فضاي واحد پيوند آرام‌تر از هميشه بود. سكوت عجيبي حاكم بود. به اتاق انتهاي سالن كه وارد مي‌شدي فرشته‌اي را مي‌ديدي كه روي تختي آرميده بود او کسی جز مریم شمس نیست.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مريم شمس 14ساله است. پدر قبل از امضاي برگه اهداي عضو باعشق وضو گرفت و تاكيد كرد هر نوع اعضا و جوارحي را كه مورد نياز است برداريد، مي‌خواهم بچه‌ام مثل يك شهيد از اين دنيا برود.

خودم در جنگ عليه دشمن جنگيدم. سعادت نبود دعوت حق را لبيك گويم. اما امروز اين افتخار نصيب دخترم شده است تا وظيفه‌اش را در برابر بندگان حق انجام دهد. «خدايا تو قبول كن» پدر اين را كه گفت برگه را امضا كرد. مادر مريم با ذكر صلوات و بسم‌الله براي بخشيدن اعضاي بدن دخترش رضايت داد و سپس دست‌هايش را رو به سوي آسمان گرفت و زير لب زمزمه كرد.

وداع آخر

مادر با نگاهي پر از عشق و مهرباني براي وداع آخر بر بالين دخترش حاضر شد و گفت: سلام دخترم، سلام عزيزم به خانه ابدي خودت خوش‌آمدي، زيباي من، تو نشان افتخار من و پدرت هستي چرا كه با فداكاري‌ات جان چند بيمار را نجات مي‌دهي.

تو دختر فرهيخته و فداكار من و پدرت هستي و ما به اين ويژگي ‌تو احترام مي‌گذاريم. سپس بر پيشاني مريم بوسه زد و آرام در گوش او گفت: دخترم با احترام مي‌گويم من را ببخش. من در برابر اين ايثار و گذشت تو تعظيم مي‌كنم.

آنگاه سرش را بالا گرفت و گفت: خدايا شكر كه به من عزت دادي. پدر جلوي در ورودي اتاق ايستاده بود و نگاهش را به چهره فرشته كوچولويش دوخته بود. وقتي نزديك تخت رسيد ملحفه را كنار زد و پاهاي دخترش را غرق در بوسه كرد و گفت: مريم تو باعث سرافرازي ما شدي، به‌خدا بگو پشت و پناه برادرت باشد. پدر با گفتن مريم جان خداحافظ، ديدار ما به قيامت وداع تلخي كرد و از اتاق بيرون رفت.

مادر مريم كه پشت سر هم آيه قرآني «رب‌‌الشرح لي‌صدري» را با صداي بلند مي‌خواند، قرآن را بالاي سر دخترش گذاشت و با دخترش وداع كرد و از او خواست آن‌ها را فراموش نكند.

راز سردردهاي شديد مريم

دايي مريم در مورد حادثه‌اي كه براي او اتفاق افتاده بود، گفت: مريم دو روز سر درد داشت. روز اول كه نزد پزشك رفت، فكر كردند كه سردردهايش ناشي از سرماخوردگي است اما روز دوم مريم درد زيادي را در سرش احساس مي‌كرد به همين خاطر او را به بيمارستان بعثت منتقل كرديم در آنجا پزشكان اسكن مغزي انجام دادند و گفتند مريم براثر يك تومور به‌نام تومور موذي مغزي دچار خونريزي مغزي شده است. بدين ترتيب مريم را به بيمارستان عرفان منتقل كرديم.

روز 27 مردادماه ساعت 2 و 30 دقيقه بامداد به كما رفت. ساعت 7 صبح همان روز پدر و مادر وي تصميم گرفتند اعضاي بدن خواهرزاده‌ام را اهدا كنند. پدر مي‌گويد: دختر من از نظر درسي نمونه بود، تمام نمراتش 20 بود الآن هم در آخرين كارنامه‌اش نمره 20 ديگري گرفت.

خاطراتي چند از شاگرد اول كلاس زندگي

مادر مي‌گويد: به‌طرز ماهرانه‌اي ويولن و پيانو مي‌زد. او شاگرد اول بود. چند ماه پيش به چند نفر از همكلاسي‌هايش كه از نظر درسي ضعيف بودند كمك كرد. يك روز به او گفتم نكند آن‌ها از تو جلو بزنند گفت مامان مي‌خواهم از من جلو بزنند تا من خوشحال بشوم.

مادر ادامه داد: وقتي مريم به دنيا آمد همراه خودش به‌زندگي ما بركت آورد الآن هم با مرگش به همه بركت مي‌دهد. /ایران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۹۲
در انتظار بررسی: ۳
Iran (Islamic Republic of)
حمید صادقی
۱۶:۲۲ ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
سلام با اجازتون میخوام داستان این فرشته کوچولورو به تصویر بکشم ممنون ، حمید صادقی هستم از مشهد
Iran (Islamic Republic of)
سادات
۲۳:۰۶ ۲۹ تير ۱۳۹۴
سلام به روح بلند مریم خانم و سلام برپدر ومادر مهربانش صلوات می فرستیم
Iran (Islamic Republic of)
سعید
۱۱:۳۶ ۲۶ دی ۱۳۹۲
روحش شاد خدارحمتش کندسعیدهستم ازشیراز
Iran (Islamic Republic of)
ریحانه
۱۲:۲۷ ۲۸ آبان ۱۳۹۲
تو در ذهن دوستات خداهی ماند
Iran (Islamic Republic of)
نصيري
۱۴:۱۰ ۲۳ آبان ۱۳۹۲
به نام خدايي كه عشق به فرزند را در نهاد هر پدر ومادري قرار دادواين قدرت عظيم ايثار وفداكاري را به پدر ومادر مريم كوچولوي بزرگ عنايت فرمود. فقط ميشه به اين خانواده افتخار نمود وبه ايراني بودن خودمان بباليم.
خداروح اين فرشته ي بزرگ را با شهداي كربلا محشور بفرمايد.
من وخانمم هم ثبت نام نموديم واسه اهدا عضو كه هر زماني دچار مرگ مغزي شديم تمام اعضايمان را به نيازمندان هديه كنيم. شما هم بجنبيد وهمين الان در سايت اهدا ثبت نام كنيد.
Iran (Islamic Republic of)
لیلا
۱۹:۵۰ ۲۷ مهر ۱۳۹۲
شما از امتحان الهی سربلند بیرون اومدید خدا به شما صبر و فرزندتان رو در جوار خانم حضرت زهرا محشور بفرماید.امین.
Netherlands
رضا زرین خواه
۱۵:۰۹ ۰۶ مهر ۱۳۹۲
بار سفر چه بسته ای مرگ خبر نمیکند هر که نبسته بار خود در این سفر چه میکند
Iran (Islamic Republic of)
هادی
۰۷:۰۹ ۰۳ مهر ۱۳۹۲
با سلام بر این خانواده عزیز خدا رحمتش کنه ایشاله که تو زندگیتون هیچوقت غم نبینید روحش شاد شما خیلی بزرگید
Iran (Islamic Republic of)
وحید ح
۰۹:۵۵ ۲۸ شهريور ۱۳۹۲
روحش شاداشک توچشمانم پرشد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۰۲ ۲۵ شهريور ۱۳۹۲
خدارحمتش کنه روحش شاد
Iran (Islamic Republic of)
عسل
۱۱:۳۸ ۲۱ شهريور ۱۳۹۲
سلام من یه دختر 16 ساله هستم که قصد دارم برای اهدای عضو ثبت نام کنم ولی نمیدونم چرا نمیشه.
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۱۹:۱۶ ۱۳ شهريور ۱۳۹۲
روحش شاد...
-
حسین
۱۱:۰۹ ۱۳ شهريور ۱۳۹۲
خدا رحمت کنه از ته دل گریستم
Iran (Islamic Republic of)
علی
۱۵:۳۲ ۱۲ شهريور ۱۳۹۲
ناراحت شدم و اشکم اومد به حدی که در شجاعت این دختر را در وبلاگم گذاشتم
Iran (Islamic Republic of)
مصطفی
۰۶:۰۴ ۱۲ شهريور ۱۳۹۲
آفرین به این پدر و مادر ایرانی
آفرین به این دختر ایرانی
این رفتار های زیبا را فقط در ایران می توان دید.
آخرین اخبار