فضای خانه سجاد زوهانی را اندوه فرار گرفته بود و تنها صدای اشک و ناله‌ای شنیده می‌شد که حقوق بشر را به تصویر می‌کشد.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، 23 روز از ربوده شدن مرزبانان ایرانی می‌گذرد و علی‌رغم پیگیری‌های مستمر مسئولین ذیربط هنوز خبری از آزادی 5 سرباز کشورمان نیست.

آخرین اخبار مربوط به چند روز پیش است که شایعاتی مبنی بر آزادی مرزبانان کشور در عملیات سپاه مرکزی پاکستان منتشر شد که امید را به میان خانواده‌های چشم به راه این مرزبانان آورد.

اما دیری نپایید که مشخص شد، مرزبانان ایرانی ربوده شده توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل در میان اتباعی که نیروهای نظامی پاکستان آزاد کردند حضور نداشتند.

باشگاه خبرنگاران روز گذشته با انتشار گزارشی ضمن اشاره به سکوت کامل سازمان‌های حقوق بشر و مدعیان خارج‌نشین حامی مردم ایران، نام پنج مرزبان ربوده شده ایرانی را نیز منتشر کرد؛ سرباز وظیفه "سجاد زوهانی از مشهد، سرباز وظیفه "محمد نظامی" از مشهد، سرباز وظیفه "جمشید تیموری" از مشهد، سرباز وظیفه "رامین حضرتی" از بجنورد و گروهبان  جشمید دانایی‌فر از زابل.


گفتنی است، گروهبان دانایی‌فر هفته گذشته صاحب فرزند شده و فرزند او در حال حاضر پنج روزه است.

در همین راستا، خبرنگار باشگاه خبرنگاران به منزل سرباز وظیفه "سجاد زوهانی" مراجعه کرده و احوال این روزهای خانواده نگران و منتظر زوهانی را جویا شده است.



آنچه در زیر می‌خوانید شرح حال خانواده یکی از مرزبانان ربوده شده ایرانی است که هنوز چشم به در دوخته و انتظار خبر آزادی جوان 19 ساله خود را می‌کشند:

منزل سرباز وظیفه "سجاد زوهانی"، یکی از سربازان نیروی انتظامی که توسط گروهک تروریستی جیش‌العدل به اسارت درآمده است، امروز حکایتی از غم و اندوه فراوان و چشم انتظاری والدین این سرباز وطن دارد.



در اولین گام‌های ورود ما به منزل "سجاد"، مادر مرزبان ایرانی جلو آمد و بدون لحظه‌ای درنگ با چشمانی مملوء از اشک و درد گفت: نزدیک به یک ماه است خواب و خوراک ندارم و به شدت نگران سرنوشت فرزندم هستم.



مادر سجاد می‌گوید: کمتر از یک ماه قبل از طریق تلفن به ما اطلاع دادند فرزند شما به اسارت یک گروه تروریستی درآمده و مسئولان نیروی‌انتظامی و نظامی و امنیتی کشور شدیداً پیگیر آزادی این افراد هستند.

اشک امان مادر دلسوخته را گرفته بود ولی آن همچنان ادامه می‌داد: اگر خدایی نکرده برای فرزندم اتفاقی بیافتد چه باید بکنم چون پدرش در یک حادثه ساختمانی دچار آسیب کمر شده و الان چند وقتی می‌شود که خانه‌نشین است و تنها درآمد زندگیمان را سجاد تامین می‌کند.

خانم زوهانی گفت: من 3 پسر و یک دختر دارم. یک پسرم مدرسه می‌رود. یکی دیگرشان کارگر است و دیگری در چنگال ظلم و ناعدلی اسیر شده است.


در میان صحبت‌ها، ناگهان درب منزل به صدا درآمد و مادر سجاد سریعا خود را به درب خانه رساند، اما پشت درب دخترش بود مادر دست به کمر در حالی که نگاهش به زمین بود و ردپای اشک‌هایش را دنبال می‌کرد، به داخل خانه باز گشت.

چند دقیقه‌ای سکوت همه جای خانه را فرا گرفته بود که مادر سجاد این سکوت را شکست و گفت: الان 23 روز است که روزی 30 بار به امید بازگشت فرزندم به پیشواز صدای درب خانه می‌روم، اما هربار که پشت درب کسی دیگری است، جان از تنم پرواز می‌کند، "ای کاش سجادم بیاید".



پدر سجاد صحبت‌های همسرش را قطع کرد و با صدایی لرزان بیان داشت: این روز‌ها فقط یک کار داریم که شبانه روز جلوی شبکه خبر بنشینیم و منتظر خبر آزادی فرزندمان باشیم. دو روز گذشته هم که خبر از آزادی فرزندمان را دادند، آنقدر خوشحال شده بودیم که مادر سجاد قصد داشت هزار نذر و نیاز خود ادا کند که متاسفانه روز تمام نشده بود که متوجه شدیم اشتباه شده است.

در ادامه برادر کوچکتر سجاد هم به جمع ما اضافه شد و اذعان داشت: از غم دوری برادرم هرچند ساعت یکبار می‌روم سراغ کامپیوتر و عکس‌های اورا که قبلاً گرفته‌ایم نگام می‌کنم، البته این چند روزه دیگر این کار هم نمی‌توانم انجام دهم، چرا که خواهرم دیگر طاقت دوری برادرم را ندارد، بالاخره همه می‌دانند که دختر‌ها به شدت به برادر خود وابسته‌اند، چه برسد به خواهر من که سجاد را از اعماق وجود دوست داشت و حتی حاضر بود الان در اسارت کنار او باشد.



هوا خانه سجاد بسیار سنگین بود و غم و اندوه پادشاهی می‌کرد، اقوام از تمام مناطق به خانه این خانواده دلسوخته آمده بودند تا با همدردی، بخش کوچکی از غم و نگرانی آن‌ها را بر دوش خود بگیرند ولی در این موضوع موفق نبودند چراکه حجران سجاد چنان بزرگ است که دل تمام مردم هم طاقت تحمل او را ندارد.



مادر سجاد در آخر حرف‌هایی به زبان آورد که طاقت نشستمان را گرفت، او گفت: مگر فرزندان ما چه کاری کرده‌اند که تاوان جنایت‌های این گروهک‌های تروریستی را بدهند، گروهکی که به نام عدل، ناعدلی می‌کند و افراد حقوق بشر که تنها برای منافع خود قدم بر می‌دارند، پسرم برای دفاع از مرز و بوم رفته بود، 19 سال بیشتر نداشت، آخر در این اسیری چه افتخاری برای گروه شیطان است. پسر من قبل از سربازی فقط کارکرده بود و درس خوانده بود.



حرف‌های مادر سجاد در فضای خانه پرشده بود که آنجا را ترک کردیم ولی به محض بیرون آمدم از منزل سجاد، دوستانش، همسایگانش، آشنایانشان جلوی درب خانه ایستاده بودند و در حالی که خشم چشمشان زیر اشک پنهان شده بود به من التماس می‌کردند که اگر خبری از سجاد دارم به آن‌ها بدهم، آنان دائما می‌پرسیدند که سجاد زنده است؟ برمی‌گردد؟ ولی جواب من تنها سکوت بود.



انتهای‌پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
شهلا
۲۰:۵۲ ۱۷ اسفند ۱۳۹۲
ولادت حضرت زینبه.ایشون رو به برادر زادشون علی اکبر که سرباز امام حسین وحق بودن قسم میدم از خدا به خوان که مواظبسربازن جبهه حق باشن وایشالله همین روزا خبر سلامتی همه سربازای وطنو میشنویم وهمه ایران جشن خواهند گرفت
-
دلسوز
۰۷:۵۹ ۱۵ اسفند ۱۳۹۲
خدا به این پدر و مادر صبر بدهد که چه دلی اینها دارند و این واقعاٌ سخت است و انشاء الله به امید خدا و به برکت جمهوری اسلامی ایران به زودی به آغوش خانواده هایشان باز گردند .
Germany
محمد
۲۲:۴۳ ۱۴ اسفند ۱۳۹۲
با خواندن این مطلب بی اختیار گریستم خدا به حق تمامی اولیای دین دل شما را شاد کند انشاالله
Turkey
ناشناس
۰۰:۳۲ ۱۴ اسفند ۱۳۹۲
خدایا به پهلوی شکسته بانو فاطمه زهرا (س) قسمت میدم : جوان این مادر را صحیح و سالم به خانواده اش برگردان
United States of America
اسحق
۲۳:۴۷ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
بخدا قسم اگر خدای نکرده برای این عزيزان اتفاقی بیفته،نیروهای ایرانی باید این گروهک شیطانی رو درهرکجا وهر کشوری هستن پیدا ونابود کنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۱۴ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
خداوندا خودت سربازان وطنم رو حفظ کن.
Iran (Islamic Republic of)
ali
۲۱:۳۵ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
ان شاالله این سربازان آزادمی شوندوبه آغوش خانواده هایشان برمی گردنداین دعای همه ماست
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۲۱:۰۳ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
به امید ازادی سربازان وطن
United States of America
سرباز سایبری
۲۰:۳۰ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
تنها کاری که ازمون برمیاد فقط دعا کردنه و انتشارش تو فضای مجازی تا بلکه فرجی بشه
Iran (Islamic Republic of)
رضا
۱۸:۴۰ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
مادر عزیز و مهربان؛ سربازان گمنام امام زمان همانگونه که شرور ملعون عبدالمالک ریگی را دستگیر کردند فرزندان این مرز و بوم از جمله سجاد جان عزیز را از چنگال شیطان صفتان نجات میدهند .درود بر جمهوری اسلامی ایران زنده باد سربازان گمنام امام زمان(عج)
-
علي حسين پور جانباز شيميايي
۱۳:۱۰ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
اللهم فک کل اسیر بحق محمد وآل محمد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۰۲ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
ان شاالله بزودی ازاد می شوند
Iran (Islamic Republic of)
حامد
۱۰:۰۸ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
به امید برگشت به اغوش خانوادهاشون و تسکین دل عزیزاشون
Iran (Islamic Republic of)
احمدی
۰۹:۳۷ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
با سلام به یاری حق تعالی دعای خیر مردم و دعای امام عصر (عج) فرزندتان آزاد می شود
Germany
ناشناس
۰۸:۵۷ ۱۳ اسفند ۱۳۹۲
ما باید اینقدر اقتدار داشته باشیم که با یک گروهان کماندو پدرشون رو در بیاریم
۱۲۳
آخرین اخبار