نسخه‌ای شفا بخش براي کسانی که خیلی زود از هر کاری دلزده می شوند
براي آن که بدانيم چه مي خواهيم ابتدا بايد بدانيم چه کسي هستيم؟ نمي توانيم براي کسي که نمي شناسيم نسخه اي تجويز کنيم . آن چه در تعيين هدف واقعي براي خودمان به ما کمک مي کند شناخت توانمندي ها ، نقص ها ، نيازها ، ويژگي ها و چارچوب هاي ارزشي خودمان است .
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، دختري 20 ساله هستم. از همه چيز زود دلزده مي شوم؛ حتي چون به بازيگري علاقه داشتم دنبال آن رفتم، اما همين که دو روز تئاتر اجرا کردم دوباره دلزده شدم.کمکم کنيد.
جواد بهروزي فر ،روان شناس باليني در این باره می گوید: دلزدگي ، بي ثباتي ، سردرگمي، بي انگيزگي و کلماتي از اين قبيل ، معمولاً نماينده واژه هاي بي هدفي هستند.
زماني که فرد مانند راننده اي بي هدف پا در مسير بگذارد به سرعت کلافه مي شود و جز اتلاف انرژي و وقت چيزي عايدش نمي شود . به نظر مي رسد شما انگيزه، انرژي لازم، ابزار و امکانات مورد نياز براي پيشرفت را در اختيار داريد و آن چه جايش در اين ميان خالي است هدف و آرمان شخصي است .
اين که به پيشرفت توجه کنيم نشانه ميل بالاي ما به زندگي است ، ولي در صورتي که مقصدي معلوم براي خود نيابيم اين ميل به بي ميلي مبدل مي شود و ما تبديل به فردي کسل مي شويم . گاهي هم افراد براي فرار از اين رخوت و کسالت براي خود هدفي را مشخص مي کنند ، اما معمولاً اين هدف گذاري بر پايه نظر، تاييد و ارزش گذاري اطرافيان و جامعه انجام مي گيرد .
کدام هدف ارزشمند است؟
شرايطي وجود دارد که فرد هدفي را انتخاب شخصي خود مي داند، غافل از اين که تحت فشارهاي محيطي و چارچوب هاي قضاوتي اطرافيان اين هدف را ارزشمند تصور کرده است . يکي از راه هاي تشخيص اين که هدف، انتخاب شخصي و دروني من است يا نه ، همان احساس دلزدگي و رخوتي است که در ابتدا يا اواسط مسير تجربه مي شود .
از آن جا که هدف واقعي از درجه غش و ناخالصي کمتري برخوردار است انرژي بيشتري توليد و در نتيجه احتمال رسيدن فرد را به پايان مسير بيشتر مي کند . مي خواهم با اين توضيحات به اين نتيجه مهم برسم که اگرکسي چيزي را از درون خود بخواهد ، با وجود موانع بسيار به طرفش حرکت مي کند و تا رسيدن به آن بازنمي ايستد . تاکيد من به خواستن دروني است نه خواستني که براي" به به" و" هوراي" ديگران به وجود آمده است . حال سؤال مهم اين است که چگونه به يک هدف دروني و واقعي دست پيدا کنيم ؟!
بدانيد چه کسي هستيد تا بدانيد چه مي خواهيد
براي آن که بدانيم چه مي خواهيم ابتدا بايد بدانيم چه کسي هستيم؟ نمي توانيم براي کسي که نمي شناسيم نسخه اي تجويز کنيم . آن چه در تعيين هدف واقعي براي خودمان به ما کمک مي کند شناخت توانمندي ها ، نقص ها ، نيازها ، ويژگي ها و چارچوب هاي ارزشي خودمان است .
هر چه بهتر نسبت به آن چه هستيم آگاه باشيم بهتر مي توانيم آن چه مي خواهيم را تشخيص دهيم . يکي از در دسترس ترين راه هاي شناخت خود توجه به بازخوردهاي اطرافيان نسبت به ماست . اين که معمولاً چه ويژگي هايي براي ما متصور هستند و ما را چگونه مي بينند . راه ديگر دقت در افکار ، رفتارها و واکنش ها و احساسات خودمان در موقعيت هاي مختلف است .
زمان دستيابي به هدف را تعيين کنيد
نکته ديگري که در تعيين هدف بايد مد نظر بگيريم اين است که تلاش کنيم تا جايي که امکان دارد صرفاً دنبال آفرين گفتن هاي ديگران نباشيم و سعي کنيم سنگيني کفه ترازو به سمت ما باشد. مورد بعد اين است که امکانات و محدوديت هاي حال حاضر خودمان را در نظر داشته باشيم و متناسب با آن ها تصميم گيري کنيم و در آخر براي رسيدن به هدفمان زماني را مد نظر داشته باشيم تا بتوانيم حداکثر استفاده را از انرژي مان بکنيم .
توجه به موارد ذکر شده و به کارگيري آن، مي تواند تا حدي به کساني که زود از کاري زده مي شوند و زياد از اين شاخه به آن شاخه مي پرند يا آن هايي که از فعاليت هاي کاري خود لذت نمي برند کمک کند./خراسان
جواد بهروزي فر ،روان شناس باليني در این باره می گوید: دلزدگي ، بي ثباتي ، سردرگمي، بي انگيزگي و کلماتي از اين قبيل ، معمولاً نماينده واژه هاي بي هدفي هستند.
زماني که فرد مانند راننده اي بي هدف پا در مسير بگذارد به سرعت کلافه مي شود و جز اتلاف انرژي و وقت چيزي عايدش نمي شود . به نظر مي رسد شما انگيزه، انرژي لازم، ابزار و امکانات مورد نياز براي پيشرفت را در اختيار داريد و آن چه جايش در اين ميان خالي است هدف و آرمان شخصي است .
اين که به پيشرفت توجه کنيم نشانه ميل بالاي ما به زندگي است ، ولي در صورتي که مقصدي معلوم براي خود نيابيم اين ميل به بي ميلي مبدل مي شود و ما تبديل به فردي کسل مي شويم . گاهي هم افراد براي فرار از اين رخوت و کسالت براي خود هدفي را مشخص مي کنند ، اما معمولاً اين هدف گذاري بر پايه نظر، تاييد و ارزش گذاري اطرافيان و جامعه انجام مي گيرد .
کدام هدف ارزشمند است؟
شرايطي وجود دارد که فرد هدفي را انتخاب شخصي خود مي داند، غافل از اين که تحت فشارهاي محيطي و چارچوب هاي قضاوتي اطرافيان اين هدف را ارزشمند تصور کرده است . يکي از راه هاي تشخيص اين که هدف، انتخاب شخصي و دروني من است يا نه ، همان احساس دلزدگي و رخوتي است که در ابتدا يا اواسط مسير تجربه مي شود .
از آن جا که هدف واقعي از درجه غش و ناخالصي کمتري برخوردار است انرژي بيشتري توليد و در نتيجه احتمال رسيدن فرد را به پايان مسير بيشتر مي کند . مي خواهم با اين توضيحات به اين نتيجه مهم برسم که اگرکسي چيزي را از درون خود بخواهد ، با وجود موانع بسيار به طرفش حرکت مي کند و تا رسيدن به آن بازنمي ايستد . تاکيد من به خواستن دروني است نه خواستني که براي" به به" و" هوراي" ديگران به وجود آمده است . حال سؤال مهم اين است که چگونه به يک هدف دروني و واقعي دست پيدا کنيم ؟!
بدانيد چه کسي هستيد تا بدانيد چه مي خواهيد
براي آن که بدانيم چه مي خواهيم ابتدا بايد بدانيم چه کسي هستيم؟ نمي توانيم براي کسي که نمي شناسيم نسخه اي تجويز کنيم . آن چه در تعيين هدف واقعي براي خودمان به ما کمک مي کند شناخت توانمندي ها ، نقص ها ، نيازها ، ويژگي ها و چارچوب هاي ارزشي خودمان است .
هر چه بهتر نسبت به آن چه هستيم آگاه باشيم بهتر مي توانيم آن چه مي خواهيم را تشخيص دهيم . يکي از در دسترس ترين راه هاي شناخت خود توجه به بازخوردهاي اطرافيان نسبت به ماست . اين که معمولاً چه ويژگي هايي براي ما متصور هستند و ما را چگونه مي بينند . راه ديگر دقت در افکار ، رفتارها و واکنش ها و احساسات خودمان در موقعيت هاي مختلف است .
زمان دستيابي به هدف را تعيين کنيد
نکته ديگري که در تعيين هدف بايد مد نظر بگيريم اين است که تلاش کنيم تا جايي که امکان دارد صرفاً دنبال آفرين گفتن هاي ديگران نباشيم و سعي کنيم سنگيني کفه ترازو به سمت ما باشد. مورد بعد اين است که امکانات و محدوديت هاي حال حاضر خودمان را در نظر داشته باشيم و متناسب با آن ها تصميم گيري کنيم و در آخر براي رسيدن به هدفمان زماني را مد نظر داشته باشيم تا بتوانيم حداکثر استفاده را از انرژي مان بکنيم .
توجه به موارد ذکر شده و به کارگيري آن، مي تواند تا حدي به کساني که زود از کاري زده مي شوند و زياد از اين شاخه به آن شاخه مي پرند يا آن هايي که از فعاليت هاي کاري خود لذت نمي برند کمک کند./خراسان
