جواب قرآن به تهمت مجنون بودن پیامبر(ص)

در آیات ۱۸۴ تا ۱۸۶ سوره اعراف خداوند به گفتار بى اساس بت پرستان دائر به جنون پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) پاسخ مى گوید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بیشتر آیات قرآن کریم هر شب تفسیر آیاتی از این معجزه الهی را برای شما آماده می‌کنیم.
اعراف، نام دیگرش «المص» هفتمین سوره قرآن است که مکی و دارای ۲۰۶ آیه است. در فضیلت این سوره مبارکه از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: هر کس سوره «اعراف» را قرائت کند خداوند بین او و ابلیس پرده‌ای بیفکند تا از شر ابلیس در امان بماند، او در زمره کسانی است که حضرت آدم علیه السلام در بهشت او را زیارت می‌کند و در بهشت به تعداد همه یهودیان و مسیحیان به او درجات داده خواهد شد.
امام صادق علیه السلام هم فرموده است: هر که این سوره را در هر ماه یک بار قرائت کند، در روز قیامت از جمله کسانی است که هیچ خوف و ترسی و هیچ حزن و اندوهی ندارد و هر کس در روز‌های جمعه این سوره را بخواند، در زمره کسانی است که خداوند از آن‌ها حسابرسی نمی‌کند، بدانید در آن آیات محکمی است؛ پس آن را فرو نگذارید، زیرا آن‌ها در روز قیامت به سود قاریان خود شهادت می‌دهند.

جواب قرآن به تهمت مجنون بودن پیامبر(ص)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿۱۸۴﴾
آیا نیندیشیده‏ اند که همنشین آنان هیچ جنونى ندارد او جز هشداردهنده‏ اى آشکار نیست (۱۸۴)
أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ﴿۱۸۵﴾
آیا در ملکوت آسمان‌ها و زمین و هر چیزى که خدا آفریده است ننگریسته‏ اند و اینکه شاید هنگام مرگشان نزدیک شده باشد پس به کدام سخن بعد از قرآن ایمان مى ‏آورند (۱۸۵)
مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُ وَیَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿۱۸۶﴾
هر که را خداوند گمراه کند براى او هیچ رهبرى نیست و آنان را در طغیانشان سرگردان وا مى‏ گذارد (۱۸۶)

شان نزول:
مفسران اسلامى چنین نقل کرده اند که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) هنگامى که در مکه بود، شبى بر کوه صفا بر آمد و مردم را به سوى توحید و یکتا پرستى دعوت نمود، مخصوصا تمامى طوائف قریش را صدا زد و آن‌ها را از مجازات الهى برحذر داشت، تا مقدار زیادى از شب گذشت، بت پرستان مکه گفتند: ان صاحبهم قد جن بات لیلا یصوت الى الصباح!: (رفیق ما دیوانه شده، از شب تا صبح نعره مى کشید)! در این موقع آیه فوق نازل شد و به آن‌ها در این زمینه پاسخ دندانشکنى داد.
با اینکه آیه شان نزول خاصى دارد، در عین حال، چون دعوت به شناخت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) و هدف آفرینش و آمادگى براى زندگى دیگر مى کند، با بحثهاى گذشته که پیرامون (گروه دوزخى و بهشتى) سخن مى گفت:، پیوند روشنى دارد.

تفسیر

در این آیه نخست خداوند به گفتار بى اساس بت پرستان دائر به جنون پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) چنین پاسخ مى گوید: (آیا آن‌ها فکر و اندیشه خود را به کار نینداختند که بدانند همنشین آن‌ها (پیامبر) هیچگونه آثارى از جنون ندارد (او لم یتفکروا ما بصاحبهم من جنة)
اشاره به اینکه پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) شخص ناشناخته اى در میان آن‌ها نبود و به تعبیر خودشان (صاحب) یعنى دوست و همنشینشان محسوب مى شد، بیش از چهل سال در میان آن‌ها رفت و آمد داشته، و همواره فکر و تدبیرش را دیده اند و آثار نبوغ را در وى مشاهده کرده اند، کسى که قبل از این دعوت، از عقلاى بزرگ آن جامعه محسوب مى شد، چگونه یکبار چنین وصلهاى را به وى چسباندند، آیا بهتر نبود به جاى چنین نسبت ناروائى در این فکر فرو روند که ممکن است دعوت او حق باشد، و ماموریتى از طرف پروردگار یافته باشد؟! آن چنانکه قرآن به دنبال این جمله مى گوید: او فقط بیم دهنده آشکارى است که جامعه خویش را از خطراتى که با آن روبرو است بر حذر مى دارد (ان هو الا نذیر مبین).
در آیه بعد براى تکمیل این بیان آن‌ها را به مطالعه عالم هستى، آسمان‌ها و زمین، دعوت مى کند و مى گوید: (آیا در حکومت آسمان‌ها و زمین و مخلوقاتى که خدا آفریده از روى دقت و فکر نظر نیفکندند) (اءولم ینظروا فى ملکوت السماوات و الارض و ما خلق الله من شى ء).
تا بدانند این عالم وسیع آفرینش با این نظام حیرت انگیز بیهوده آفریده نشده و هدفى براى آن بوده است، و دعوت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) در حقیقت دنباله همان هدف آفرینش، یعنى تکامل و تربیت انسان است.
(ملکوت) در اصل از ریشه (ملک) به معنى حکومت و مالکیت است، و اضافه (واو) و (ت) به آن براى تاکید و مبالغه مى باشد و معمولا به حکومت مطلقه خداوند بر سراسر عالم هستى گفته مى شود.

نظر افکندن در نظام شگرف این عالم هستى که پهنه ملک و حکومت خدا است، هم نیروى خدا پرستى و ایمان به حق را تقویت مى کند، و هم روشنگر وجود یک هدف مهم در این عالم بزرگ و منظم است، و در هر دو صورت، انسان را به جستجوى نماینده خدا و رحمتى که بتواند هدف آفرینش را پیاده کند مى فرستد.

سپس براى اینکه آن‌ها را از خواب غفلت بیدار سازد مى فرماید آیا در این موضوع نیز اندیشه نکردند که ممکن است پایان زندگى آن‌ها نزدیک شده باشد، اگر امروز ایمان نیاورند، و دعوت این پیامبر را نپذیرند، و قرآنى را که بر او نازل شده است با اینهمه نشانه هاى روشن قبول نکنند، به کدام سخن بعد از آن ایمان خواهند آورد؟ (و ان عسى ان یکون قد اقترب اجلهم فباى حدیث بعده یؤ منون).

یعنى اولا چنان نیست که عمر آن‌ها جاودانى باشد، فرصت‌ها به سرعت درگذرند و هیچکس نمى داند فردا زنده خواهد بود یا نه، پس با این حال امروز وفردا کردن و مسائل را پشت گوش انداختن هرگز کار عاقلانه اى نیست.

جواب قرآن به تهمت مجنون بودن پیامبر(ص)

ثانیا اگر آن‌ها به این قرآن با این همه نشانه هاى روشنى که در آن از خداست ایمان نیاورند آیا در انتظار کتابى از این برتر و بالاترند؟ آیا ممکن است به گفتار و سخن و دعوت دیگر ایمان بیاورند؟!
همانطور که مشاهده مى کنیم آیات فوق تمام راههاى فرار را به روى مشرکان مى بندد، از یک طرف آن‌ها را متوجه سابقه عقل و درایت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) مى کند تا به اتهام جنون از شنیدن دعوتش فرار نکنند، از سوى دیگر متوجه نظام آفرینش و آفریدگار و هدف خلقت مى سازد تا بدانند بیهوده آفریده نشده اند، و از سوى سوم متوجه زودگذرا بودن زندگى مى کند تا امروز و فردا نکنند، و از سوى چهارم مى گوید: اگر به کتابى به این روشنى ایمان نیاورند، در آینده به هیچ چیزى ایمان نخواهند آورد، زیرا از این بالاتر تصور نمى شود!

سرانجام در آخرین آیه مورد بحث، سخن را با آن‌ها چنین پایان مى دهد که (هر کس را خداوند به خاطر اعمال زشت و مستمرش، گمراه سازد، هیچ هدایت کننده اى ندارند، و خداوند آن‌ها را همچنان در طغیان و سرکشى رها مى سازد تا حیران و سرگردان شوند) (من یضلل الله فلا هادى له و یذرهم فى طغیانهم یعمهون).
همانگونه که بار‌ها گفته ایم اینگونه تعبیرات درباره همه کافران و گنهکاران نیست بلکه مخصوص به گروهى است که آنچنان در برابر حقایق، لجوج و متعصب و معاندند که گوئى پرده بر چشم و گوش و قلبشان افتاده، پرده هاى تاریکى که نتیجه اعمال خود آن‌ها است، و منظور از (اضلال الهى) نیز همین است.

انتهای پیام/

برچسب ها: تفسیر ، قرآن
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.