
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ به ما کانُوا یکسبون (96) أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا بَیاتاً وَ هُمْ نائمون (97) أَ وَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُری أَنْ یَأْتِیَهُمْ بَأْسُنا ضُحًی وَ هُمْ یلعبون 98 أَ فَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الخاسرون (99)
و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار میشدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها میگشودیم و لیکن (چون آیات و پیغمبران ما را) تکذیب کردند ما هم آنان را سخت به کیفر کردار زشتشان رسانیدیم(96). آیا اهل شهر و دیارها (که به نافرمانی خدا و اعمال نکوهیده مشغولند) از آن ایمنند که شبانگاه که در خوابند عذاب ما آنها را فرا گیرد؟ (97) آیا اهل شهر و دیارها (که از یاد خدا و طاعت او غافلند) از آن ایمنند که به روز که سرگرم بازیچه دنیا هستند عذاب ما آنان را فرا رسد؟ (98) آیا از مکر خدا (یعنی آزمایش و مجازات خدا) غافل و ایمن گردیدهاند؟ که از آن مکر و انتقام البته کسی غافل نشود مگر مردم زیانکار(99).
*خداوند مردمان را در چند جای قرآن، اصحاب قریه و به تعبیر دیگر روستایی خوانده است و در ادبیات وقتی از ده صحبت میشود مقصود مردم دهری دنیا پرستند که ورای این دنیا که دهات ایشان است به شهری و آبادی دیگری اعتقاد ندارند.
دِه چه باشد شیخِ واصل ناشده دست در تقلید و در حجت زده (مثنوی)
*این آیه باز در تأیید رابطه میان سعادت و فضیلت است یعنی این دو حقیقت به هم پیوستهاند و هیچ کس نمیتواند چه در این جهان و چه در جهان دیگری به شادی و لذت برسد مگر آنکه به راستی انسانی پاک و شریف و گریزنده از بدیها باشد.
*اگر در این معامله فضیلت به زذیلت بدل شود سعادت نیز به شقاوت و بلا و سختی تبدیل میشود چون خوبی برود بی گمان بدی میآید، هر چند آدمیان غاقل باشند و بدی را انتظار نکشند؛ و آن بدی که در کمین ایشان است شب هنگام، وقتی خفتهاند به ناگاه بر ایشان وارد میشود یا در میانه غوغای روز که به بازی دنیا مشغولند.
*آیا کسی هست که بتواند در جایی از مکر و تدبیر الهی، یعنی قانون عمومی عالم بگریزد و خود را ایمن بداند؟ مگر زیانکار بی خبری که چون کبک سر در برف کند و گمان برد کسی او را نمیبیند.
*امری اجتناب ناپذیر است زیرا آن بلا فرزند همان بدی است و روزی خواهد آمد که فرزندان هر کس را به او ملحق میکنند که بگیر این مار و عقرب را که فرزند حقیقی توست:
منتظر می باش آن میقات را راست دان الحاق ذریات را (مثنوی)
*پادشاهی از دلقک پرسید: همسرت که وضع حمل کرد چه زایید؟ دلقک گفت: از مثل ما بیچارگان چه به دنیا آید؟ یا پسر است یا دختر!. پادشاه با تعجب پرسید: مگر همسر ما بزرگان جز این چه میزایند!؟ دلقک گفت: همسران شما مار و عقرب و خار پشت و تمساح میزایند و هزار بلا بر جان آدمیان میاندازند!.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید