«این وصیت‌نامه‌هایی که این عزیزان می‌نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کرده‌اید و خدا قبول کند. ... این وصیت‌نامه‌ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. امام خمینی(ره)». بر همین اساس ازین پس هر شب وصیت نامه یک شهید را به عنوان تحفه‌ای از گنجِ جنگ پیشکش کاربران بزرگوار مجله شبانه خواهیم کرد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛  شهید حجت الله سرتیپ نیا جانشین گردان کمیل لشگر 57 حضرت ابوالفضل(ع) در شش روز قبل از شهادتش آخرین وصیتنامه اش را تنظیم نمود که در آن نکات خواندنی و در خور توجهی برای روزگاران یادآوری کرده است.

متن وصیتنامه

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر امام خمینی قلب تپنده من، سلام بر شهیدان طیّب اسلام، سلام بر پدران و مادران اسرا، مفقودین و مجروحین و معلولین و نفرین بر خائنان اسلام و طرفداران کاذب اسلام یعنی همان کسانیکه تکیه برمقام و میز و ریاست زده اند و نسبت به شهیدان و دیگر رزمندگان اسلام خائن و خون آنان را پایمال می کنند.
الهی از تو سپاسگزارم که توفیق آن را به من عطا فرمودی تا بتوانم در راه تو قدم بر دارم و در راه تو فدا شوم. پروردگارا با تمام وجود می گویم که شرمنده ام. از اینکه یک جان بیشتر ندارم تا در راه و طریق تو قربان کنم و تو خود می دانی که من مالکیت یک جان بیشتر را ندارم گرچه جانها درتسخیر ید توانا و پر قدرت توست، ای خدای مهربان بیشتر از همه از این مسئله شرمنده ام که چرا زودتر این جان ناقابل را به منا نیاوردم و خونم را بر پای شجره شکوفای اسلام نریختم.
ای صاحب اسرار و حکیم مهربان از اینکه نفس خود را که با روح و نور تو آمیخته بود زمانی به کثافت گناه آلوده کردم از تو معذرت می خواهم. خدایا تمام علّت ها را تو میدانی و نگاشتن این جملات هم زائد است. باز تو بهتر میدانی که بنده برای ابراز ندامت و پشیمانی لازم است تعهد نامه بنویسد تا لااقل آن بنده با این درد و دلها و راز  نیازها بندی از غم های دل خود را بگشاید و من بنابراین عقیده این کاغذ را با مرکب ندامت سیاه می کنم که قبل از رجوع بسوی لقای تو زمینه ای را مساعد کنم که تو پرتو کرامتت را در قیامت از سر من کوتاه نفرمایی.

خدایا در خلوتی این عریضه را می نگارم که تو را بر اعمال و افعالم آگاه و حاکم می دانم و هیچ سعادتی را افضلتر از این نمیدانم که عبد خطا کاری با خدای خود و معبود و مولای خود خلوت کرده و پیشانی توبه و آماده شدن برای قرب الی الله را به آستانت بساید. پس ای مولای من از من بیچاره تقصیر مگیر، از حیوانات خونخوار و درنده ای تقصیرگیر که برای بقاء خود در دنیا وبرای صیانت مقام و سمت خود در این عالم خاک،مرا نیز به گناه آلوده کرده اند. ای "غیاث المستغیثین" تو خود دوستانم را می شناسی و نیز خود دشمنان را می شناسی و می دانی که دشمنان ما وجود ما را سرطان می دانند و از اینکه ما زودتر بمیریم به هر طریقی که باشد،خوشحالند ولی ای "غایت آمال العارفین" من با درک این حقیقت که تو از همه خوبتر و مهربانتری و با اثبات این واقعیت که هیچ موجودی را درعالم امکان نمی توان با تو قیاس کرد و با این امید که تو مهربانی بسوی تو می آیم و از تو توفیق «شهادت» را می خواهم یا ارحم الراحمین.

من که چیزی ندارم که برای تو هدیه آورم و هیچ چیزی نیست که لیاقت هدیه در راه تو را داشته باشد و من بی بضاعت هم این را میدانم که اگر بگویم جانم را در راهت می دهم که جان از آن من نیست، اگر بگویم مالم را در طریق تو می نهم باز هم می دانی که مالی ندارم و اگر هم داشته باشم که مال و زندگی و هستی من از آن من نیست بلکه همه متعلق به تو است و وجود عینی و وجود ذهنی همه در زیر پرتو نور تو شکوفا می شود، ولی ای خدا حال که به فقر و بی چیزی خود واقفم و می دانم که هیچ چیز قابلی را برای تو ندارم، یک چیز دارم و یک امید دارم و آن اینکه اینرا می دانم که تو استغنای رحمتی و این امید را دارم که تو بندگانت را دوست داری. پس پروردگارا با شهادت در راه خودت مرا ببخش و در محضرمقربان و خاصان درگاهت مرا روسفید گردان. پروردگارا، با جان فداکردن در راه تو نمی توانم کفه اعمال نیکم را سنگین گردانم و نمی دانم که خواست تو در «صورت»جان فدا کردن به چه صورتی است ولی ای عزیز شکست ناپذیر این جان بی ارزش را به قربانگاهت می آورم و آنرا به هر طریقی که رضای تو در آنست از من بپذیر.



بار" یا عالم الغیب و الشهاده"اگر بنده دل مرده و دیده بی نورم، بحق این را میدانم که تو همه چیز و همه اسرار را می دانی و باز می دانم که نگاشتن اینها برای ادای احساسات درونم نیست،زیرا ممکن است آنچه در درون دارم با آنچه در برون عیان می کنم منافات داشته باشد، ولی ای خدای عزیر به عزتت سوگند که در محضر تو دروغ نمی گویم و اگر احتمال دروغ گفتن در وجود من هست از جرم من درگذر.آخرین دعایم این است،که ای خدا هر کس می خواهد در وقت مردن حالتی خاص داشته باشد، من هم در وقت مردن از تو می خواهم که مرا طوری قرار دهی و به وجودم چنان صلابتی بخشی که بگویم:
 اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انَّ محمد رسول الله و علی ولی الله و رهبرم خمینی روح الله و بعد از تکرار این جملات چنان بمیرم که لبخند رضایت بر لبهایم متجلّی شود.

و امّا چند جمله ای خطاب به دوستانم. راستی در شگفتم که چرا عده ای در همین کوهدشت ما هستند که ظاهری فریبنده و عوام فریب دارند ولی قربشان در جامعه بیشتر است در صورتیکه همه می دانیم این ها افرادی پست و رذل و خائنند، در جمعی اگر وارد شوند احترامی شگفت انگیز برای آنها قائلند و یقیناً میزبان آن جمع اگر از همان قماش باشد برای یک آدم مخلص و دلسوز اسلام اهمیتی قائل نیست بلکه می خواهند به هر طریقی و با هر روشی آن فرد مخلص را بی آبرو و منزوی کنند. برادران خوب و گرامیم، من دیگر در بین شما نیستم و مطمئناً بظاهر از شما دورم ولی من درد و زهر مسئله فوق را می دانم تنها علتی که باعث می شود، افراد کاذب و دشمنان اسلام درجامعه رشد کنند شخصیت مصنوعی می باشد که ما برای آنها می سازیم و برای حل کردن مشکلات خود به آنها تمسک جسته و گرد آنها چاپلوسی و تملّق به خرج می دهیم.

اگر ما بخاطر اینکه خدا بهترین و قادرترین حلّال مشکلات است از این نوع افراد دوری کنیم و آن ها را به عنوان یک مشت انسان های بیهوده و سر در لاک خود بحساب آوریم هرگز آنها نمی توانند بر ما حاکم شوند، دست از خط بازیها بکشید و بار بر خط امام خمینی که راه و طریق بحقّ خداست باشیم. مگر این دنیا چه ارزش دارد که انسان برای رسیدن به آن چاپلوسی و تملّق کند و خدا را از خود ناراضی گرداند. آیا یک انسان پاک که در جبهه ها به بخاطر اعتلای پرچم توحید جان می دهد و خونش بر زمین ریخته می شود باید با مثلاً(     )برابر باشد؟ آیا انصافآ می توان «ایرج وشمعلی» و دیگر شهدای گرانقدر را با مثلاً(     ) مقایسه کرد، یعنی آنها را با کسی مقایسه کرد که اصلاً معنی جنگ را نمی فهمند و اصلاً هیچگونه احساسی نسبت به شهدا و جنگ ندارند؟
بقول مولای متقیان علی(ع): فمن کان مؤمناً کمن کان فاسقاً؟ به خدای عزیز سوگند که هرگزاین دو طبقه و این دو انسان با هم برابر نیستند و تفاوت آنها از زمین تا به آسمان است،برادران گرامی مسلماً زمین خاکی و وابسته گان بی چون و چرای آن با عرش نشینان وساکنان عرش ملکوت فرق دارند؟

دوستان گرامی، چگونه باید به عقل بفهمانیم که مثلاً آقای x با آن برادری که از فرزند و عیال و خانواده خود در راه خدا گذشته است برابر و مساویند؟در صورتیکه آقای x حاضر نیست حتی برای یک لحظه به خاطر خدا و به خاطر مصلحت اسلام از خانواده خود دور شود. و به قول معروف هر موقعی که به آنها  بگویید به جبهه بروید در جواب می گویند :«فرزند و عیال و زندگیمان را چکار کنیم؟!!»  بعد می بینیم همان شخص ترسو و بزدل قیم خون شهدا می شود و از خودش حکم ثانویه می دهد و فتوا می تراشد؟!! آیا کدام وجدان اخلاقی سالم و مؤمن به اسلام می تواند بپذیرد کسی که حتی رنگ جبهه ها را هم ندیده است مثلاً«.... » بیاید و درهفتمین سال جنگی که اصلاً او حتی حق نام بردنش را هم ندارد سخنرانی کند و جنگ را برای کسانی که رگ و پوستشان با این جنگ انس گرفته و خونشان به خاک جبهه ها آغشته شده است توضیح وتفسیرکند؟

عزیزانیکه این نامه را این عریضه را مطالعه می فرمائید و مردم مؤمن و متدین کوهدشت من از شما می پرسم و بیائید جوابم را کنار لحدم که سال ها آرزوی خوابیدن و آرامش در آن را می کردم بدهید که آیا « ... » اگر به جبهه برود و بفرض کشته شود آیا خسرانی برای انقلاب اسلامی و شکوهمند کشورمان  حاصل می شود؟!! بپرسید آیا آقای ((... ))  کیست که اگر زیانی به او برسد به سیاست و انقلاب اسلامی ما می رسد؟!! بپرسید آقایانی که سنگ دفاع از اسلام را به سینه می کوبید شما چرا حتی آرزوی به جبهه آمدن را هم ندارید؟ در صورتیکه امام مهربان و طاغوت شکن ما موقعی که نام رزمندگان را بر زبان جاری می کند اشک های دُربها با افتخاری وصف ناپذیر بر گونه های مبارکشان می غلطد و موقعی که می خواهند در برابر رزمندگان چیزی را بیان بفرمایند، می فرماید که زبان ها قادر به تکلم نیست و قلم ها از نوشتن عاجز است. امامی که یقیناً تمام رزمندگان و تمام مسلمین جهان آرزوی یک دم درمحضر او نشستن را می کنند، امامی که بخدا سوگند قلب ها برایش می تپد و کوچکترین کسالت روحی و جسمی ایشان برابر با کسالت تمام مسلمین خصوصاً رزمندگانست.



بپرسید آقایان مونس مقام و میز آیا ندیده اید که یاوران باصفای امام عزیز مانند آقایان خامنه ای ها و دیگر یاوران صدیق امام که شماها یقیناً گرد پای آنها هم حساب نمی شوید، چگونه حتی با بردن نام رزمندگان، چگونه درحضور عالمیان از شوق و شعف و دلسوزی می گریند،رئیس جمهور مملکتی که نور چشم همه و امام و عزیز است با صدای رسا و پر از درد و سوز ندا سر می دهد که رزمندگان اگر به عنوان خادم مرا قبول کنند، خادم شما هستم، ولی می بینی (      )و (       )و  مسئول (        ) از اینکه با رزمندگان مصافحه کنند عار دارند و گرم گرفتن با آنها را کسر شخصیت خود می دانند،برادران،دوستان،عزیزان و همشهریان عزیز خدا می داند اینها هیچکدام به من ظلمی نکرده اند و شاید هم برایم احترام قائل بودند، ولی من به عنوان یک مسلمان و شیعه علی(ع) که شمشیر علی(ع) را بر کف گرفته و پا به عرصه میدان جنگ برای نابودی دشمنان اسلام نهاده ام، نمی توانم خط بازی ها و اغشاش های اینانرا در جامعه نادیده بگیرم، نمی توانم اینها را نگویم، نمی توانم قلمم را فقط برای دکور لای جیبم بگذارم و فقط خیانت های اینها را تماشا کنم.

دوستان عزیز و آن هایی که مرا دوست دارید، دوست داشتید، به جبهه بروید، امام را تنها نگذارید، به خدا امام دوست مهدی (عج) یار امام زمان است، به خدایی که پیامبر را در چشم انس و جان عزیز کرد و مهرش در دل همه قرار داد امام خمینی چون فرزند حسین(ع) است با این انگل های جامعه مخالف است و دشمن اینها است، اگر این فقیر را به عنوان یک دوست قبول دارید بگویید ای خمینی ما تا آخرین قطره خون پشت تو را خواهیم گرفت و در فرزندان با وفای تو تزلزل و بی ثباتی راه ندارد.
عزیزان همراه با عمل بگوئید و شما مبادا مانند «        ئی ها» بی ثبات و متزلزل باشید که در قاموس آنها جز کراهت و پستی و رذالت چیز دیگری راه ندارد. و فقط و فقط در فکر و اندیشه «پنبه دانه»هستند،عزیزان محترم و معظم، آیا باید قبول کرد و باید این تباهی را پذیرفت که «       » جامعه ما را و افراد جامعه ما را تهذیب نفس کند؟!! آیا باید این طوطی زبان بریده روح ها را از آلودگی نجات دهد،همان روحی که خداوند می فرماید«نفخت فیه من روحی»؟!!
با جرأت هر چه تمام سوگند یاد می کنم که حتی درمکتب اینها هم نشستن گناه است، چون اینها انگیزه وانگیخته خدائی ندارند، اینان برای ثبات خط خودشان و برای عَلَم کردن شخصیت منحوس و کاذب خودشان این مراسم را بپا می دارند، و نفرات را به ترتیب عَلَم می کنند به هر طریق و هر روش که بر ایشان ممکن است.

خداوند به مؤمنین عزت کرامت فرماید و منافقان و دشمنان اسلام را که در یک خط و یک جناح در مقابل اسلام ایستاده و هر کدام به نحوی از انحا با مسلمین مبارزه می کنند روسیاه و نابود فرمایند، خدواندا ، پروردگارا تو را به عزّت پیامبر(ص) این دعا را از خوبان و خاصانت بپذیر، در پایان این مطالب را باید اضافه کنم که اگر حلاوت دنیا مرارت الآخره و مرارت الدنیا حلاوت الآخره است خدایا این ها را خودت خوب می شناسی مرارت دنیا را ندیده اند و جزحلاوت دنیا و شیرینی دنیا خواستار هیچ حلاوت اخروی نیستد، پس پروردگارا به متکبران و چابلوسان و متظاهران و خائنان اسلام مرارت آخرت که همانا عذاب آخرت است نصیب گردان، ضمن پوزش از دوستان و برادران و عزیزانی که این وصیت نامه را مطالعه می فرمایند، امیدوارم که این بنده را حلال کنند، شما را به شهدای صادق و مخلص این بنده بی بضاعت و حقیر را حلال کنید و از همه شما تقاضا دارم که اگر  می خواهید اسلام با ثبات شود و خون شهدا به هرز نرود از امام اطاعت کنید و بدانید سخن امام منبع غیب دارد و در این هیچ شک وتردیدی نیست و این یک حقیقت است که امام عارف با دنیا پرستان مخالف است، خداوند به همه مسلمین عزت و کرامت فرماید، در پایان از کسانی که این بنده را می شناسند می خواهم که اگرنسبت به بنده طلب دارند از خانه مان بگیرند و یا ببخشند و حلال کنند اگر از این حقیر به آ نها ناراحتی رسیده است خواهش می کنم که حلال کنید و من نیزحتماً حلال می کنم، راستی می خواستم پاسدار بشوم ولی موفق نشدم و هر گاه قصد عضویت می نمودم به یک طریقی دلم را می شکستند واقعاً اگر خودم مقصر بوده ام که مانع به سپاه آمدنم بوده است خداوند مرا درقیامت معذب گرداند و اگر شما مقصر، یعنی برادر مسئول کاربنده مقصر بوده اید خداوند شما را نبخشد و مرا نیز از عذاب معاف فرماید. درپایان از پدر و مادر و برادران معظم و گرامیم می خواهم که در مرگ من صبور و استوار باشند زیرا دوست ندارم درمرگم ناراحت باشند.



و از برادر گرانقدر و بسیار عزیز و مهربانم فیروز می خواهم که اگر می توانند نماز قضاهای مرا ادا نمایند و همه شما را به خدای بی شریک می سپارم.
 بود دردو مو درونم از دوست      بود وصل مو و هجرونم از دوست      
اگر قصابم از تن واکره پوست      جدا  هرگز نگرده جونم از دوست     

 خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی
خمینی را نگهدار، رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما
شفاعت حسین را نصیب ما بگردان
والسّلام
ازخدا بخواهید که مرا ببخشد ، بنده حقیر و عاصی حجت اله سرتیپ نیا
5/1/65
جبهه دربندی خان

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار