مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،آیه ۳ سوره یوسف
نَحْنُ
نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ
وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ
|
ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که
به تو وحی کردیم بر تو حکایت میکنیم و تو قطعا پیش از آن از بیخبران بودی
این داستان کوتاه آن چنان بلند است که از کودکی یوسف و رشک و حسد برادران که چرا پدر او و برادر کوچکش بنیامین را بیش از آنها دوست میدارد.
و خواب آسمانی یوسف که پایان عمر او را با شکوه و عظمت ستارگان و ماه و خورشید که به او سجه میکنند و سفارش پدر که هان ای فرزند نازنین خوابت را با برادران مگوی مبادا که شیطان ایشان را وسوسه کن و مکری بیندیشند.
و تو را در دام افکنند و تحقق پیشگویی پدر و توطئه برادران و رفتن پیش پدر که او را با ما به صحرا فرست و بردن یوسف به صحرا و آزار کردن او و بحث و گفتگو که با وی چه کنند.

و توافق بر اینکه او را به چاه افکنند تا شاید کاروانی از سر راه او را بیابد و با خود به مقصدی دور ببرد و بازگشتن برادران پیش پدر که این تسویلات و وسوسه های شیطانی است.
و صبر جمیل کردن در فراق فرزند و آمدن کاروان و دلو در چاه انداختن و به جای آب یوسف برآوردن و حضور برادران بار دیگر و متهم کردن یوسف به دزدی و فروختن او به ثمن به خس یعنی چند درهم سیاه.
و رفتن کاروان به مصر و استقرار یوسف در خانه عزیز و عاشق شدن زلیخا بر او و به کام نرسیدن به علت گریز یوسف و یوسف را به مصلحت به زندان افکندن و درس گرفتن یوسف در زندان برای زندانیان که بهتر است آدمی پروردگار واحدی که قاهر و حاکم بر ملک آفرینش است دل بندد تا آنکه خود را پریشان و سرگشته در معرض بهره برداری هزاران ارباب بی رحم قرار دهد.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید