علی حاتمی هم از حضور در پوستر فجر انصراف داد!

سی و پنج یک عدد کاملاً سینمایی است اما این شماره را در حافظه تاریخی سینمای ایران باید به عبرت شناخت، نه شیرینی و شور یک فستیوال قشنگ.

علی حاتمی هم از حضور در پوستر فجر انصراف داد!
به گزارش خبرنگارحوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛جمع‌بندی از حال و هوای کلی حاکم بر آثار امسال، ما را به سمت چیزی که دوست داریم بدانیم نخواهد برد. این که یک فمینیسم پوپولیستی و سطحی‌نگر بر تعداد زیادی از فیلمنامه‌های امسال افکت انداخته بود و سینمای ما پر شده بود از مردهای بی‌مسئولیت، خودخواه، خائن، بی‌بند و بار، دورو و... و پر از زن‌های مظلومی که گناه‌های مسلم‌شان با سفسطه‌های عجیب داستان‌نویسان، گردن مردهای قصه می‌افتاد، این که امسال پر بودیم از خانم‌های جوان در اتومبیل‌های شاسی بلند و موزیک‌های حامد همایون، پر از زن‌های سیگاری و چیزهای دیگری از این دست ، همه به کنار...
 
این که بعد از سندروم پسافرهادی و موج تقلیدهای دست چندم از این فیلمساز، امسال با تقلیدهایی دست چندم از اکشن «بادیگارد» حاتمی‌کیا هم روبرو شدیم [ماشین در سکوت حرکت می‌کند اما ناگهان تصادف یا شلیک گلوله؛ مثلاً سدمعبر، سارا و آیدا، قاتل اهلی و...] آن هم از سمت کسانی که اکثراً بطور اساسی از خود حاتمی‌کیا خوششان نمی‌آید؛ این هم به کنار...
 
حاشیه های نشست خبری «قاتل اهلی» که نشان می‌داد فی‌الحال چقدر روزنامه‌نگار آزاده در این کشور داریم و چقدر نداریم و تا چه حد همان آزاده‌های حق‌طلب میدان‌دار دوران هستند  و چقدر نیستند هم به کنار؛ اما با داوری‌ها چه کنیم؟!

فیلم های امسال بشدت خنثی بودند و احتمالاً ما کم‌مخاطب‌ترین سال در تاریخ سینمای ایران را خواهیم داشت. فیلم‌ها به آنچه دغدغه امروز مردم ماست کمترین ارتباط ها را داشتند و مسأله اکثرشان این بود که (چرا مردها ذاتاً بد هستند؟!) اما همین ترکیب چیده شده‌ی حاضر در فستیوال که با بازوی حمایتی فارابی و چند نهاد رسمی دیگر از هنگامه تولید آثار ریل‌گذاری شده بود هم در روز داوری با بهت و حیرت از خواب پرید. باید از سینماگرانی که تن به سیاست‌های محافظه‌کارانه مدیران می‌دادند و حذف بعضی از هم‌صنف‌هایشان را به جرم اعتراض و انتقاد می‌دیدند اما چون منافع‌شان با این حذف شدن‌ها تداخلی نداشت یا حتی همسو بود، هیچ حرفی نمی‌زدند (اگر ریز نمی‌خندیدند) حالا پرسید که آیا نمی‌ترسیدید دامنه چنین وضعی به خرمن شما هم برسد؟
 
این بی‌سابقه است که چند نفر از نامزدهای سیمرغ فجر در اعتراض به احکام هیأت داوران در حق همکاران‌شان، از نامزدی خود اعلام انصراف رسمی کنند و حتی اعتراض بعضی از سینماگران که همیشه ساکت بوده‌اند از آن هم‌عجیب‌تر است.

سعید سهیلی در روز اعلام نامزدها گفت که فیلم من را کاندید جلوه‌های ویژه میدانی کرده‌اند در حالی که ما جز دو صحنه بارانی (شلنگ آب توسط بچه‌های پشت صحنه) جلوه میدانی دیگری نداشتیم و «بدون تاریخ، بدون امضا» که موسیقی متن نداشت، نامزد بهترین موسیقی متن شده است.

عدد سی و پنج را واقعاً باید به خاطر سپرد، چون در هیچ زمان و هیچ زمینی چنین چیزهایی سابقه نداشته‌اند و رسیدن به همچون وضعی نتیجه سکوت‌ها و همسویی‌های دیروز با کسانی است که می‌خواستند سینما هر چه ساکت‌تر و خنثی‌تر باشد. برای جمع‌بندی از تحلیل‌های ناتمامی که می‌شود راجع‌به وضعیت بوجود آمده در سی و پنجمین دوره از فستیوال فیلم فجر داشت، بد نیست جملات کوتاهی را از منتقد و از مجری برنامه سینمایی هفت کنار هم قرار بدهیم و از این مُجمل، حدیث مفصل خوانده شود.
 
بهروز افخمی:
«می‌ترسم از این داورانی که در خارج زندگی می‌کنند. پنج نفر از داوران تابعیت دوگانه دارند! خب این چطور می‌تواند به فیلمی علیه منافقین رای بدهد؟ احتمالاً چون خارج زندگی یا رفت و آمد دارند از ترس مزاحمت‌های سازمان منافقین جرات نمی‌کنند به این فیلم رای دهند. در این صورت خطر نادیده گرفتن فیلم ماجرای‌ نيمروز جدا احساس می‌شود! از آن‌جا که مجاهدین خلق در خارج کشور فعال هستند و چند داور از خارج از کشور تابعیت دارند، این مسئله جدی است.»
 
مسعود فراستی:
«یکی از داوران که در خارج هم زندگی می‌کند از من پرسید کدام فیلم خوب است و من گفتم ماجرای نیمروز و ویلایی‌ها . او به من گفت که نمی‌توانند به ماجرای نیمروز جایزه بدهند».



یادداشت از میلاد جلیل‌زاده


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.