مداحی شب چهارم محرم 1394 با نوای حاج منصور ارضی + دانلود

فایل‌های صوتی مدیحه‌سرایی و روضه‌خوانی شب و روز چهارم محرم 94 در حسینیه صنف لباس فروشان و مسجد ارک تهران با نوای «حاج منصور ارضی» آماده دریافت است.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مراسم شب چهارم مسجد ارک، شامگاه گذشته بیست و پنجم مهر با نماز مغرب و عشاء و قرائت زیارت امین الله آغاز شد و با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین میلانی نژاد و مرثیه سرایی و نوحه خوانی حاج منصور ارضی  در وصف دوطفلان حضرت زینب (سلام الله علیها) ادامه یافت.

همچنین مراسم روز اول زیارت عاشورا حسینیه صنف لباس فروشان، امروز بیست و شمم مهر از ساعت 5:45 صبح با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین ملکی و مناجات و قرائت زیارت عاشورا و خواندن روضه رقیه (سلام الله علیها) توسط حاج منصور ارضی برگزار شد.




غزل امام حسین (ع) اول مجلس:

قیمت نداشتیم ولی پربها شدیم 
اسم حسین آمد و از خاک پا شدیم
تنگی جای ما خودش اصلا سعادت است
وقتی که زیر خیمه‎ی لطف تو جا شدیم
والله بر بزرگی دنیا نمی‎دهیم
این فیض را که پشت در تو گدا شدیم
از کیمیای فرش حرم خیر دیده‎ایم
سنگ آمدیم و موقع رفتن طلا شدیم
داروی ما همین دودمه دادن است و بس
هر وقت درد بود در اینجا دوا شدیم
فامیل ما حسین و کس و کار ما حسین
غیر از شما ز عالم و آدم جدا شدیم
چه زن چه مرد ما همه مدیون زینبیم
زینب نگاه کرد که ما باحیا شدیم
فرموده‎اند آب و گل ما ز کربلاست
بی‎خود نبود دربه‎در کربلا شدیم
از روضه بود راهی مسجد شدیم ما
گفتیم «یا حسین» سپس با خدا شدیم
هر جا که حرف خواهر ارباب ما شده
گریان زخم و سیلی و این حرف‎ها شدیم

حضرت زینب سلام الله علیها شعر وسط مجلس:

تطهیر کامل، عصمت بی انتها زینب
زهرای مرضیه علی مرتضی زینب
نفس نفیس خامس آل عبا زینب
زینب و ما زینب ما ادرک ما زینب

با چادرش سنگر برای ما بنا کرده
در کربلا هم عرش اعلی دست و پا کرده

در عاشقی فکر سر و سامان ندارد که
این محشر کبری بجز طوفان ندارد که
نائبت الزهراست  ترس جان ندارد که
اصلا برایش خیمه و میدان ندارد که

امروز نهضت زیر دِین چادرش رفته
فردا شفاعت زیر دِین چادرش رفته

می گفت قلب خواهران نذر برادرهاست
یار برادرها شدن تکلیف خواهرهاست
وقتی که پشت ما سفارشهای مادرهاست
باید گذشت از سر که وقت دادن سرهاست

اذنی اگر باشد خودم مردانه می‌جنگم
تا قلب میدان می‌روم جانانه می‌جنگم

حالا که اذنی نیست باشد من جگر دارم
شکر خدا از دار دنیا دو پسر دارم
دو مردِ از صد مرد جنگی خبره‌تر دارم
از من نخواه از چشمهایت چشم بردارم

بر نیزه ات تکیه زدی خونم بجوش امد
توصیه‌های مادرم زهرا به گوش آمد

مگذار هر راز مگویم را بگویم من 
وقتی خودت غم داری از غمها بگویم من
در پیش تو از پهلوی زهرا بگویم من
از دستهای بسته بابا بگویم من

با یک قبولِ خشک و خالی، مرده احیا کن
وقت شهادت بچه هایم را تماشا کن

زخمی که شد بال و پری، تو غم نخور اصلا
افتاد اگر که پیکری، تو غم نخور اصلا
شمشیر آمد بر سری، تو غم نخور اصلا
گر بی قرار خواهری، تو غم نخور اصلا

آخر خودت ای جان زینب نیمه جان داری
این تازگی‌ها بر دلت داغ جوان داری






انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار