آیا این تنها بناها و معماری خشتی یزد است که از منظر جهانیان شایسته چنین جایگاهی است یا جهان بینی یزدی است که آن را در فهرست میراث بشری قرار می دهد؟

«یزد درمانی»؛ بهترین راه مقابله با گرمازدگیبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیا این تنها بناها و معماری خشتی یزد است که از منظر جهانیان شایسته چنین جایگاهی است یا جهان بینی یزدی است که آن را در فهرست میراث بشری قرار می دهد؟

قرن نوزدهم میلادی مصادف با قرن سیزدهم هجری خورشیدی بر اثر افزایش تعاملات ایران با اروپا، عصر ورود مدرنیته به ایران بود؛ دورانی که بارها به مناسبت های مختلف درباره آن سخن گفته ایم و رویدادهایش را تحلیل کرده ایم؛ عصر بعد از شکست ترکمانچای که به نوعی شکست ایران و شکستن ایرانی در مقابل روسیه تزاری بود. این شکست سبب شد روشنفکران و فرنگ رفته ها و آن هایی که نگران سرنوشت ایران بودند، تصور کنند عامل کشست و عقب افتادگی ایران، ایرانی بودن ماست و خیال کردند اگر ما در ظاهر شبیه غربی ها بودیم این چنین شکست خورده و مغبون نمی شدیم.

تا آن جا که تصور می کردند اگر مملکت ما هم سرسبز بود و جای جای خیابان هایمان چمن می رویید و طبیعتمان خشک و سخت نبود، ما هم پیشرفته تر بودیم و شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بهتری نیز بر ما حاکم بود. این اتفاق افتاد. ما در حقیقت شبیه به دیگری شدیم و از آنچه بودیم فاصله گرفتیم اما هر قدر این فاصله بیشتر شد، مشکلات ما نیز افزون شد.

می توانیم به جرئت ادعا کنیم که در تمام دوره های تاریخمان ملتی نوگرا بودیم. می بینیم که معماری سلجوقی کاملا متفاوت با معماری صفویه و آن نیز متفاوت با معماری قاجاری است؛ اما مهم این بود که در همه این دوره ها متناسب با وضعیت جامعه و اقتصاد و پیشرفت های حاصل شده، نوع جدیدی از معماری و شهرسازی را شاهدیم اما مبتنی بر جغرافیا و فرهنگ و تاریخ گذشته مان.

از قرن گذشته اما تلاش کرده ایم که از خودمان و از سیر طبیعی تاریخی مان فاصله بگیریم و شبیه دیگران بشویم. نه فقط در معماری و سبک زندگی که در خیال پردازی و قصه گویی و انتقال فرهنگمان هم سعی کرده ایم شبیه دیگران بشویم. گویی به این باور رسیده ایم که کدو قلقله زن و نخودی نمی توانند بچه های ما را تربیت کنند و باید سراغ هاکلبری فین و هانسل و گرتل برویم. گلستان سعدی را که همچون آیینه ای در برابر ما بود بستیم و به کناری گذاشتیم تا بتوانیم ایرانی را به شکل دیگری، آن گونه که دوست داشتیم غربی باشد، تعریف کنیم.

حالا دنیا عوض شده است و دیگر غربی بودن و غربی زندگی کردن امتیاز نیست. شهر تاریخی یزد در فهرست میراث بشری به ثبت رسیده است. ثبت یزد چه پیامی برای ما دارد؟ این که شهر کویری کم آب و گرم ما، با آفتاب گزنده و بادهای موذی از نظر دنیا دستاوردی از دستاوردهای بشری است، به ما چه می گوید؟ آیا این تنها بناها و معماری خشتی یزد است که از منظر جهانیان شایسته چنین جایگاهی است یا جهان بینی یزدی است که آن را در فهرست میراث بشری قرار می دهد؟

اگر بخواهیم جهان بینی یزدی یا کویری را در یک کلمه توصیف کنیم، می توانیم به آن «صلح آمیز» بگوییم. در یزد مسلمان و مسیحی و زرتشتی و یهودی در فضایی مبتنی بر طبیعت خشک کویری در صلح و دوستی زندگی می کنند. بیش از سه هزار بادگیر بر فرازشهر تاریخی یزد در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. یزدی ها می دانند از بادها چگونه بهره مند شوند.

در زمین آب انبار حفر می کنند و خانه هایشان را با مناسب ترین مصالح برای طبیعت گرم و خشکشان می سازند و این یعنی یک یزدی می داند از سطح زمین، از افق آسمان و از زیر زمینش برای زندگی چگونه بهره ببرد؛ آن ها همچون کیمیاگری که مس را به طلا تبدیل می کند با خشت و خاک بهترین فضاها را با کمترین اتلاف انرژی می سازند و از کیلومترها دورتر از شهر آب را با معجزه قنات به شهر می آورند و این چنین با طبیعتش همزیستی می کنند و طبیعت خشن کویر را به لطیف ترین طبیعت مناسب زیست بشر تبدیل می کنند.

امروزه قطعا خشت و آجر بهتری می توان تولید کرد و صد البته امروز می توان بادگیرهای بهتری هم ساخت. می شود از فناوری های جدید هم در جهت تقویت دانش همزیستی با طبیعت بهره گرفت؛ اما هرگز نمی توان بر طبیعت مسلط شد و آن را تغییر داد.

تجربه یزد نشان می دهد راه ما برای نجات از گرمایی که در دهه های اخیر گریبانگیر شهرهایمان شده، این است که دوباره کیمیاگر شویم و با تکیه بر آنچه تاریخ و جغرافیایمان به ما می آموزند، طبیعت خشک و خشنمان را به لطافت کوچه باغ های یزد بازگردانیم.

منبع: گرگدن

انتهای پیام/

قرن نوزدهم میلادی؛ عصر ورود مدرنیته به ایران

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۱۳ ۰۴ شهريور ۱۳۹۶
درود بی کران بر یزدی های مهربان وبا فرهنگ