کافه کتاب/ 65

شهلا انتظاریان: امروز بزرگترین مشکل در ترجمه وجود ترجمه‌های موازی است

متاسفانه امروز با مشکلی در ترجمه مواجهیم و آن ترجمه‌های چندباره یک اثر است و این به دلیل عضویت نداشتن در قانون کپی‌رایت است.

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان - مریم محمدی؛ شهلا انتظاریان متولد ۱۳۳۹، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی است. از سال ۱۳۷۹ به شورای کتاب کودک پیوسته و کار ترجمه و نقد ادبیات کودک را با نشریات مختلفی چون دوچرخه، سه چرخه، کیهان بچه‌ها، سلام بچه‌ها و نیز کتاب ماه کودکان و نوجوان شروع کرده است. اولین کتاب او، «قول بچه قورباغه» در ۱۳۸۴ توسط انتشارات علمی- فرهنگی چاپ شد. از این مترجم آثار دیگری چون کیسی بینگر(دستان)، پرنده‌ی بی‌آشیان(چشمه)، تصاویر هالیس وودز(پیدایش)، میلیون‌ها(افق)، بیلی پرنده(پیدایش) نیز چاپ شده است. خود می‌گوید کودکی‌اش را با کتاب‌های مخاطب بزرگسال گذرانده، اما امروز کودکان و نوجوان کتاب‌هایی را در دسترس دارند که مناسب سن و روحیات آنهاست. از این رو بچه‌های امروز را خوشبخت‌تر می‌داند.  

گفتگوی کوتاه ما را با او می‌خوانید: 

*خانم انتظاریان، چه شد که وارد عرصه ادبیات شدید؟

من از ابتدا کتاب و کار کودک و نوجوان را دوست داشتم، اما خب رشته تحصیلی من فنی بود و غیرمرتبط. به همین دلیل موقعیتی پیش آمد و من با شورای کتاب کودک آشنا شدم، بعد هم مترجمی زبان انگلیسی خواندم و به‌واسطه همین دانش به دست آمده کار ترجمه را شروع کردم.

*اولین کاری که از شما ترجمه شد چه بود؟

من در ابتدا کار ترجمه را با متون نظری داستان‌های کوتاه شروع کردم. داستان‌های کوتاه را برای کتاب ماه ترجمه می‌کردم. برای دوچرخه، سلام بچه‌ها و سایر نشریات معتبر نوجوان هم ترجمه داستان کوتاه می‌فرستادم. اما اولین ترجمه کتاب من در سال 84 بود که به چاپ رسید. عنوان این کتاب «قول بچه قورباغه» بود. 

*در حال حاضر مشغول ترجمه چه کتابی هستید؟

یک کتابی با عنوان «شمال نا کجا» اثر «لیز کسلز» را به تازگی در دست ترجمه دارم. قبلا از این نویسنده کتاب‌های «یک‌سال بدون او» و «جسیکا کجاست» را ترجمه کرده بودم که از سوی نشر ایران‌بان به چاپ رسیده بود. 

*کتاب‌ها را با چه معیارهایی برای ترجمه انتخاب می‌کنید؟

سال‌ها همکاری با شورای کتاب که به مثابه یک دانشگاه بود و معیارهایی را برای انتخاب کتاب و ترجمه به من آموزش داد، کمک کرد تا بتوانم کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب کنم که به واقع ارزش بیش از یکبار خواندن را داشته باشند. اما ما با یک مشکل بزرگ در ترجمه مواجهیم و آن نداشتن کپی‌رایت و ترجمه‌های موازی است. سعی می‌کنم تا اثری را ترجمه کنم که جدید باشد، کتاب‌هایی که بتواند نوجوان را وادار به تفکر کند، کتاب‌هایی که به شکلی خلاقانه کودک را در شرایطی قرار بدهد که برایش آموزنده باشد. 

*با توجه به اینکه فردا روز ادبیات کودک و نوجوان است، چه پیشنهادی برای کتاب‌خوان‌شدن بیشتر نوجوانان دارید؟

امر ترویج کتاب‌خوانی همت جمعی، رسانه‌ای و عمومی می‌خواهد. امروز مشکل کتاب‌نخوانی نه مشکل ما که مشکل جهانی است. ظهور تکنولوژی‌های جدید سرگرمی‌هایی را در اختیار کودک و نوجوان امروز قرار داده که آنها از لمس کتاب دور ماندند. حسی که لمس و تورق کاغذ به آدم می‌دهد بسیار متفاوت از حسی است که خواندن و دیدن کتاب در محیط‌های مجازی به خواننده القا می‌کنند. من امیدوارم که بچه‌ها در این تابستان در کنار سایر سرگرمی‌هایی که دارند روزانه چند صفحه کتاب‌خواندن را هم در برنامه خود داشته باشند. در واقع توصیه می‌کنم که از این فرصت مغتنم برای کتاب‌خواندن هرچند اندک استفاده کنند.  

*از دوران نوجوانی خودتان برای ما بگید، دغدغه‌ها و سرگرمی‌های شما در آن زمان با امروز چه فرقی داشت؟

بچه‌های الان خیلی خوشبخت‌تر از نسل ما هستند. چرا که ما در آن زمان کتاب‌هایی به دستمان می‌رسید که واقعا مناسب سنمان نبود. مثلا خود من کلاس دوم ابتدایی کتاب «وداع با اسلحه» همینگوی را خواندم! کتابی مربوط به مخاطب بزرگسال. خب در آن زمان اصلا ادبیات کودک در ایران آنطور که باید رشد نکرده بود. اما الان کتاب‌های کودک و نوجوان هم از دایره تنوع بالایی برخوردارند و هم اینکه نوجوان ما می‌توانند به خوبی با شخصیت‌های داستان همذات‌پنداری کنند. آن زمان نسل ما سرگرمی‌داشتند، برای من سرگرمی کتاب بود و خواندنش اما خب نسل امروز سرگرمی‌های جایگزین زیادی برای کتاب دارند. 

*در این رابطه مشکلی هم وجود دارد؟ این کتاب‌ها زیادند اما به دست مخاطب هم به درستی می‌رسند؟

نه متاسفانه، معتقدم با وجود اینکه کتاب‌های زیادی برای مخاطب کودک و نوجوان هست، اما آنها پشت ویترین‌ها می‌مانند و خاک می‌خورند. و این به خاطر این است که آن‌طور که باید معرفی نمی‌شوند. امروز کتاب‌هایی را والدین برای بچه‌ها بیشتر می‌خرند که رنگ و لعابی دارند و بچه‌ها را جذب می‌کنند، در حالی‌که از نظر محتوایی بسیار در سطح پایینی هستند. جا دارد که در کنار بخش خصوصی، نهادهای دولتی و رادیو تلویزیون هم بیش از پیش در تبلیغ کتاب‌های مناسب کودک و نوجوان قدم بردارند.

*خانم انتظاریان به نظر شما کتاب الان دارد تبدیل به دکور خانه‌ها می‌شود؟

واقعیتش کتاب آنقدر گران شده که دیگر دارد از دکور بودن هم در می‌آید. قشر متوسط جامعه ما بیشتر کتاب ‌می‌‌خوانند، اما مسئله بودجه هم برای آن‌ها مهم است. امیدوارم با حمایت‌های دولت این اتفاق بیفتد و کتاب به عنوان کالای ضروری و نه دکوری در قفسه‌ها به سبد خانواده‌ها وارد شود. 

*جایگاه نقد را در ادبیات کودک و نوجوان چطور ارزیابی می‌کنید؟

من خودم اتفاقا در زمینه نقد کتاب کار کردم، متاسفانه نقد کتاب کمرنگ شده، در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بیشتر. در حالی‌که همین نقد کتاب می‌تواند قدمی باشد برای معرفی کتاب و ارزیابی عملکرد نویسندگان و مترجمان. 

*با توجه به اینکه فردا روز ادبیات کودک و نوجوان است، چند کتاب خوب را به آنها معرفی کنید. 

کتابه‌هایی مثل «پلیس جدید»، «شگفتی»، «خانواه گرانت» که چند جلدی است را به نوجوانان توصیه می‌کنم بخوانند. کتاب‌های دیوید آلموند را هم کتاب‌های خوب و تاثیرگذاری می‌دانم. خود من کتابی را با عنوان «گل» از او ترجمه کردم. کتابی در مورد فلسفه برای نوجوان است. در دوره نوجوانی سوالات فلسفی زیادی ذهن بچه‌ها را درگیر می‌کند. خواندن این کتاب بسیار برای آنها مفید است. 

*به عنوان سوال آخر فردا روز درگذشت آقای مهدی آذریزدی پدر ادبیات کودک و نوجوان است. در این باره حرفی دارید؟

بله، نسل ما با کتاب‌های آقای آذریزدی بزرگ شد، ایشون جزو پیشکسوتان ادبیات کودک نوجوان ما بودند. من همچنین کتاب 50 سال شعر کودکانه او را پیشنهاد می‌کنم تا کودکان و نوجوانان ما بخوانند. 



انتهای پیام/





اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار