سامان گلريز متولد سال 1350 در اهواز است . او فارغ التحصيل رشته عكاسي است، اما به دليل علاقه زياد به آشپزي ، در رشته هاي هتلداري و آشپزي بين المللي نيز داراي مدرك است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سامان گلريز از اولين كارشناساني است كه از سالها پيش تا كنون در شبكه هاي مختلف صدا و سيما به آموزش آشپزي مشغول است . اين مربي با حوصله آشپزي را، در حال حاضر هر روز در برنامه «بهونه» مي بينيم كه از شبكه 3 سيما پخش مي‌شود. به بهانه « بهونه » با او به گفت و گو نشسته ايم.



چرا بهونه؟!

- اگر منظور شما اشاره به اسم برنامه است، اين تصميم تهيه کننده بود که مي‌خواست مخاطبان ، آشپزي را به ديده کار نگاه نکنند، بلکه به هر بهانه اي آن را در زندگي بياورند؛ مثلا وقتي مي‌خواهيم به ديدن اعضاي فاميل برويم يا آنها را دعوت کنيم، درست کردن يک غذاي خوشمزه بهانه اي باشد براي اين ديدارها و کنار هم بودن‌ها. امروزه ثابت شده که اين کنار هم بودن و از هم خبرداشتن خانواده‌ها به زندگي آرامش مي‌دهد. به خصوص خوردن وعده صبحانه کنار هم مي‌تواند تاثيرات جدي اجتماعي و رواني بر رفتار و عملکرد افراد جامعه داشته باشد. اصلا اين در فرهنگ ما يک سبقه ديرينه دارد، کما اينکه مي‌گويند: فلان پسر يا دختر سر سفره پدر و مادرش بزرگ شده. دور شدن از اين فضا، همان ضربه اي است که سالها پيش اروپا، با شکوفايي اقتصاد و مدرنيسم خورد و عادت کنار هم و سر يک ميز غذاخوردن از خانواده‌ها گرفته شد.

حالا چرا سامان گلريز اين بهانه‌ها را مي‌گيرد؟

- اين هم باز خواست تهيه کننده و عوامل توليد برنامه بود. من حدود 17 سال است که در شبکه‌ها و برنامه‌هاي مختلف آموزش آشپزي مي‌دهم، آخرين برنامه ضبط شده از من هم همين «بهونه» است که تلاش مي‌کند آشپزي را با بهانه‌هاي مختلف به خانه‌هاي مردم بياورد. بهانه اصلي ما اين روزها آموزش غذاهاي اقتصادي است، اما ممکن است فردا بهانه ديگري داشته باشيم، مثلا محيط زيست که فکرهايي براي هم آن کرده ايم تا با رفتن در طبيعت (بازهم به بهانه آشپزي) بپردازيم به تميز نگاه داشتن محيط زيست، دور ريختن زباله‌ها و تفکيک کردن آنها. حتي ما اين کار را در حال حاضر در استوديو انجام مي‌دهيم تا مردم ياد بگيرند چطور محيط زيست شان را پاک نگاه دارند .

اما به نظر مي‌رسد وجه بهانه‌گيري اقتصادي در برنامه شما اولويت دارد؟
 
- نه، الزاما هميشه. در شرايط فعلي لازم است همه دست به دست بدهند تا مشکلي را حل کنند. مي‌شد که من هم با غذاهاي گران قيمت به استوديو بيايم و هزينه‌هاي گزاف براي خانواده‌ها بتراشم، اما سياست من و برنامه بهونه اصلا اين نيست .ما بايد مردم را به شرايط روز آگاه کنيم، اگر مردم ما مي‌توانند با يک نان سير شوند و نان ديگر را تبديل به مداد، به کتاب، به فرهنگ و تحصيل بکنند، بايد اين اتفاق بيافتد. اين وظيفه اخلاقي برنامه ماست .

و بهانه‌هاي ديگر بعدي؟
- مثلا بحث پرت نان که متاسفانه در فرهنگ ما زياد است، يا ميراث فرهنگي. به طور مثال من به کاشان رفتم و ديدم خانمي «خانه منوچهري‌ها» -را که يک عمارت قديمي است- تبديل به يک رستوران بومي کرده، اين همان چيزي است که ما دنبالش هستيم؛ جلوگيري از تخريب بناهاي ارزنده و استفاده بهينه از آنها براي جذب مردم عادي و بيشتر از آن توريست، بازهم به بهانه آشپزي. در همان کاشاني که مثال زدم، من طرز تهيه شامي هويج را يادگرفتم و يا به طبخ کشک بادمجان کاشاني فکر کردم. اينها همه، همان بهانه‌ها هستندکه به اعتقاد من ارزشش کمتر از يک کتاب خطي يا يک موزه نيست، چون يک توريست در بدو ورودش به کشوري به موزه نمي‌رود، اما براي خوردن غذا حتما به رستوران خواهد رفت .

اين بهانه‌ها را چه کساني مي‌گيرند؛ شما يا بازهم تهيه کننده ؟

- اين بهانه‌ها حاصل مجموعه اي از مطالعات ما در جامعه و گفت گويي‌هايي است که من و تهيه کننده با هم مي‌کنيم. البته کل برنامه ما نتيجه يک کار گروهي است ومن اصلا به تنهايي نمي توانم در اين برنامه موفق شوم. دوست دارم همينجا اشاره اي کنم به همکاري تمام وکمال شاهرخ معزي، کارگردان و تهيه کننده برنامه. کوشش‌هاي اين تهيه کننده توانا ( و البته بقيه دوستان )باعث شده من هرگز احساس نگراني نکنم و کار در نهايت رفاقت و دقت جلو برود. ما همه باهم مثل يک خانواده هستيم .

