پايداري او در همراهي با پيامبر گرامي اسلام(ص)، چشم پوشيدنش از زخارف دنيا و صبر و تحمل مثال زدني اش در کوران حوادث، نشان دهنده عظمت ايمان و اعتقاد راستين او به اسلام بود.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تاريخ اسلام، مشحون از فداکاري  ها و مجاهدت هاي انسان هايي است که جان و مال خود را فداي اعتلاي کلمه حق کردند. با اين حال مقام و مرتبت همسر گرامي و بزرگوار رسول  خدا(ص)، حضرت خديجه  کبري(س)، جايگاهي بس رفيع و دست نيافتني است. بانويي گران قدر که در حوادثِ محنت زايِ سال هايِ نخستينِ بعثتِ پيامبراکرم(ص)، سنگ صبور، همراه و همسنگر ايشان بود. او نخستين بانويي بود که با استشمام شميم روحبخش رسالت، آن را از دل و جان پذيرا شد و افتخار سابق بودن در ايمان را از آن خود کرد.

پايداري او در همراهي با پيامبر گرامي اسلام(ص)، چشم پوشيدنش از زخارف دنيا و صبر و تحمل مثال زدني اش در کوران حوادث، نشان دهنده عظمت ايمان و اعتقاد راستين او به اسلام بود. در سالروز رحلت جانگداز حضرت خديجه(س)، در گفت وگويي با حجت الاسلام والمسلمين محمدهادي يوسفي غروي، پژوهشگر برجسته تاريخ اسلام و عضو شوراي کتاب مجمع جهاني اهل بيت(ع)، به بررسي زواياي مختلف شخصيت و سيره اين بانوي عظيم الشأن پرداختيم.

در ابتدا، درباره نسب و خاندان حضرت خديجه(س) توضيح دهيد.

حضرت خديجه کبري(س) فرزند خُوِيلد اسدي بودند. بني اسد يکي از قبايل چهل گانه قريش بود که در مکه زندگي مي کردند. بنابراين حضرت خديجه(س) در يکي از اصيل ترين خاندان هاي جزيرة العرب پا به عرصه وجود گذاشتند. پدر ايشان، خويلد، همان کسي است که وقتي پادشاه يمن تصميم گرفت حجرالاسود را به يمن ببرد، به مقابله با او پرداخت و از قدرت او بيمي به دل راه نداد. اسد بن عبدالعزي، پدربزرگ حضرت خديجه(س) از شخصيت هاي مشهور شرکت کننده در پيمان فضيلت يا «حلف الفضول» است که بعدها به پيمان جوانمردان نيز مشهور شد و رسول اکرم(ص) به عضويت در آن افتخار مي کردند؛ پيماني که براي گرفتن حق مظلومان مکه از ظالمان بسته شده بود. ورقة بن نوفل، پسر عموي حضرت خديجه(س)، از دانايان عرب بود. او کسي است که بت پرستي را به باد انتقاد و تمسخر گرفت و پس از تحقيق و تفحص فراوان از کتاب هاي مقدس يهوديت و مسيحيت پيروي کرد و پيوسته در جست وجوي دين و آييني بود که به واسطه آن آرامش يابد. بسياري از اطرافيان و افراد خاندان حضرت خديجه(س)، پيرو آيين حنيف حضرت ابراهيم(ع) و يکتاپرست بودند.

حضرت خديجه(س) پيش از ازدواج با پيامبر خدا(ص) از چه جايگاهي در جامعه آن روز مکه برخوردار بودند؟ آشنايي و ازدواج ايشان با رسول خدا(ص) چگونه صورت گرفت؟

آن حضرت، افزون بر اين تبار نيک و برجسته، بانويي خوش نام و صاحب کمالات بودند و پيش از ازدواج با پيامبراکرم(ص)، به عنوان فاخره و سرور زنان قريش شهرت داشتند. حضرت خديجه(س) بسيار ثروتمند بودند. ايشان هوش و فراست سرشاري داشتند. کمالات آن بانوي بزرگوار باعث شده بود بسياري از بزرگان مکه به خواستگاري ايشان بيايند، اما پاسخ آن حضرت به اين افراد، که تنها به دنبال اموال ايشان بودند، هميشه منفي بود.

در عصري که رباخواري، بيماري شايع اقتصاد مکه محسوب مي شد، حضرت خديجه(س) هيچ گاه اموالشان را به ربا نيالودند. روش ايشان براي کسب درآمد، تجارت و بازرگاني بود. آن حضرت اموالشان را در اختيار مرداني شايسته قرار مي دادند و آن ها را با مزد معين براي فعاليت هاي تجاري به سفر مي فرستادند. ايشان پيش از ازدواج با رسول خدا(ص)، با آگاهي از امانت داري و شخصيت والاي آن حضرت، فردي را نزد پيامبر اکرم(ص) فرستادند و به ايشان پيشنهاد همکاري دادند.

پيامبر گرامي اسلام(ص) پس از مشورت با عموي بزرگوارشان، جناب ابوطالب، کار را قبول کردند و حضرت خديجه(س) به واسطه اعتمادي که به ايشان داشتند، دو برابر آنچه براي تجارت به ديگران مي دادند، در اختيار رسول خدا(ص) گذاشتند. همان طور که اشاره کردم، حضرت خديجه(س) بانويي باهوش و صاحب فراست بودند. يکي از مواردي که مي توان نبوغ و دورانديشي اين بانوي بزرگوار را در آن مشاهده کرد، اين است که ايشان به عظمت شخصيت پيامبراکرم(ص) و فضايل والاي اخلاقي ايشان پيش از آغاز رسالت الهي، واقف بودند. به همين دليل با اينکه فاصله زيادي به لحاظ دارايي و اموال ميان حضرت خديجه(س) و رسول  خدا(ص) وجود داشت، همسري ايشان را انتخاب کردند. ظاهراً پيشنهاد ازدواج ابتدا از سوي حضرت خديجه(س) مطرح شد. يعقوبي (متوفاي سال 284 يا 292 هـ.ق) در کتاب تاريخ خود، روايت چگونگي اين ازدواج را از زبان عمار نقل کرده  است. وي از عمار ياسر نقل مي کند که:« من از کودکي با پيامبر خدا(ص) رفاقت داشتم و به همين دليل در مورد ازدواج ايشان با خديجه دختر خويلد از همه آگاه ترم. روزي من و رسول خدا(ص) بين صفا و مروه در حال حرکت بوديم که خديجه دختر خويلد و خواهرش هاله که او را همراهي مي کرد، از راه رسيدند. هاله نزد من آمد و گفت: عمار! آيا دوستت(يعني پيامبراکرم(ص)) مايل نيست با خديجه ازدواج کند؟ به او گفتم: نمي دانم. نزد پيامبر(ص) رفتم و ماجرا را به ايشان عرض کردم.

رسول خدا(ص) فرمودند: برگرد و با او روزي را وعده بگذار تا به نزدش برويم.» پس از وقوع اين ماجرا، مجلس خواستگاري در روز مقرر برگزار شد. حضرت خديجه(س) عموي خود، ابن عبدالعزي، را به عنوان بزرگ تر به مجلس دعوت کردند. پيامبر اسلام(ص) نيز در معيّت تعدادي از عموهاي خود، که پيشاپيش آن ها جناب ابوطالب حرکت مي کرد، به مجلس خواستگاري آمدند. به اين ترتيب پيامبر خدا(ص) و حضرت خديجه(س) ازدواج کردند. عمار ياسر در ادامه اين روايت به نکته مهمي اشاره کرده است. او مي گويد: «نه خديجه(س) هيچ گاه رسول خدا(ص) را براي بازرگاني اجير کرد و نه آن حضرت هيچ گاه اجير ديگران شد.» حقيقت آن است که پيامبر گرامي اسلام(ص) با سرمايه حضرت خديجه(س) تجارت کردند. يعني کار از پيامبر اکرم(ص) و سرمايه از حضرت خديجه(س) بود و عقد مضاربه ميان آن دو بزرگوار بسته شد.

بايد توجه داشته باشيد که پيامبر گرامي اسلام(ص) با ويژگي ها و خصال برجسته اي که داشتند، مي توانستند با هر دختري از قبيله بني هاشم يا ساير قبايل قريش ازدواج کنند. با اين حال اراده خداوند بر اين قرار گرفت که حضرت خديجه(س) به عنوان همسر و همسنگري مهربان و وفادار، به مقام همسري ايشان نائل شوند . آن بانوي گرانقدر به همسر بزرگوارشان عشق و علاقه اي وافر داشتند؛ بدون هيچ منتي ثروت خود را در اختيار پيامبرخدا(ص) قرار دادند و در عوض، متاع ايمان و رستگاري را از آن حضرت دريافت کردند. ماجراي ازدواج پيامبر اسلام(ص) و حضرت خديجه(س) در بسياري از کتاب هاي تاريخي، مانند «تذکرة الخواص» ابن جوزي به طور مفصل نقل شده است. اين بانوي بزرگوار نخستين زني بودند که به پيامبر اسلام(ص) ايمان آوردند و تمام ثروت هنگفت خود را در راه اعتلاي دين و کلمه حق صرف کردند. حضرت خديجه(س) در سال هاي سخت و پرمحنت آغاز رسالت پيامبراکرم(ص)، عاشقانه در کنار همسر بزرگوارشان ايستادند و هرگونه رنج و سختي را به جان خريدند. به خصوص، در جريان محاصره سه ساله مسلمانان در شعب ابوطالب، همراهي و همکاري مثال زدني ايشان با رسول خدا(ص) فراموش نشدني است.

پيامبر گرامي اسلام(ص) چگونه از اين  همه فداکاري و از خود گذشتگي همسرشان تجليل مي کردند؟

بديهي بود که چنين علاقه اي به پيامبر اکرم(ص)، با توجه به شخصيت ايشان، هيچ گاه فراموش نمي شد. علاقه رسول خدا(ص) به حضرت خديجه(س)، پس از رحلت غم افزاي ايشان در شعب ابوطالب و هجرت به مدينه کوچک ترين تغييري نکرد. هيچ يک از همسران رسول خدا(ص) نتوانستند در قلب ايشان جاي حضرت خديجه(س) را بگيرند. در کتاب «مسند» احمد بن حنبل و «تذکرة الخواص» ابن جوزي روايتي از يکي از همسران رسول خدا(ص) نقل شده است که ايشان درباره حضرت خديجه(س) فرموده اند: «به خدا قسم! بهتر از خديجه نصيب من نشده است. زماني که همه مردم در کفر و بت پرستي به سر مي بردند، خديجه به من ايمان آورد و آن گاه که مردم تکذيبم کردند، وي مرا تصديق کرد. زماني که مردم مرا از همه چيز محروم کردند، خديجه مال و دارايي اش را در اختيار من نهاد.»

پيامبراکرم(ص) دوستان حضرت خديجه(س) را نيز تکريم مي کردند. انس بن مالک روايت کرده است که هرگاه هديه اي را به محضر پيامبراسلام(ص) مي آوردند، مي فرمودند: «هديه را به خانه فلان بانو ببريد زيرا او از دوستان خديجه بوده و به وي علاقه داشته است.» مرحوم محدث قمي در کتاب شريف «سفينة البحار» به علاقه پيامبراسلام(ص) نسبت به حضرت خديجه(س) اشاره کرده است. در همين کتاب از قول برخي اصحاب پيامبرخدا(ص) نقل شده است که هرگاه آن حضرت، گوسفندي را ذبح مي کردند، سهمي از گوشت آن را براي دوستان و نزديکان حضرت خديجه(س) مي فرستادند و در پاسخ به پرسشي درباره دليل اين کار مي فرمودند:«من دوستان خديجه را نيز دوست دارم». وجود حضرت خديجه(س) براي رسول مکرم اسلام(ص) مايه آرامش و آسايش بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار