علی گندابی گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد که میگه: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها و گفت، بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت: شیخ صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا، علی اومده.

به گزارش  ويژه‌نامه محرم باشگاه خبرنگاران؛ مفسر تفسیر المیزان آقای سید محمد باقر موسوی همدانی که 4 سالی هست به رحمت خدا رفتند این داستان رو نقل می کردند.

علی نامی که در محله فعلی که مصلای همدان نام دارد و در گذشته به آن گنداب میگفتند زندگی می کرد! به همین دلیل او را علی گندابی صدا می کردند. علی گندابی چهره ای زیبا بهمراه چشمهای زاغ و موهای بور داشت که یک کلاه پشمی خیلی زیبایی هم سرش میکرد.

لات بود اما یکجور مرام و معرفت ته دلش بود،برای مثال یکروز که تو قهوه خانه نشسته بود و یک تازه عروس به او نگاه میکرد، به خودش گفت علی پس غیرت کجارفته که زن مردم به تو نگاه میکنه؟ بعد کلاهش را درآورد و بعد از ژولیده کردن موهاش از قهوه خونه بیرون رفت.

 یک روز آقای شیخ حسنی که از روضه خوان های همدان بود، برای روضه خوانی به یک روستا رفته بود. او تعریف کرده که: رفتم روضه را خواندم آمدم بیام که دیر وقت بود و دروازه های شهر رو بسته بودند و هنگامیکه خواستم به روستا برگردم، یادم افتاد که فردا در نماز جمعه سخنرانی دارم و گفتم اگر بمونم از دست حیوان های درنده در امان نخواهم ماند. زمانیکه خواستم در بزنم، دیدم علی گندابی با رفقاش عرق خورده و داره اربده کشی میکنه. دیگه گفتم خدایا توکل به تو و در زدم که دیدم علی گندابی درو باز کرد، اربده می کشید و قمه دست داشت.

گوشه عبای منو گرفت و کشون کشون برد و گفت: آق شیخ حسن این موقع شب اینجا چیکار میکنی ؟ گفتم: رفته بودم یه چند شبی یه جایی روضه بخونم که گفت: بابا شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه. گفتم: علی فرق میکنه و امشب، شب اول  محرمه اما تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد، بطوریکه سرش را  به دروازه می زد با خودش می گفت: علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه.

به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت میکنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه: آخه حسن روضه منبر میخواد . روضه چایی میخواد، مستمع میخواد. گفت: من این حرفاحالیم نیست منبر میخوای باشه من خودم میشم منبرت. چهار دست و پا نشست تو خاک ها بشین رو شونه من روضه بخون، اومدم نشستم رو شونه های علی شروع کردم به روضه خوندن که علی گفت: آهای شیخ این تجهیزات رو بزار زمین منو معطل نکن صاف منو ببر سر خونه آقا ابولفضل عباس و بهش بگو آقا علیت اومده. من هم روضه رو شروع کردم: "ای اهل حرم پیر علمدار نیامد/ سقای حسین نیامد" دیدم یک دفعه دارم بالا و پایین میرم و دیدم علی گندابی از شدت گریه یک گوشه صورتش را گذاشته رو زمینو اشک میریزه.

 روضه که تموم شد، علی گندابی گفت: شیخ ازت ممنونم میشم یک کار دیگه هم برام انجام بدی؟ رویت رو بکنی به سمت نجف امیر المومنین به آقا بگی علی قول میده دیگه عرق نخوره. گفتم باشه و رفتیم خونه. فردا که در مسجد بالای منبر رفتم، گفتم : آهای مردم به گوش باشید که علی گندابی توبه کرده. روضه که تموم شد مستقیم به در خونه علی گندابی رفتیم، در که زدیم زنش در رو باز کرد، گفتیم با  علی گندابی کار داریم  که زنش گفت علی گندابی رفت، دیشب که اومد خونه حال عجیبی داشت گفت باید برم، جایی جز کربلا ندارم یا علی آدم میشه بر میگرده یا دیگه بر نمیگرده.

علی گندابی رفت مدتی مقیم کربلا شد و کم کم که دیگه خالی شده بود رفت نجف اشرف. میرزای شیرازی که به مسجد میومد تا علی رو نمی دید نماز نمیخوند، تاعلی هم خودش رو برسونه. یک روز که با هم تو مسجد نشسته بودن و علی داشته نماز میخونده به میرزای شیرازی خبر میدن که فلان عالم در نجف به رحمت خدا رفته، گفت: باشه همینجا یه قبری بکنید نمازشو میخونم بعد خاکش میکنیم. خبر اومد که قبر حاضره اما مرده زنده شد و قلبش به کار افتاده که میرزا گفت: قبر رو نپوشونید که حتما حکمتی در کاره. نماز دوم شروع کردن تموم که شد گفتن میرزا هر کاری میکنیم علی از سجده بلند نمیشه، اومدن دیدن علی رفته، علی تموم کرده بود .

میرزا گفت: میدونید علی تو سجده چی گفته؟ خدا رو به حق امام علی قسم داد و گفت: خدایا یک قبر زیر قدم زائرای امام علی(ع) خالیه میزاری برم اونجا....

صوت داستان توبه علی گندابی


انتهای پیام/
برچسب ها: متن ، گندابی ، علی ، توبه ، فایل ، صوت ، دانلود
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۲۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۰ ۰۲ خرداد ۱۳۹۹
این دقیقا معنای همون عاقبت بخیری هستش که میگن خدایا تورا به خوبانت ما رو هم عاقبت بخیر کن......
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۱۰ ۱۱ بهمن ۱۳۹۸
عالی
Iran (Islamic Republic of)
نوید علوی
۲۲:۵۵ ۲۰ آبان ۱۳۹۸
واقعا دم علی گندابی گرم كاش ما هم سعادت توبه پیدا كنیم
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
ناشناس
۰۵:۱۵ ۱۱ مرداد ۱۳۹۸
خوشبحالش واقعن
Iran (Islamic Republic of)
یونس
۲۰:۴۴ ۲۹ تير ۱۳۹۸
روی من خیلی تاثیر گذاشت درود بر مردانگی وشرفش
United States of America
احمدرضاعابدی فیروزجایی
۱۹:۵۷ ۱۸ شهريور ۱۳۹۷
این داستان واقعا آموزنده است،خدابیامرزه علی گندابی رو(یاعلی مدد)
United States of America
سعید
۰۱:۰۰ ۱۵ مهر ۱۳۹۷
ببخشید صوتی علی گندابی رامیخواستم
Iran (Islamic Republic of)
ناآشنا
۰۹:۱۸ ۲۸ خرداد ۱۳۹۷
السلام علیک یا ابا عبدالله
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۲۸ ۱۵ خرداد ۱۳۹۷
ایشالا خدا توفیق توبه رو به هممون بده
Iran (Islamic Republic of)
Zizii
۱۵:۰۶ ۲۷ فروردين ۱۳۹۷
خیلی عالی بود کلی گریه کردم،ممنونم واقعا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۲۲ ۲۲ دی ۱۳۹۶
خدایا توفیق توبه رو هم به ما بده خدا رحمتش کنه
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۹:۲۴ ۱۰ دی ۱۳۹۶
یا حسین تو نگاهی کن به نوکرت کن
حال دلم خوب شود
به خدا حال احوال گدایت زیاد جالب نیست

خوشبحال همه علی گندابی ها که توبه مردونه کردن ورفتن انشاالله خداوند هممونه اول پاک کنه بعداً خاک

التماس دعا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۲۴ ۱۰ دی ۱۳۹۶
خدا رحمتش کنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۲۴ ۱۰ دی ۱۳۹۶
خوش به سعادتش
Iran (Islamic Republic of)
امیررضا
۰۱:۴۶ ۲۲ آذر ۱۳۹۶
خیلی گریه کردم کاشکی منم مثل علی گندابی توبه کنم
Iran (Islamic Republic of)
مائده اسدالهی
۱۸:۴۳ ۲۹ مهر ۱۳۹۶
خیلی خیلی خیلی عشم اهنگ گندابی خیلی