضوعات ژئوپلیتیکی تبدیل شده است.
اتحادیه اروپا، که بخش قابل توجهی از اعضایش بهطور مستقیم یا غیرمستقیم ذینفع تحولات قطب شمال هستند، نمیتواند نسبت به این تغییرات بیتفاوت باشد. بیانیه اخیر، نشاندهنده درک این واقعیت است که امنیت شمالگان، بخشی جداییناپذیر از امنیت اروپاست. حمایت آشکار از دانمارک و گرینلند، پیامی داخلی نیز دارد: اتحادیه اروپا میتواند در مسائل حساس ژئوپلیتیکی، با وجود تفاوت منافع اعضا، به موضعی واحد دست یابد.
این انسجام، برای بروکسل اهمیت راهبردی دارد. چراکه آمریکا، روسیه و چین هر یک بهدنبال تثبیت جایگاه خود در شمالگان هستند و اروپا اگر میخواهد از منافع خود دفاع کند، ناگزیر است با صدایی واحد سخن بگوید. موضعگیری اخیر، گامی در همین مسیر است و نشان میدهد که اتحادیه اروپا قصد دارد قواعد بازی را نه صرفاً بر اساس قدرت نظامی، بلکه بر پایه حقوق بینالملل و چندجانبهگرایی تعریف کند.
آینده روابط فراآتلانتیک در سایه یخهای شمال
با وجود تأکید اروپا بر اصول حقوقی و دیپلماتیک، نمیتوان از پیامدهای احتمالی این موضعگیری بر روابط فراآتلانتیک چشم پوشید. اگر واشنگتن موضع اتحادیه اروپا را مانعی برای راهبردهای خود در قطب شمال—بهویژه در حوزه دسترسی به منابع و امنیت نظامی—تلقی کند، تنشهایی هرچند کنترلشده، اما معنادار میان دو سوی آتلانتیک دور از انتظار نخواهد بود.
این تنشها، لزوماً به معنای گسست کامل نیستند؛ بلکه میتوانند نشانهای از بازتعریف روابط باشند. اروپا در سالهای اخیر، از وابستگی کامل امنیتی به آمریکا فاصله گرفته و تلاش کرده مفهوم «خودمختاری راهبردی» را عملیاتی کند. قطب شمال، اکنون به یکی از آزمونهای مهم این رویکرد تبدیل شده است. اتحادیه اروپا با ایستادن در کنار دانمارک و گرینلند، نشان میدهد که حاضر است در برابر حتی نزدیکترین متحد خود نیز، از اصول و منافع تعریفشدهاش دفاع کند.
در عین حال، این موضعگیری میتواند فرصتی برای گفتوگوی جدید میان اروپا و آمریکا باشد؛ گفتوگویی که در آن، قواعد حضور و رقابت در قطب شمال بهصورت شفافتر تعریف شود. اگر چنین گفتوگویی بر پایه احترام متقابل و حقوق بینالملل شکل بگیرد، میتواند از تبدیل شمالگان به صحنه تقابل پرهزینه جلوگیری کند.
در مجموع، بیانیه مشترک رهبران اتحادیه اروپا درباره قطب شمال را باید نقطه عطفی در سیاست خارجی و امنیتی بروکسل دانست. این موضعگیری، نهتنها پیامی روشن به واشنگتن درباره حدود نفوذ و یکجانبهگرایی ارسال میکند، بلکه نشان میدهد اروپا آماده است نقش فعالتری در مدیریت یکی از حساسترین مناطق ژئوپلیتیکی جهان ایفا کند. قطب شمال دیگر حاشیه نقشه نیست؛ و اتحادیه اروپا با این اقدام، خود را بهعنوان بازیگری جدی در قلب این رقابت یخی تثبیت کرده است.