هر وقت چشمم به مرتضی می‌افتاد، شرمنده می‌شدم، اوایل رابطه‌ام با سارا، خواستم چندین بار خودکشی کنم ولی جراتش را پیدا نکردم و بازهم به این رابطه ادامه دادم، نبود طولانی برادرم و جوان بودن سارا ما را به ایجاد عمل بی‌شرمانه بیشتر از پیش وسوسه می‌کرد. . .

به گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، خاطره یکی از افسران پلیس آگاهی که در شهرستان شهرکرد خدمت می‌کند،‌ گزارش امشب را رقم زد، این ستوان که بیش از 12 سال در پلیس آگاهی خدمت می‌کند،‌ یاد آور داستانی واقعی شد که در آن برادری قربانی خیانت همسر و هوسرانی برادر کوچکترش شده بود.
 
خاطره کارآگاه پلیس آگاهی شهرکرد، برمی‌گردد،‌ به نیمه دوم سال 90 در یک شب سرد زمستانی که خانواده‌ای با اضطراب و دلهره به پلیس‌ آگاهی مراجعه کردند و خبر از مفقود شدن یکی از اعضای خانواده‌‌شان به نام مرتضی را دادند.
 
2 بردار مرد فقدانی در اظهاراتشان به کارآگاهان گفتند: مرتضی متاهل است و یک فرزند دارد، ‌به خاطر همین موضوع هیچ وقت سابقه نداشت که دیر به خانه بیاید ولی امروز از صبح که به محل کارش در بیمارستان رفته دیگر به خانه بازنگشته است.
 
پلیس در بررسی اولیه متوجه شد که جریان فقدانی درست است و مرتضی ناپدید شده و سپس در گام بعدی شروع به جمع آوری اطلاعات برای علت ناپدید شدن مرتضی کرد که با فرضیه‌های مختلفی برخورد کردند و مهم ترین آن حضور مرتضی در یکی از شرکت‌های هرمی در تهران بود، چراکه قبلا نیز سابقه حضور در اینگونه فعالیت ها را داشت که ماموران پس اعزام به تهران این فرضیه را رد کردند.
 
در بین تحقیقات پلیس،‌ ماموران دریافتند که مرتضی با همسرش در عین حال که وضعیت مالی خوبی داشتند، رابطه صیمیمی نداشتند و زندگی‌شان بسیار سرد و خشک سپری می‌شد،‌ لذا تحقیقات را از همسر مرتضی به نام سارا که تنها 20 سال بیشتر نداشت، شروع کردند.
 
سارا در صحبت‌های اولیه با گریه و زاری قصد داشت ماموران را فریب دهد ولی هر چه او بیشتر سعی می‌کرد، ظن ماموران به سارا بیشتر می‌شد، از طرفی ماموران با استفاده از اطلاعات مخبرین متوجه شدند برادر کوچکتر مرتضی به نام هاشم چندین مرتبه پس از مفقود شدن مرتضی به صورت مخفیانه وارد خانه برادرش شده است.
 
این مدارک پلیس در کشف و بر ملا کردن راز پرونده بسیار به ماموران کمک کرد و در ذهن کارآگاهان فرضیه یک جنایت هولناک نقش بست و سپس با مجوز قضایی دو مظنون پرونده(همسر و برادر مرتضی) بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
 
هاشم در ابتدای بازجویی شروع کرد به تهدید کردن ماموران که از آنان شکایت می‌کند و می‌گفت: من برادرم را خیلی دوست داشتم چگونه می‌توانم او را به قتل برسانم، اما دروغ‌های برادر کوچکتر کاری از پیش نبرد و سرانجام مجبور به اعتراف شد و راز جنایتی را فاش کرد.
 
قاتل در جزئیات این جنایت گفت: من و زن مرتضی از مدت‌ها پیش یعنی پس از به دنیا آمدن فرزند مرتضی با یکدیگر رابطه جنسی داشتیم و این رابطه هر روز بیشتر می‌شد و ما بیشتر در باتلاق فرو می‌رفتیم، حتی یکی از برادرانم نیز به این موضوع شک کرده بود، هر وقت چشمم به مرتضی می‌افتاد، شرمنده می‌شدم، اوایل رابطه‌ام با سارا، خواستم چندین بار خودکشی کنم ولی جراتش را پیدا نکردم و بازهم به این رابطه ادامه دادم، نبود طولانی برادرم و جوان بودن سارا ما را به ایجاد عمل بی‌شرمانه بیشتر از پیش وسوسه می‌کرد.
 
قاتل بی‌رحم افزود: این ماجرا ادامه داشت تا اینکه زندگی مرتضی با سارا هر روز خشک تر و سرد تر شد و دیگر هیچگونه محبتی بین آنان حکفرمایی نمی‌کرد، آنجا بود که سارا به من پیشنهاد داد تا با کشتن مرتضی زندگی جدیدی را با یکدیگر آغاز کنیم، ابتدا مخالف این کار بودم ولی بعد به رسوایی رابطه‌مان فکر کردم و پذیرفتم.
 
هاشم درباره چگونگی کشتن برادرش گفت: مقداری داروی بیهوش کننده، خریدم و به سارا دادم ، او هم شب حادثه او را در لیوان چای مرتضی ریخت و پس از بیهوش شدن مرتضی با من تماس گرفت و من بالای سر برادرم آمدم و در حالی که چشمانش می‌دید و آرام می‌گفت: برادر حالم خوب نیست، ‌کمکم کن، او را با ضربات پتک که از قبل آماده کرده بودم،‌ از پای در آوردم، اما هنوز مرتضی نفس می‌کشید، به خاطر همین مجبور شدم، چندین آمپول جوهر نمک و هوا به او تزریق کنم که این باعث شد مرتضی مرگ دردناکی را تجربه کند،‌ مرتضی در حین دست و پا زدن بود که با دستمال جلوی دهان و بینی‌اش را بستم و سعی کردم زندگی اور را زودتر پایان دهم که سرانجام پس از 20 دقیقه مرتضی فوت کرد.
 
برادر بی‌رحم یادآور شد: پس از کشتن مرتضی، جسد او را با خودروی برادرم که قرض گرفته بودم به كوه‌های حوالی روستای آقبلاغ بردم و در گودالی كه روز قبل به ارتفاع حدود يك متر حفر كرده بودم؛ دفن کردم؛ و سپس به خانه برادرم  برگشتم و با كمك همسرش كليه آثار و مدارك موجود از جمله رد خون‌ها را از بين برديم و بعداً برای گمراه کردن ماموران و خانواده‌هايمان اقدام به اعلام مفقود شدن او كرديم.
 
پس از پایان یافتن صحبت‌های هاشم ماموران به محل دفن جسد رفته و پس از کشف، جسد را به پزشکی قانونی منتقل کردند و سپس با تایید صحبت‌های هاشم توسط سارا، این پرونده بسته شد و هر دو متهم روانه زندان شدند.
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸۸
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
م
۲۳:۰۶ ۲۷ دی ۱۴۰۰
بنظرمن ربطی به دین نداره همچی برمیگرده به تربیت خانواده که بچه ها توچه خانواده ای بزرگ میشن پدر ومادر خط قرمز انها چی هست از بچه گی به انها یاد بدهند برادر برای برادر از جانش هم باید بگزره خواهر عزیز و دلسوز برادره وقتی از بچه گی با این عقیده و مرام بزرگ بشن حداقل هیچوقت به هم خیانت نمی کنن همیشه به هم کمک می کنند حتی اگر اختلافات خانوادگی باعث جدای انها بشه ولی باز قلبشان برای هم میتپه نه مثل این جوان که میگه وقتی برادرم درحال بی هوش شدن بود می گفت برادر حالم خرابه کمک کن ولی من با جکش تو مغزش زده ام ان لحظه ان برادر چه درد بزرگی داشته که برادرش داره خفه اش میکنه به جرمی برادربودن
Iran (Islamic Republic of)
لیلا
۱۰:۴۱ ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹
من وقتی تو خیابون راه میرم همش جلوی پامو نگاه میکنم که یک موقع پامو روی مورچه نگذارم،اونوقت چطوری میتونند انقدر راحت آدم بکشند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۴۲ ۲۸ آذر ۱۳۹۶
اللهم عجل الویک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
مادر
۱۵:۱۷ ۱۲ دی ۱۳۹۵
خدا به فریاد دل مادرش برسه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۱۶ ۱۵ آذر ۱۳۹۴
مردم باید خودشون به این نتیجه برسن که ماهواره ها و انواع تدارمات مالی و حمایتی مخالفای جمهوری اسلامی نتیجه ای جز اینها و امثالهم ندارن و اصلا برای از بین بردن کانون کرم خانواده های ایرانی تاسیس شدن. پس هرچقدر زودتر با همه اعضای خانواده مشورت کنن و به این نتیجه برین که باید دیشای ماهواره هاشونو جمع کنن البته اگه خانواده هاشونو واقعا دوست دارن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۰۴ ۲۳ مهر ۱۳۹۴
شاید طرف مشکل روانی داره، دست خودش نیست
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۵۳ ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴
يا

حسين خدايا.
Iran (Islamic Republic of)
علیرضا
۰۱:۵۵ ۰۱ بهمن ۱۳۹۳
انتشار اینگونه مطالب بسیار سودمند و باعث میگردد عبرت دیگران شود و کمی حواسمان را جمع کنیم و مطمئن باشید اگر نان حلال سرسفره هایمان بگذاریم هیچوقت بچه هایمان به جان هم نمیافتند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۳۷ ۲۰ دی ۱۳۹۳
نوشتن و انتشار این مطالب قبح و زشتی جنایتها رو از بین میبره
Iran (Islamic Republic of)
دنیا
۲۱:۳۸ ۲۲ مهر ۱۳۹۳
این کار هم دست پخت ماهواره است که قبح خیانت را در میان برخی خانواده از بین می برد الهم عجل لولیک الفرج
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۱۵:۰۵ ۲۱ مهر ۱۳۹۳
بابا اینا همش دروغه باور نکنید
آخه مگه میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Iran (Islamic Republic of)
رامین1
۱۳:۲۳ ۱۴ مهر ۱۳۹۳
تورو خدا سنگسارشان کنید
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۲۵ ۱۵ مهر ۱۳۹۳
بابا سنگسار چیه در مقابل کاری که اینا کردن بچه بازیه
توی سایت دانشکده نشستم مخم داغ کرده از خوندن این جریان نمی دونم چی باید بنویسم
Iran (Islamic Republic of)
سنمار
۰۶:۳۶ ۱۳ مهر ۱۳۹۳
فقط سنگسار اینقدرباسنگ بزنن تابمیرن جفتشون
Iran (Islamic Republic of)
حسن
۱۶:۰۶ ۱۲ مهر ۱۳۹۳
كشتن برادر واااااااااااااااااااااااااااااااي حيوان همنوع خودشو نميكشه
Iran (Islamic Republic of)
لیلا
۰۹:۳۶ ۱۲ مهر ۱۳۹۳
ماهواره ه ه ه ه ه ه
آخرین اخبار