حضرت زینب (س)؛ الگوی جهانی آزادگی

در ادامه روایت استاد فقید الازهر از زندگانی منحصر به فرد دختر بزرگوار امیرمؤمنان (ع) را می خوانیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،،حضرت زینب (س) تنها برای ما شیعیان و دوستداران اهل‌بیت (ع)، الگویی کم‌نظیر در صبر و بردباری و جهاد نیست؛ هرکس ذره‌ای حبّ آزادگی و ایمان در دل داشته باشد، آن وجود مقدس را می‌ستاید. در میان اندیشمندان اهل‌سنت، کم نیستند بزرگانی که مجذوب اخلاق و سیره آن بانوی بزرگوار بوده و هستند. دکتر عایشه بنت‌الشاطی، یکی از آن‌هاست که کتابش درباره حضرت زینب (س)، بی‌نیاز از معرفی و تمجید است. امروز و به مناسبت سالروز رحلت جانگداز عقیله بنی‌هاشم (س)، روایت دیگری از یک اندیشمند اهل‌سنت را، درباره زندگی و سیره حضرت زینب (س) نقل می‌کنیم؛ زنده‌یاد توفیق علی وهبه (درگذشته ۱۳۹۶ ش)، دانش‌آموخته و مدرس دانشگاه الازهر که مدتی هم به عنوان وزیر ارتباطات مصر فعالیت می‌کرد، در مقاله‌ای با عنوان «السیده زینب بنت علی» که در ذی‌القعده ۱۳۹۱/ دی‌ماه ۱۳۵۰ در مجله «الفکر الاسلامی» (سال سوم، شماره اول) چاپ بیروت به طبع رسانده، به‌تفصیل درباره ویژگی‌های شخصیتی زینب کبری (س) سخن گفته‌است که ما در این مجال مختصر، فراز‌هایی از آن را به شما همراهان عزیز ، تقدیم می‌کنیم.

سیره زینب (س)؛ راهنما و راهگشا
آن‌چه در این روزگار و در میان ناملایمات غم‌فزا، بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم، پند گرفتن و آموختن مسیر حیات، با مرور زندگی بزرگانی است که تاریخ ما را ساخته و حماسه‌ها آفریده‌اند؛ و زینب (س)، در میان این بزرگان، بیش از هر فرد دیگری شایستگی دارد که به واسطه زندگی پرحماسه و صبر وی بر سختی‌ها، موردتوجه قرار گیرد؛ بانویی که پدرش علی بن ابی‌طالب (ع)، پسر عموی پیامبر (ص) و مادر بزرگوارش، زهرای بتول (س) دختر رسول‌خدا (ص) است. آن‌چه زینب (س) از بردباری و شکیبایی بر مصیبت شهادت برادر تحمل کرد و آن رشادتی که در رسواکردن دشمنان و حفاظت از خاندان پیامبر (ص) و نیز، برادرزاده‌اش زین‌العابدین (ع) از خود نشان داد، پندی بزرگ است که می‌تواند برای ما راهگشا باشد. او الگوی جهانی آزادگی است.

تربیت‌شده مکتب پیامبر (ص)
ولادت آن بانوی گرامی، در سال پنجم هجری اتفاق افتاد؛ رسول‌خدا (ص) وی را زینب نامید و همراه با پدر بزرگوارش، تعلیم و تربیت وی را برعهده گرفت. هنگامی که زینب (س) به سن رشد رسید، آثار نبوغ و بندگی خالصانه خداوند در او آشکار شد. در این هنگام، علی (ع) تربیت وی را وارد مرحله دیگری کرد و به این ترتیب، زینب (س)، در پرتو علم پدرش، به بانویی فقیه تبدیل شد؛ او حافظ قرآن بود و به روایت احادیث از جد بزرگوارش می‌پرداخت. زینب (س) را باید نشانه‌ای واقعی از دانش الهی پدرانش بدانیم. ابن‌عباس از وی احادیث بسیاری را روایت کرده‌است که نشان از جایگاه علمی زینب (س) دارد. بانو زینب کبری (س)، انسانی مهربان و رقیق القلب بود، از ترس خدا بسیار می‌گریست؛ روز‌ها را با روزه به شب می‌رساند و شب‌ها، زمانی را برای خلوت‌کردن با پروردگارش اختصاص می‌داد و به دعا مشغول بود. خاضعانه در پیشگاه خداوند می‌ایستاد و همچون جدش می‌فرمود: «یا مَن لَبِسَ العزّ و تردّی بِه و تُعطَفُ بِالمَجدِ وَ تُحلیِ بِه، أسئَلُکَ بِمَقاعِدِ العِزِّ مِن عَرْشِک وَ مُنتَهیِ رَحْمَهِ مِن کِتابِک وِ بِاسْمِکَ الأعْظَم وِ کَلَماتِکَ التّاماتِ الْمُبارَکِ أنْ تُصَلّیَ عَلی مُحَمَّد وَ عَلی آلِ‌مُحَمَّدِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرین وَ أنْ تَجْمَعَ لِی خَیرِی الدُّنیا وَ الآخِرَه بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَم الرّاحِمینِ».

در معرکه غم‌فزای کربلا
زینب (س) در معرکه کربلا حاضر بود و آن واقعه را به چشم دید، اما صبور ماند و بی‌تابی نکرد. او شاهد آن لحظاتی بود که برادرزاده خردسالش، عبدا... بن‌حسن از خیمه‌ها بیرون دوید و خطاب به شخصی که قصد داشت عمویش، حسین بن علی (ع) را به شهادت برساند، فریاد زد که «ای خبیث! آیا عموی مرا می‌کشی؟» آن ملعون، ضربه‌ای با شمشیر به دست نحیف عبدا... زد و آن را قطع کرد و زینب (س)، با آن صبر مثال‌زدنی، پیکر وی را به خیمه‌ها برد. او در زمان اسارت و هنگامی که در دربار عبیدا... بن زیاد بود، با فصاحت کلامش، دشمن را در تنگنا قرار داد. برای آن‌که مقاومت را در زینب (س) بشکنند، به او گفتند: «سپاس خدای را که شما را رسوا کرد و کشت!»، اما آن بانوی مقاوم پاسخ داد: «چنین نیست؛ سپاس خدای را که ما را با بعثت پیامبرش کرامت بخشید و از هر پلیدی و زشتی پاک کرد؛‌ای پسر زیاد! خداوند فاسقان و دروغگویان را رسوا می‌کند و ما از ایشان نیستیم». در بارگاه یزید هم چنین شد؛ هنگامی که آن خبیث هم، بانوی بزرگوار و شهدای کربلا را دروغگو خواند، جوابی دندان‌شکن دریافت کرد؛ چنان‌که پسر معاویه از پاسخ عاجز ماند و زینب (س) را به همراه کاروان اسرا، راهی مدینه کرد.

مبارزه بعد از مبارزه
زینب (س) در مدینه هم، عرصه را بر دشمنان تنگ کرد. مردم، اطرافش را گرفتند و از او داستان آن حماسه بزرگ را شنیدند. عمرو بن سعید، حاکم مدینه، به وحشت افتاد؛ نامه‌ای به یزید نوشت و گفت: حضور زینب در مدینه، احساسات را برمی‌انگیزاند؛ فصاحت بیان او چنان است که وقتی لب به سخن می‌گشاید، مردم برای شنیدن کلامش هجوم می‌آورند؛ خطبه او، جماعت را از خود بی‌خود می‌کند و شوری عجیب برپا می‌شود و اگر به طلب خون حسین قیام کند، عواقب وخیمی برای ما خواهد داشت و معلوم نیست انتهای آن به چه چیز ختم می‌شود. هنگامی که این خبر به یزید رسید، فرمان داد که زینب (س) در هر شهری غیر از مدینه، شهر جدش، ساکن شود و چنین بود که آن بانوی بزرگوار از مدینه بیرون شد و در جایی دیگر بدرود حیات گفت.

منبع: خراسان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار