چه اتفاقي مي افتد وقتي کارگردانان مست و مسخ قدرت شان مي شوند؟ اين مطلب نگاهي دارد به ۱۰ استاد سينماي جهان که سر صحنه فيلم هايشان به حاکمان ستمگري تبديل مي شوند.

 مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

 مايکل بي


کنترل وسواس گونه وي بر همه جزئيات، موقع فيلم برداري ۲ قسمت اول «ترانسفور مرز» باعث شد که «مگان فاکس» اين کارگردان سخت گير را با «هيتلر» و «ناپلئون» مقايسه کند.

به گزارش کافه سينما جر و بحث و خشم و غضب اين ۲ وقتي به اوج خودش رسيد که مايکل بي از «مگان فاکس» خواست که مقداري وزن اضافه کند و دوباره براي فيلم سوم به حالت قبلي اش بازگردد. درخواستي که باعث شد خانم فاکس از همه حق و حقوق و امتيازاتش بگذرد و از اين فيلم کنار بکشد.

ديويد. او.راسل

بسياري از کارگردانان به سختگير بودن شهرت دارندوبه اين که کار با آن ها دشوار است. برخي ديگر از آن ها هم سرتان داد و فرياد مي کنند. آن ها سيل ناسزا را سمت بازيگر روانه مي کنند وکمتر بازيگري شهامت پاسخ به آن ها را دارد.

«ديويد او.راسل» جزو کارگردانان بددهني است که اولين مواجهه او سر فيلم «۳پادشاه»، با جورج کلوني به زد و خورد کشيد. درگيري بعدي سر فيلم «من هوکابي را دوست دارم» بود. فيلمي که در آن راسل به خاطر بددهني ها و حرف هاي شديداللحن ترسناکي که خطاب به گروهش مي زد، مشهور شد.

ورنر هرتسوگ

کارگردان درجه يک بداخلاق، ورنر هرتسوگ، به خاطر برخورد بد و ديوانه وارش با بازيگر مشهور «کلاوس کينسکي» در اين فهرست قرار گرفته است. هرتسوگ در گفت وگويي درباره اين که يکي از افراد گروهش را تهديد کرده است که با اسلحه به وي شليک مي کند، ابراز کرد:«بين ما يک احترام متقابل و ۲طرفه برقرار است. حتي اگر در مغزمان نقشه قتل همديگر را طراحي کنيم!»

البته اين را هم مي گويند که پيش از فيلم برداري «آگوئير: خشم خدا» هرتسوگ از روي تعمد «کينسکي»را خشمگين کرد تا او به خوبي بتواند ديوانگي و غضب نقش «آگوئير» را نشان دهد. در واقع اين حرکت هرتسوگ براي ملموس شدن و باورپذير بودن فيلمش بوده است.

استنلي کوبريک


استنلي کوبريک يک سينماگر نابغه اما کمي هم عصبي بود به طوري که گروه توليدسر صحنه فيلم «درخشش» با دشواري زيادي روبه رو مي شوند. چون کوبريک تمايل ديوانه واري داشته که هر صحنه را بارها و بارها تکرار کند.


استنلي کوبريک سر صحنه فیلم "باری لیندون"

بازيگران تقريبا به زانو درمي آمدند و چيزي نمانده بود که به گريه بيفتند. فشار عصبي آن قدر زياد بود که موهاي سر ستاره فيلم، «شلي دووال»، شروع به ريختن مي کند. البته اصلا تعجب نمي کنيد وقتي بدانيد که کوبريک به عمد کاري کرده بود که «دووال» تصور کند استنلي مي خواهد او را اخراج کند، فقط براي اين که او به اندازه کافي هيستريک باشد تا بتواند نقش قرباني فيلم را درست ايفا کند.

ويليام فريدکين

استنلي کوبريک مي خواست «جن گير» را بسازد اما تهيه کنندگان فيلم او را قبول نکردند چون به نظرشان کوبريک بيش از اندازه وسواس و يکدنده بود. به جاي او ويليام فريدکين را انتخاب کردند که حتي از کوبريک هم وسواسي تر و دقيق تر و لجبازتر بود. سر يک صحنه فريدکين براي اين که از بازيگرش واکنش احساسي مناسب را بگيرد، محکم به صورت او سيلي زد.

 براي آمادگي و تحريک کردن گروه براي يک سکانس ترسناک، فريدکين يک تفنگ برمي داشت و بدون اطلاع قبلي و يک باره تير هوايي شليک مي کرد. حتي آهنگساز فيلم هم از دست فريدکين جان سالم به در نبرد. فريدکين قطعه نهايي را که وي ساخته و تنظيم کرده بود، دوست نداشت و آن را از پنجره به بيرون پرت کرد.

جيمز کامرون

«آواتار» و «تايتانيک» ۲ تا از پرفروش ترين فيلم هاي تاريخ سينما هستند با وجود اين بسياري از بازيگران از کار با «جيمز کامرون» امتناع مي کنند. دليل اين کارشان قابل درک است اگر بدانيد که مثلا کامرون به زنگ تلفن موقع کار حساس است و اگر زمان آماده شدن براي فيلم برداري تلفن همراه کسي زنگ بخورد آن را به ديوار مي زند و خرد و خمير مي کند.

موقع فيلم برداري فيلم «مغاک»، يکي از ستارگان فيلم سر صحنه فرياد کشيد که: «ما که حيوان نيستيم!»، در حالي که بازيگر سختي مثل «اد هريس» هم داشت مانند بچه ها گريه مي کرد. اما کامرون «ترميناتور ۲» را ساخت و به خاطر همين فيلم مي توان او رابخشيد.

جان هيوستن

جان هيوستن، خداي سپيدموي کارگردانان، هر کاري را مطابق خواسته ها و ميل خودش انجام مي داد. براي ساختن فيلم «ملکه آفريقايي»، اصرار داشت که بر فراز قاره آفريقا پرواز کند تا در نهايت بتواند لوکيشن مورد نظرش را بيابد. بالاخره هم حرفش را به کرسي نشاند و براي پيدا کردن محل فيلم برداري ۲۵هزار مايل پرواز کرد.

بازيگران و بقيه اعضاي گروه فيلم سازي رنج هاي زيادي را در طول مدت فيلم برداري اين فيلم که خيلي هم طولاني بود، تحمل کردند و مجبور شدند با کروکوديل ها و انگل هاي آفريقايي دست و پنجه نرم کنند. در حالي که خود هيوستن بيشتر گرفتار شکار حيوانات بزرگ بود و حتي نزديک بود يک بار خودش و «کاترين هپبورن» را زير پاي چهارپايان به کشتن دهد.

جان فورد

جان فورد وسترن هاي کلاسيکي چون «جويندگان» را کارگرداني کرده است و مطمئنا قدر خودش را مي دانست و به نبوغش آگاه بود. سبک کاري جان فورد به نوعي شبيه شخصيت جان وين در فيلم هايش شده بود که دائم مي گفت: «لعنتي تو يک آشغال هستي!»

جالب ترين مسئله درباره وي، روش اش براي ظاهرشدن جلوي گروه فيلم سازي براي سلام دادن به آن ها بود. فورد در يک خودروي بزرگ به گروه خوشامد مي گفت در حالي که اين خودرو با پرچم هاي ارتشي تزئين شده بود و هم زمان دستيارش هم با آکاردئون آهنگ «درود بر فرمانده» را مي خواند.وي در يادداشتي به اسپيلبرگ نوشته بود: «يک کارگردان واقعي اين طوري بايد به صحنه وارد شود.»

دنيس هوپر

وقتي ساخت «ايزي رايدر» را به پايان رساند ديگر دچار پارانويا و تقريبا ديوانه شده بود. اواخر فيلم برداري با مشت به صورت فيلم بردار کوبيد و با خودش يک اسلحه به اين طرف و آن طرف مي برد تا به خيال خودش از اموال فيلم در برابر مهاجمان و متجاوزان محافظت کند.

وقتي مشغول فيلم برداري در يک شهر کوچک بودند، «هوپر» به محلي هاي آن جا گفت که ستاره هاي فيلمش يک دختر را در شهر کشته اند فقط براي اين که بتواند توهين ها و واکنش آن ها را جلوي دوربين شکار کند. خب اين هم روشي براي کارگرداني و گرفتن واکنش آدم ها جلوي دوربين است.

اتوپرمينجر

اتوپرمينجر براي کارگرداني کلاسيک هاي مشهوري چون «ژوان مقدس» شهرت يافت. وي بسيار ايده آل گرا و وسواسي بود. موقع فيلم برداري سکانس ناهار فيلم «رفتن» پرمينجر اصرار داشت که بازيگران فيلم و حتي سياهي لشکرها، غذاي اعضاي پشت صحنه را جلوي آن ها بخورند. سپس اين صحنه را ۲۱بار هم تکرار کرد .اين بدان معني بود که بازيگران بايد ۲۱غذاي اضافه ديگر را هم مي خوردند. پرمينجر فقط زماني آن ها را رها کرد که از نظر هر تماشاگري بيمار و در حال مرگ به نظر مي آمدند!


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.