
باشگاه خبرنگاران جوان؛ عبدالرضا هادیزاده* - با اعلام آتشبس، نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، از «دستیابی به تمام اهداف» سخن گفته و آن را «پیروزی» نامیده است.
ما واقعاً پیروزی چیست؟ و چه کسی در این میدان، دست بالا را دارد؟
در تحلیل جنگ، پیروزی را نمیتوان تنها بر اساس تلفات طرفین تعریف کرد. اگر چنین بود، در جنگ ۳۳ روزهی سال ۲۰۰۶، با توجه به نسبت یکبهده در تلفات انسانی، باید حزبالله را بازنده دانست. اما روایت جهانی، چنین قضاوتی را برنمیتابد. به همین سیاق، اگر شمار فرماندهان از دسترفته معیار پیروزی باشد، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران باید با پیروزی حزب بعث پایان یافته باشد؛ اما تاریخ، این ادعا را هم پس زده است.
حجم آتش یا شدت بمباران نیز راهگشای پاسخ نیست. آمریکا در ویتنام بیش از سه میلیون تن بمب ریخت که چیزی بیش از کل جنگ جهانی دوم بود، اما شکست خورد و امروز این شکست همچنان لکهی ننگی بر چهره تاریخ آمریکا باقی است.
پس معیار واقعی پیروزی را باید در تحقق اهداف اعلامشده طرف آغازگر جنگ جستوجو کرد. در جنگ عراق علیه ایران، هدف صدام تصرف تهران یا حداقل خوزستان بود؛ در جنگ ۳۳ روزه، اسرائیل بهدنبال آزادی اسرا، خلع سلاح حزبالله و عقبنشینی مقاومت بود؛ و در افغانستان و عراق و ویتنام، آمریکا هدف برچیدن مخالفان و استقرار حکومتهای دستنشانده را داشت. اما هیچیک از این اهداف، بهطور کامل محقق نشد و علیرغم برتریهای تاکتیکی یا خسارات واردشده، این بازیگران در تحقق راهبردهای خود شکست خوردند.
اسرائیل در تقابل اخیر با ایران، با اهدافی فراتر از یک درگیری محدود وارد میدان شد. از «مهار توانمندی هستهای»، «انهدام زیرساختهای موشکی»، تا حتی رویاپردازیهایی، چون «ایجاد بیثباتی داخلی» یا «تغییر نظام» و حتی تجزیه ایران همه در سبد اهداف تلآویو قرار داشت. اما اکنون، پس از گذر از میدان نبرد، نتیجه چیست؟
یکم؛ سایتهای هستهای ایران همچنان فعال هستند و اورانیومهای غنی شده در مخفیگاه! مراکزی که دشمن مدعی است دارای اورانیوم غنیشده کافی برای ساخت چند بمب اتمیاند، نه تنها باقی ماندهاند بلکه وارد مرحلهای از «ابهام راهبردی» شدهاند که حتی چشمان آژانس هم برای رصد آن دیگر کور شده است و این برای دشمن خطرناکتر است!
دوم؛ توان موشکی ایران نهتنها از بین نرفت، بلکه در میدانی واقعی و تاریخی به نمایش درآمد. برای نخستین بار، اسرائیل شاهد فروریختن ساختمانها و زیرساختهای خود بود نه در فیلمهای اکشن و سینمایی، بلکه در میانهی یک نبرد تمامعیار.
سوم؛ جبهه داخلی ایران برخلاف هدفگذاری دشمن برای ایجاد گسست اجتماعی یا نارضایتی گسترده، انسجام بیشتری از خود نشان داد و آزادگی و منطق گفتمان انقلاب به همگان ثابت شد.
چهارم؛ ایران قوی در مقابل دو قدرت اتمی جهان از خود مقاومت و تابآوری دیدنی به جا گذاشت و عیار تهران را در منطقه به رخ کشید، منطقهای که اگر F-۳۵های آمریکایی و اسراییلی در آن علیه یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس استارت میزدند در چندین کشور شاهد فروپاشی سیاسی و اجتماعی میشدیم!
در نهایت آتشبس امروز، بیش از آنکه محصول موفقیت اسرائیل باشد، نتیجه ناکامی تلآویو در دستیابی به اهداف کلان خود است. صلح نیمبند و آتشبس شکننده امروز، برآمده از اجبار شکست راهبردی اسراییل است و نتانیاهو اینبار نیز میکوشد آنچه در میدان از دست داده، در کلام بازیابد.
ایران اسیر هیچ صلح تحمیلی نشده است؛ مراقب باشیم اسیر روایتهای تحمیلی نشویم.
*کارشناس بینالملل