به نظر شما زمان پخش برنامه براي القاي موضوعات فرهنگي به اين مهمي مناسب است (ساعت 3 بعدازظهر)؟!

- نه متاسفانه. سابق براين زمان برنامه بسيار مناسب بود، درست بعد از اخبار ورزشي. همه مردم به راحتي مي‌توانستند در آن ساعت برنامه را ببينند، اما در حال حاضر اين اتفاق نمي افتد. من فکر مي‌کنم بهونه از آن برنامه‌هايي است که حتما بايد تکرار داشته باشد. 15 دقيقه زمان زيادي از تلويزيون نمي گيرد، اما تکرارآن آگاهي‌هاي بسيار مفيدي را در زمينه تغذيه به مخاطب مي‌دهد.
?يکي از نکات جالب برنامه شما - که حتي شده مايه شوخي بچه‌هاي برنامه «خنده بازار» - بحث حضور پررنگ اسپانسرهاست. اين اتفاق چطور مي‌افتد؟

- اگر در روزنامه شما تبليغات نباشد، فردا صبح چاپ نخواهد شد. يک روزنامه وقتي خوب است که مردم به آن اعتماد کنند و اين اعتماد از حجم تبليغات درج شده قابل بررسي است. يک برنامه تلويزيوني خوب هم برنامه اي است که تبليغات در آن ديده شود. تبليغات بخشي از در آمد‌هاي رسانه‌هاي فرهنگي است. جالب آنکه ما براي جذب اين اسپانسرها و تبليغات هيچ کاري نمي کنيم، فقط کار خودمان را مي‌کنيم؛ بي آنکه بازاريابي داشته باشيم. اين اسپانسرها هستند که سراغ ما مي‌آيند و ما آنها را انتخاب مي‌کنيم. مثلا از بين ده تا رب گوجه فرنگي هر کدام درست باشد، سالم باشد و بهترين کيفيت را داشته باشد انتخاب مي‌شود.

صحنه و استوديو شما با دو شيوه طراحي شده، هم ايراني وهم فرنگي ...?

- بله. ما دو آشپزخانه بسيار مجهز داريم. سال گذشته بخشي از درآمدهاي برنامه را اختصاص داديم به ساخت يک آشپزخانه صددر صد ايراني و سنتي با بهترين آکسسوار ممکن .اين فضا مختص آموزش غذاهاي سنتي، ايراني و تاريخي است که با رويکرد حفظ ميراث فرهنگي، دنبال انتقال تاريخ آشپري ايراني(صرفا با توليدات داخلي) به مخاطب است و البته آشپزخانه ديگرمان که تعلق دارد به آموزشهاي فرنگي و دسر‌ها و..

يکي ديگر از بخشهاي برنامه بهونه، اختصاص به لحظات خريد کردن شما از بازارها دارد، آيا اين صحنه‌ها واقعي است؟

- ما فرصت خريد و انجام واقعي اين کارها را نداريم، اما براي آموزش درست نحوه خريد کردن و تشويق مردم به اين کار، اين فضاها را بازسازي مي‌کنيم.

ديدم که در برنامه بهونه خيلي به ذائقه بچه‌ها اهميت مي‌دهيد، چرا؟

- سوال بسيار خوبي است. ذائقه بچه‌ها محورهاي مختلفي دارد که به اعتقاد من بايد روي همه آن‌ها کار کرد. بچه‌ها بسيار مهم اند، ولي متاسفانه ما معمولا به تغذيه آنها اهميت زيادي نمي دهيم. ذائقه بچه‌ها آماده تربيت شدن است و ما تلاش مي‌کنيم در بهونه، به پدر و مادر‌ها آموزش بدهيم به بچه‌ها صبحانه، غذاهاي گياهي، ماهي و مواد مغذي مزه دار شده بدهند، بي آنکه بچه نسبت به آن غذا واکنش منفي داشته باشد.


ويژگي ديگر شما پرهيز از انجام عمليات ژانگوله است، مثل پرت کردن ماهيتابه به هوا و...

- در زمان 15 دقيقه اي برنامه، ترجيح مي‌دهم مستقيم بروم سر علم، اطلاعات عمومي، سر آموزش و توضيح دادن. البته من نيز گاهي از اين کارها مي‌کنم، اما تمرکز اصلي برنامه براين عمليات به قول شما ژانگوله نيست.

راستي غذاهايي را که درست مي‌کنيد، آخر سر مي‌خوريد؟

- صددرصد، مي‌خوريم و بعد کلي درمورد کيفيتش گفت و گو مي‌کنيم و گپ مي‌زنيم. حتي اگر من به دلايلي نباشم، غذاها را به بچه‌ها مي‌سپارم و روز بعد در مورد تمام جزييات از آنها سوال مي‌کنم، ولو تلفني .امکان ندارد اين کنترل و نظارت بر کيفيت غذا را ازدست بدهم.

پيش ميايد که در مهماني‌ها يا کوچه و خيابان، مردم از شما بخواهند در مورد آشپزي و غذاهايشان اظهار نظر کنيد، کاري که مردم ما معمولا در مجالس به محض ديدن پزشکان مي‌کنند ؟

- بله، خيلي زياد. اين اصلا کار بدي نيست و من را خيلي خوشحال مي‌کند. اين يعني مردم مرا دوست دارند که ازمن سوال مي‌کنند .من هم با کمال ميل، به طور کامل جواب آنها رامي دهم و اصلا به اينکه کسي از من سوالي بکند، افتخار مي‌کنم و لذت مي‌برم.
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
سمانه
۰۰:۳۹ ۱۵ شهريور ۱۳۹۳
اقای گلریز عالیه آشپزی وعقایدتون،ممنون.
آخرین اخبار