آنتي وار؛

جورج بوش؛ پيروز انتخابات رياست جمهوري آمريكا!!

پايگاه اينترنتي "آنتي وار" معتقد است؛ با توجه به تشابه سياست هاي باراك اوباما به سياست هاي جورج بوش و تائيد اين سياستها از سوي ميت رامني، در اصل پيروز انتخابات رياست جمهوري آمريكا "جورج بوش" است، نه اوباما يا رامني.

به گزارش سرويس بين‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "آنتي وار"؛ آنتي وار در مقاله اي تحت عنوان "برنده انتخابات" جورج دبليو بوش"، به بررسي تشابه سياست هاي اتخاذ شده از سوي باراك اوباما با جورج بوش پرداخته و گفته است؛ اگرچه اوباما با شعار "تغيير" به قدرت رسيد، اما عملا سياست هاي داخلي و خارجي او تداوم سياست هاي جورج بوش بود، از طرف ديگر ميت رامني هم در برخي اظهارات خود از اين سياست ها استقبال كرده، بنابراين مي توان گفت؛ چه اوباما دوباره انتخاب شود، چه ميت رامني به كاخ سفيد راه يابد، در هر دو صورت پيروز اصلي انتخابات ماه نوامبر، جورج بوش است.
آنتي وار در اين مقاله، مي گويد؛ پيروز انتخابات جورج بوش خواهد بود. چه اوباما دومين دوره خود را تجربه كند، چه قدرت را به رامني واگذار كند، ما براي يك دوره 4 ساله ديگر با سياست هاي بوش مواجه خواهيم بود.
"جنگ عليه ترور" مشخصه دوره تصدي گري جورج بوش بود. باراك اوباما هم در واقع تمام ابعاد و جنبه هاي مهم راهبرد امنيت ملي بوش را پذيرفته است. دولت فعلي حتي با وجود مخالفت هاي صريح كنگره براي خود اختيار آغاز جنگ را قائل شده است.
كاخ سفيد خود را در پس پوشش پنهانكاري مخفي كرده، به قانون "اقدام جاسوسي" عليه افشاگران متوسل شده و با تغيير دادن قانون "اقدام آزادي اطلاعات" به بازجويي هاي توام با شكنجه روي آورده است.
FBI به سركوب مخالفان و رخنه در ميان گروه هاي سياسي صلح طلب ادامه داده است. اوباما حتي به افراطي ترين قدرت اجرايي دوره بوش _يعني اجازه بازداشت شهروندان آمريكايي به صورت نامحدود و بدون اتهام_ رسميت داده است. دولت او حتي پا را فراتر گذاشته و مدعي است، رئيس جمهور مي تواند هر فرد مظنون به تروريست بودن را در هر نقطه از جهان با استفاده از پهپاد از بين ببرد.
در حوزه آزادي هاي مدني و "جنگ پيشگيرانه" به هدف برانگيختن انقلاب دمكراتيك در خارج كشور، اوباما دكترين "جورج بوش" را در پيش گرفت.
سال گذشته، "دونالد رامسفلد" وزير دفاع پيشين، اين مسئله را صراحتا چنين تشريح كرد: آنها زندان گوانتانامو را باز نگهداشتند، نه براي اينكه آن را دوست داشتند _ما هم دوست نداشتيم_ بلكه به دليل اينكه آنها نتوانستند به راه حل ديگري فكر كنند... همين امر در مورد "قانون وطن پرستي"، كميته هاي (دادگاه هاي) نظامي و بازداشت هاي نامحدود نيز صدق مي كند. همه اين موارد مورد انتقاد قرار داشتند، اما امروز هم برقرار هستند زيرا آنها بهترين جايگزين براي گزينه هاي ديگر هستند.
اوباما نه تنها ميراث "جنگ عليه ترور" بوش را ادامه داده است، بلكه آن را تقويت كرد و افراطي گري را به مسئله دائمي يك دهه گذشته تبديل كرد.
ميت رامني در مورد سياست هاي جنگي مشابه جورج بوش اوباما چگونه فكر مي كند؟
او با خيلي از آنها موافق است. در آخرين مناظره رامني و اوباما، فرماندار (رامني) هر چيزي را كه اوباما گفته بود، تكرار كرد. او در حاليكه سعي مي كرد منتقد به نظر برسد، در عين حال از اقدامات و ابتكارات سياست خارجي اوباما تمجيد مي كرد.  
رامني كشتار مردم پاكستان با استفاده از هواپيماي بدون سرنشين را تماما تائيد كرد و گفت: "كار رئيس جمهور در بكارگيري اين فناوري درست بود".
رامني در مورد برجسته ترين اقدام سياست خارجي شبه بوشي اوباما، يعني افزايش و تشديد جنگ در افغانستان نيز عملا طوري صحبت مي كرد كه گويي از ما مي خواست دوباره اوباما را انتخاب كنيم.
او گفت: در چند سال گذشته، ما شاهد پيشرفت (در جنگ) بوده ايم. برنامه افزايش نيروها موفقيت آميز بوده و برنامه آموزش (نيروهاي افغاني) با سرعت به پيش مي رود. اكنون تعداد بسياري از نيروهاي امنيتي افغانستان وجود دارند. 350 هزار نيروي امنيتي افغاني آماده تامين امنيت هستند و ما قادر هستيم تا پايان سال 2014 تامين امنيت را به اين نيروها واگذار كنيم.
در حقيقت، چه اوباما در انتخابات پيروز شود چه رامني، رويكرد امنيت ملي جورج بوش قطعا بيش از زماني كه اوباما بر سر كار آمد، پيروز خواهد شد.
اگر اوباما پيروز شود، اين انتخابات نوعي همه پرسي در مورد جنگ هاي شبه بوشي اوباما و توسل او به قدرت تلقي خواهد شد.
اگر او شكست بخورد، اين انتخابات پذيرش لفاظي هاي جنگ طلبانه رامني و پيروزي براي نو محافظه كاران تلقي خواهد شد. به هرحال، "حزب جنگ" پيروز انتخابات است.
در مورد سياست هاي اقتصادي، اوباما و بوش بيشتر از آنچه كه راي دهندگان مي دانند، با هم اشتراك نظر دارند. اوباما همانطور كه وزير دفاع بوش را حفظ كرد، گزينه بوش براي رياست فدرال رزرو، يعني "بن برنانكه" را نيز نگهداشت و "تيم گاتينر" را كه در برنامه كمك مالي بوش به بانكها دخيل بود_ نيز مسئول خزانه داري كرد. اوباما در هزينه كردهاي منجر به كسري بودجه نيز حتي پر انرژي تر از بوش عمل كرد. جورج بوش در واكنش به ركود اقتصادي پس از حادثه 11 سپتامبر، سياست تزريق "اعتبار آسان" و "كسري بودجه" را در پيش گرفت.
در واكنش به بحران مالي، او بدون هيچ تعللي از قدرت خود براي كمك هاي مالي به وال استريت و صنعت خودروسازي ديترويت استفاده كرد.
در مجمع ملي دمكرات ها نيز، اعضاي مجمع يكي پس از ديگري كمك اوباما به صنعت خودروسازي آمريكا را يكي از بزرگترين موفقيت هاي رئيس جمهور عنوان كردند. بوش آن برنامه را شروع كرد، "اوباما" آن ادامه دار و "رامني" براي آن هلهله سر داد و از آن استقبال كرد.
در حوزه اقتصاد كلان، رامني با باراك اوباما و جورج بوش موافق است. او معتقد است؛ كاهش يك تريليون دلاري بودجه "توليد ناخالص داخلي را بيش از 5 درصد كاهش مي دهد" و آمريكا را به يك "ركود يا كسادي" فرو مي برد. رامني قصد دارد، هزينه هاي منجر به كسري بودجه را افزايش دهد، درست مانند بوش و اوباما.
افزايش كنترل دولت فدرال بر بهداشت و درمان، بزرگترين موفقيت داخلي اوباما محسوب مي شود. حتي در اين بخش هم، هيچ اختلافي بين اوباما و رامني وجود ندارد. رامني هم از بهداشت و درمان تضمين شده توسط دولت حمايت مي كند.
در اصل، او هميشه طرفدار آن بوده كه دولت قيومت افراد براي خريد بيمه را برعهده داشته باشد. هيچ يك از نامزدها طرفدار كاهش نقش دولت در بخش بهداشت و درمان نيست. بوش هم نبود، او هم براي اجراي قانون Medicare D، بزرگترين افزايش رفاه دولتي آمريكا سخت تلاش كرد. همانند طرح اوباما براي بهداشت و درمان (كه به اوباما كر Obama care معروف شد). طرح بوش هم در فضايي پر از ترس و اضطراب، پنهانكاكري و تباني با صنعت تصويب شد، زيرا قانونگذاران بي ميل بدون خواندن لوايح به آن راي دادند.
اوباما و رامني سعي دارند خود را از سالهاي ناگوار دوران رياست جمهوري جورج بوش دور نگهدارند، با اين وجود هردو بدترين عناصر و المان هاي برنامه هاي بوش را اتخاذ كرده اند، يعني: جنگ هاي دائمي و پيشگيرانه، تحريم هاي تجاري، نقض آزادي هاي مدني، نظارت (جاسوسي) بدون مجوز، بازداشت هاي غيرقانوني، افزايش اعتبارات كاهنده، برقراري ارتباط ميان كاخ سفيد و وال استريت، افزايش هزينه كردهاي داخلي تحت نام شركت هاي آزاد، گسترش قوانين و مقررات، اقدامات و تدابير ضد ركودي منجر به كسري بودجه، كمك هاي مالي به بانكها و ديگر شركت هاي بزرگ و تباني و ساخت و پاخت با صاحبان منافع خاص بر سر تصميمات بزرگ در پشت درهاي بسته.
در مورد مسائل اجتماعي جنجال آفرين، از حق توليد مثل گرفته تا ازدواج همجنسگرايان، به نظر مي رسد اختلافات لفظي ميان نامزدها وجود دارد، اما رئيس جمهور اختيار بسيار كمي در اكثر اين سياستها دارد، ضمن آنكه بسياري از مسائل نيز تقريبا هرگز وارد گفتمان ملي نمي شود، مانند نظام مدارس دولتي، نظام دادگستري جنايي، خشونت پليس، نهادهاي قانوني مسلح كه هر روز آمريكائيان را كنترل مي كنند، مهاجرت و جنگ موادمخدر، سوء رفتار سازمان غذا و دارو با آمريكائيان در حال مرگ.
در همه اين موارد، اوباما و رامني از دوستان بوش هستند. اوباما ديپورت مهاجران و نظامي گري قوانين و مقررات را افزايش داده است، رامني هم بيشتر از اينها را قول داده است.
انتخابات بسيار نزديك شده است، اما اين يك توهم است. نوامبر يك پيروزي ديگر را براي منفورترين رئيس جمهور دوران اخير به ارمغان خواهد آورد. بوش قرار است براي چهارمين دوره، پيروز انتخابات شود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار