بازخوانی سخنان تاریخی حضرت آیت الله خامنه‌ای در اجلاس سران زیمباوه؛

نابودی رژیم صهیونیستی در صدر شعار‌های جمهوری اسلامی/باید برای مقابله با استکبار چاره‌ای اندیشید

 

رهبر انقلاب در سال 65 در نشست کشور‌های غیر متعهد طی سخرانی تاریخی به اهمیت مبارزه با استکبار و سلطه جهانی اشاره کردند.

به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار در سال ۱۳۵۸ در سطح وزیر امور خارجه در نشست جنبش عدم تعهد شرکت کرد و ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت در این نشست که در کوبا برگزار می‌شد، شرکت کرد. همچنین  نشست بعدی در هندوستان برگزار شد و قرار بر این بود که رئیس جمهور وقت در آن حاضر شود و تیم حفاظت ریاست جمهوری به مسئولیت سردار یوسف فروتن به این کشور اعزام شد، اما در آخرین روز اعلام خبری از سوی نخست وزیری به دفتر امام خمینی(ره)، مبنی بر ورود ۵۰ پوند مواد منفجره به دهلی نو از سوی یک گروه ایرانی، سبب شد تا امام خمینی(ره) به دلایل امنیتی با این سفر مخالفت کند و جمهوری اسلامی در سطح نخست وزیر در اجلاس جنبش عدم تعهد شرکت کند.

در شهریور ۱۳۶۵ که اجلاس عدم تعهد در هراره پایتخت زیمباوه برگزار می‌شد، موانع امنیتی برای حضور رئیس جمهوری وقت، وجود نداشت و جمهوری اسلامی برای اولین بار در این نشست سران جنبش عدم تعهد در سطح ریاست جمهوری شرکت کرد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شهریور ماه سال ۱۳۶۵ و در مقام ریاست جمهوری کشورمان با حضور در هشتمین اجلاس سران جنبش غیرمتعهد که در هراره پایتخت کشور زیمبابوه برگزار شد، در یک سخنرانی طولانی 25 دقیقه‌ای که بار‌ها مورد تشویق حضار قرار گرفت، سخنان مبسوط و مفصلی را بیان کردند که با استقبال بسیاری از سران و شخصیت‌های کشور‌های حاضر روبه‌رو شد.

ایشان طی مصاحبه ای که بعد از این اجلاس داشتند، به بازخورد این سخنان که رسانه‌های آن روز از آن به عنوان سخنانی تاریخی و مهم یاد کردند، اشاره کرده و اظهار کردند: پس از سخنرانی روز اول اجلاس سران که مراسمی تشریفاتی بود و بعد از دومین سخنرانی نیز افراد متعددی به من مراجعه کردند و از مضمون نطق تشکر کردند، بعضی به ما گفتند که این حرف‌های همه ماست منتهی آن کسی که جرات می‌کند این حرف‌ها را بزند ایران است و دیگران این جرات را ندارند.

در ادامه گزارش به بازخوانی مهم ترین محورهای سخنرانی مقام معظم رهبری در اجلاس سران غیر متعهدها که در سال 65 در کشور زیمباوه برگزار شد، می‌پردازیم:

جهان سوم اندامی است که حیات مستقل اعضای آن قابل تصور نیست خواست و انتظار طبیعی همه ما این است که جنبش در این دوره هم خود را مصروف حل مشکلات آفریقا گرداند. منافع ما به هم پیوسته است. جهان سوم اندامی است که حیات مستقل اعضای آن قابل تصور نیست. حفظ حیات اعضای موثری همچون آفریقا البته برای ما اولویت دارد،این تجمع برای آفریقا به عنوان بزرگترین قربانی سیاست‌های استکباری و برای جنوب آفریقا به عنوان بزرگترین قربانی نژادپرستی و برای مردم زیمباوه که علی‌رغم شرایط نامطلوب اقصادی حاکم بر قاره با تامین نیاز‌های مادی و معنوی این اجلاس سخاوت بزرگی از خود نشان داده‌اند، حائز اهمیت است. از خداوند قادر و حکیم مسئلت می‌کنم که این فرصت گرانقدر را منشا خیر وصلح گرداند.

بحران‌های اخلاقی، زیر بنای سایر بحران‌های جهانی

بحران‌های اخلاقی که در واقع زیر بنای سایر بحران‌های جهانی است بیش از هر زمان انسانیت را تهدید می‌کند. جدایی از ارزش‌های ادیان الهی که مطمئن‌ترین معیار‌ها برای تنظیم رفتار بشر هستند، منجر به هرج و مرج اخلاقی گردیده و بنیاد‌های فرهنگی جوامع را به شدت لرزان ساخته است. اشاعه فساد و فحشا روند فزاینده یافته و اساس و بنیان خانواده یعنی زیر بنای جامعه و مایه دوام و بقای نسل در معرض تزلزل و بی بندوباری فاجعه آمیزی قرار گرفته است، توفیق در مقابله و مبارزه با وضع انفجار آمیز موجود در گرو تلاش فوری و مستمر و همه جانبه و جهانی است. ناچار این فرصت باید به بهترین نحو مورد استفاده قرار گیرد و الا قسمت عمده از مسئولیت ادامه بحران‌ها به عهده ما خواهد بود.

بیایید لحظاتی جهان بزرگ را بر مساله خود از جایگاهی فراتر از مشکلات مقطعی، موضعی و محلی بنگریم. این به معنای کوچک و کم اهمیت انگاشتن مسائلی نیست که هریک از آنها ملتی را در زیر فشار‌های طاقت‌فرسا له کرده و میلیون‌ها آدمی را در دوزخی از بی عدالتی و فقر و گرسنگی و جنون و بیماری و جهل زندانی ساخته است بلکه برای راه یافتن به قله‌ای است که در آن فرصتی برای مشاهده منشاء و چهارچوب همه آن پدیده‌های غم انگیز دست دهد و هندسه معیوب و ناهنجاری را که بر روابط سیاسی، اقتصادی کنونی جهان و نیز بطور برابر بر ذهنیت جلادان و قربانیان حاکم است دیده و شناخته شود.

این تکلیفی بزرگ، همتی بلند و امیدی زوال ناپذیر را از آنان که به چنان واقعیتی دست یابند طلب می‌کند، اما بی شک کلید دقیق و قطعی حل همه آن مشکل‌ها را نیز به ما نشان می‌دهد و ما را از کج‌روی و کم کردن جبهه حقیقی و اشتباه دوست و دشمن برکنار می‌دارد.

خبر باز نشود در حال ادیت....

مشکل اصلی در یک جمله آن است که دنیا نظام سلطه را پذیرفته است

مشکل اصلی در یک جمله آن است که دنیا نظام سلطه را پذیرفته است. بگذارید از سخن‌ها و قالب‌ها فراتر برویم داعیه‌ها و شعار‌ها را با عمل‌ها و سیاست‌ها تطبیق کنیم و نیز استثنا‌های معدود و انگشت شمار را ملاک قرار ندهیم، خواهیم دید که نه فقط قدرت‌های بزرگ، ابرقدرتها، تقسیم کنندگان جهان و آنان که منافع خود را ولو در آن سوی عالم بر منافع کشور‌ها و ملت‌ها ترجیح می‌دهند بلکه رهبران نیز سلطه گری، یعنی اولویت منافع سلطه گران را، چون جبر تخلف ناپذیری گردن نهاده‌اند.

اگر نظام سلطه در زمان‌های گذشته به صورت لشگرکشی و برده‌کشی امپراطور‌ها تجلی می‌کرد امروز به شکل بسیار پیچیده جهانی در مظاهر و حوزه‌های بسیار متعدد هیات ملت‌ها ظاهر شده است. نظام سلطه توانسته است برای خود سیستم اقتصادی خاص، روابط سیاسی و یا از همه بالاتر فرهنگ سلطه را ایجاد کند؛ لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطه امپراطور‌ها آمادگی و دفاع نظامی ملت‌ها کفایت می‌کرد امروز حتی برای احساس سلطه از سوی ملت‌ها نیاز به فعالیت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتا ابعاد وسیع یافته است.

زورمندان جهان امروز فقط به دلیل برخورداری از ابزار‌های قدرت مداخله می‌کنند، قضاوت می‌کنند، نظام اقتصادی و روابط داد و ستد با ضعفا را یک‌جانبه تعیین می‌کنند و حتی مفاهیم عالی انسانی همچون آزادی، حقوق بشر و امثال آن را به میل خود تفسیر می‌کنند و خلاصه همه جا بر اساس منافع و تشخیص خود عمل می‌کنند و ملت‌ها و دولت‌ها و رهبران در دنیای ضعفا هم این همه را، چون قضایی آسمانی و عارضه‌ای بی علاج تلقی کرده و حداکثر پس از چند و چونی و یا با اندک حک و اصلاحی می‌پذیرند، زشت‌ترین پدیده دوران کنونی تاریخ آن است که کشور‌های فرودست هیچ میدان مانوری مگر به آن اندازه که از طیف منافع یکی از قدرت‌‎های بزرگ به طیف منافع قدرتی دیگر بگریزند، ندارند. آزاد و مستقل و برای خود اندیشیدن و تصمیم گرفتن و خواست و منافع و نظر قلدران عالم را ندیده گرفتن کمبود بزرگی است که جهان امروز با آن روبرو است.

باید برای مقابله با استکبار چاره ای اندیشید

استکبار در شرق و غرب با ستمگری‌های خود هر روز ستبر‌تر و حجیم‌تر می‌شود، معادله قدرت میان اقویا و ضعفا روز به روز بیشتر به نفع اقویا به هم می‌خورد. هیچ کس از آسیب نظام سلطه که به تدریج همه گیر‌تر می‌شود مصون نخواهد ماند و متاسفانه زمینه این روند هولناک در خود جهان سوم است. ضعف اراده در رهبران، ترس از رویارویی صریح با استکبار، تکیه بر کمک همین قدرت‌ها، باور نداشتن قدرت مردم و تکیه نکردن به آنان... اینهایند مایه‌های اصلی انفعال و ضعف کشور‌های جهان سوم و کمک اصلی به توسعه قدرت استکبار؛ و باید چاره‌ای اندیشید،روزگاری ملت‌گرایی و مارکسیسم امید‌هایی آفریدند، اما اولی به بهانه برای آتش افروزی میان ملت‌های تبدیل شد و دومی به وسیله‌ای برای تشکیل امپراطوری جدیدی و تشدید تضاد و بلوک بندی و در نهایت به پایمال شدن یا اسارت ملت‌ها، و همواره هر مکتبی که بر پایه‌های لرزان تفکرات مادی بنا شده باشد چنین خواهد بود.

فرهنگ سلطه، ملت‌های ضعیف را ذلت‌پذیر و معتاد به ستم ساخته است

فرهنگ سلطه، ملت‌های ضعیف را ذلت‌پذیر و معتاد به ستم ساخته است. باید از درون ذاتشان آنان را درمان کرد، باید باوری عمیق به کرامت و قدرت انسان به خدا، به ارزش‌‎های انسانی راستین، به پوچی قدرت‌های طاغوتی در انسان‌ها دمید و آنان را با این سلاح کندی ناپذیر مسلح کرد.اسلام و همه ادیان آسمانی، انسان‌ها را به چنین ایمانی و کاملا در جهت عکس فرهنگ باطله سوق می‌دهند. متون خدشه ناپذیر اسلامی صریحا دستور می‌دهند " لاتظلمو و لاتظلمون" نه ظلم کنید و نه مظلوم شوید و می‌آموزند که ستمگری و ستم پذیری در یک ردیف‌اند و ستمگر و ستم پذیر شرکای جرم یکدیگرند. تماشاچی ظالم بودن و بی تفاوت ماندن نیز همانند ظلم و خود مرحله‌ای از آن است. تکیه به قدرت لایزال الهی و ایمان راسخ به مردم، درس دیگر اسلام به ملت‌ها و رهبران است که آنان را به ایستادگی در برابر سلطه‌های جهانی تشجیع می‌کند و امید به موفقیت را در آنان پرفروغ می‌سازد. این درس بزرگ اسلام در گذشته و حال جهان بار‌ها عینیت یافته و به تجربه‌ای مسلم مبدل شده است. هرجا ملت‌ها با رهبرانی از رها کردن میدان برای پیشروی‌های متجاوزانه خودداری کرده و خطرات و زحمات آن را پذیرفته‌اند همه ابزار‌های قدرت زورمندان بی اثر گشته و راه بر متجاوز بسته شده است.

انقلاب اسلامی شاهد زنده و فوق العاده پیروزی بر نظام سلطه است

نهضت‌های آزادی بخش پیروز در دهه‌های اخیر و لبنان و افغانستان امروز نمونه‌های مجسم و فراموش شدنی این مدعایند. انقلاب اسلامی ایران شاهد زنده و فوق العاده‌ای است بر بطلان این پندار که سلطه‌های جهانی شکست ناپذیر و خواست و اراده آنان تخلف ناپذیر است.پیام بزرگ انقلاب ما به ملت‌های مقتدر آن است که گردن نهادن به نظام سلطه، اراده قدرتمندان را فقط به دلیل قدرت آن، مشروعیت بخشیدن گناه و غلط و خود بزرگترین وسیله سلطه نامشروع است. انقلاب اسلامی ما رمز توفیق در آزمایش عظیم خود را این می‌داند که جدا و دقیقا به قدرت لایزال الهی و به مردم تکیه کرده و قدرت‌های معارض و مهاجم را شکست پذیر دانسته است. با این روحیه است که ما امروز نظام جهانی ظلم را صریحا و بی محابا نفی می‌کنیم این را وظیفه خود دانسته و به پیشرفت آن عمیقا امیدواریم. کاربرد این دستور آسمانی و نیز دستورات صریح پیامبر اسلام (صلی‌الله و علیه و آله و سلم) در مفاهیم و روابط بین المللی آن است که ما نمی‌توانیم در قبال تجاوز در هر گوشه دنیا که به وقوع بپیوندد، بی طرف بمانیم ولو اینکه مستقیما به منافع ملی ما مربوط نگردد. چرا جنبش غیر متعهد‌ها رسما اعلام نکند که بی طرفی اعضا در قبال هر نوع تجاوز غیر موجه، تخلف از اصول جنبش است؟اگر جهان سوم به این اصل توجه کند عدم انسجام کنونی در برابر تهاجمات امپریالیسم از میان ما رخت برخواهدا بست. چرا جنبش غیر متعهد‌ها رسما اعلام نکند که بی طرفی اعضا در قبال هر نوع تجاوز غیر موجه، تخلف از اصول جنبش است؟در اینجا مایلم نظرات خود را در ارزیابی وضع کنونی جنبش با استفاده از همین اصل " اصل محکومیت نظام سلطه و سیستم ستمگری" باز گویم.

خبر باز نشود در حال ادیت....

فرهنگ سلطه از هر سو منافع اقتصادی را برای سلطه گران تضمین می‌کند و اگر حرکتی رهایی بخش در جایی آغاز گردد و ملتی بیدار شود ابتدا با به کار گیری همه گونه حیله به خاموش کردن آن می‌پردازند و اگر علی‌رغم آنان آن ملت پیروز شد، آنگاه هجوم نظامی اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی شروع می‌شود.ببینید شیطان در نیکاراگوئه چه می‌کند و در مورد انقلاب اسلامی ایران چه کرد و می‌کند. متاسفانه در قبال این همه جنایت و فضاحت آن تحرکی که باید و انتظار می‌رود در جنبش مشاهده نمی‌شود.خطر جدی که جنبش را تهدید می‌کندگذارید با صراحت اعلام کنم که ریشه این ضعف خطرناک جنبش ما، در دو چیز است:اول کنار گذاشتن اصول پایه نخستین و دوم عدم احساس مسئولیت اعضا در قبال مسائل جهانی.امروز در بین اعضاء جنبش کشور‌هایی هستند که در میان ملت خود حتی نمی‌توانند نامی از اصول عدم تعهد ببرند زیرا کشورشان مرکز تاخت و تااز اجانب است و ثروتشان هر روز به وسیله قدرت‌های مسلط به تاراج می‌رود و دولتشان عروسک قدرت است، از چنین حکومت‌هایی آیا می‌توان انتظار قیام بر ضد سلطه را داشت.کشور‌های دیگری هم هستند که هر چند از استقلال نسبی بر خوردارند لیکن عافیت را بر مسئولیت جهانی خود ترجیح داده و سلامت امروز را به بهای تسلیم فردا خریده‌اند.

جنبش باید پرچم‌دار عدل و مقابله با سلطه در جهان باشد

من به عنوان رئیس جمهور کشوری که نظام آن ثمره قیام وسیع و خونین مردمی علیه بزرگترین طاغوت‌های زمان، یعنی امپریالیسم آمریکا، و حکومتش پرچمدار شجاع ارزش‌های الهی است و از نخستین روز، کشورش آماج همه‌گونه تهاجمات قدرت‌ها و نوکران آنان بوده و هست با همه احترام و اعتقادی که به این جنبش دارم، علام خطر می‌کنم که اگر جنبش به یک اقدام اساسی و زیر بنایی در رفع مشکلات ریشه‌ای خود دست نزند، آینده آن در خطر جدی خواهد بود و امید ملت‌ها از آن سلب خواهد شد.جنبش باید پرچم‌دار عدل و مقابله با سلطه در جهان باشد، اگر قدرت جلوگیری مستقیم از هجوم و تجاوز علیه ملت‌ها وجود ندارد، باید فریاد علیه متجاوز و ظالم و دفاع از حق قربانیان ظلم و سلطه باشد.این مایه حقارت است که در این ربع قرن به کشور‌های مختلف بخصوص دولت‌هایی که مسئول انقلاب حرکت‌های وسیع مردمی بوده‌اند و آزادی عدم تعهد را با جانفشانی بدست آورده اند، این همه تجاوز و خیانت بشود و جنبش از خود حرکتی شایسته نداشته باشد. وجود چنان روحیه و احساسی می‌تواند برای اعضای جنبش بعنوان یک ارزش و ملاک تقدم محسوب شود.براستی چرا بین کشور‌هایی که با انقلابی مردمی و خونین طی سال‌های متمادی موفق شده اند طاغوت را براندازند و سلطه ابرقدرت‌ها را در هم بشکنند و به صف غیر متعهد‌ها بپیوندند و کشور‌هایی که اگر نگوییم حافظ منافع قدرت‌ها در جنبش اند حتما وجودشان تشریفاتی است نباید تفاوتی قائل شد جنبش باید در دفاع از حقوق ملت‌های جهان سوم و در شکستن شبکه‌ای سلطه، الگوی شجاعت و قاطعیت باشد و این مصلحت اندیشی‌های متداول امکان پذیر نیست.

رژیم صهیونیستی ناقض  قوانین و مقررات بین‌المللی است

شاید کمتر رژیمی را بتوان یافت که به اندازه رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی در نظر و عمل شبیه یکدیگر باشند. هر دو دارای سیاست‌های تبعیض‌آمیز به ساکنین اصلی هستند، هر دو دائماً کشور‌های مجاور را مورد تجاوز سیستماتیک قرار می‌دهند، هر دو رکورددار نقض، علیه هر دو بیش از هر کشوری قطع‌نامه و بیانیه صادر شده است، هر دو از مصادیق بارز تروریسم دولتی هستند و هر دو عمدتاً به وسیله شیطان بزرگ و برخی از کشور‌های دیگر غربی تغذیه می‌شوند، همین مشابهت کامل امروز این دو را به نحو بی‌سابقه‌ای به هم نزدیک و هماهنگ کرده و سیاست دو رژیم را مکمل یکدیگر قرار داده، نتیجه اینکه اتخاذ شیوه‌های سازشکارانه در قبال صهیونیسم نیز منشاء کمترین تغییر مثبتی نخواهد شد.

ما معتقدیم جز از طریق مبارزه مسلحانه تمام عیار، آزادی کامل سرزمین‌های قدس امکان پذیر نخواهد بود. تجاوزگری جزو صفات این رژیم‌ها نیست که بشود با مذاکره آن را زایل کرد بلکه ماهیت این دو رژیم چنین اقتضایی دارد. تصویر هم‌زیستی مسالمت‌امیز مردم منطقه با چنین رژیم‌هایی جز اذهان ساده را مشغول نمی‌دارد.

نابودی رژیم صهیونیستی در صدر شعار‌های جمهوری اسلامی

خاورمیانه با اهمیت استراتژیک، منابع عظیم انرژی همواره مورد نظر قدرت‌های بزرگ بوده و نتیجتاً به طور مستمر در معرض توطئه و تجاوز آنان قرار داشته است. تحمیل رژیم صهیونیستی در این منطقه به منظور دائمی کردن تشنج و زمینه‌سازی برای مداخله مستمر قدرت‌ها بوده و لذا لزوم انقلاب اسلامی و ظهور جمهوری اسلامی ایران که لزوم نابودی رژیم صهیونیستی و قطع مداخله و نفوذ غرب و شرق از خاورمیانه را در صدر شعار‌های خود قرارداده، از آغاز تهدیدی جدی علیه منافع قدرت‌ها تلقی گردید. جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران پاسخ عملی قدرت‌های سلطه جو علیه این تهدید بوده است.روند جنگ در طول شش سال گذشته جریان کمک‌های تسلیحاتی به عراق از سوی هر دو قطب، سیل کمک‌های مالی مستقیم به عراق از سوی کارگزاران امپریالیسم در منطقه، سکوت مجامع بین‌المللی در قبال تجاوزات آشکار عراق به مقررات و حقوق بین‌المللی، عدم تمایل شورای امنیت به رسیدگی به مسئله شروع تجاوز از سوی عراق و صد‌ها دلیل و قرینه دیگر، همه بیانگر این واقعیت مسلم است.ظهور یک کشور واقعاً غیرمتعهد (ایران) در منطقه‌ای که به شدت مورد طمع و علاقه اقطاب موجود است قابل تحمل نبوده و می‌بایست بطور همه جانبه مورد تهاجم قرار گیرد. عراق به عنوان اهرم اجرای سیاست امپریالیسم در منطقه انتخاب و مأمور می‌گردد.

صدام برای هیتلر و چنگیز آبرو خرید

 داستان اسف‌انگیز جنگ در این چند جمله قابل خلاصه شدن است و نه عمق جنایات و تجاوزات رژیم عراق قابل اندازه گیری؛ هیچ اصل و معیار بین‌المللی و یا بررسی کارشناسی و هیچ زبان و قلم آشنا به احساسات بشری قادر نیست حتی در یک مورد میزان اندوه مادرانی را در آخرین لحظات حیات در حالی که دختربچه‌های مورد تجاوز قرارگرفته‌شان را برای آخرین وداع قبل از زنده بگور شدن دست جمعی در آغوش می‌کشیدند بیان کند. انبوه استخوان‌های کشف شده از گور‌های دسته جمعی در هویزه و بستان و ناله‌های هزاران کودکی که بعد از حملات هوایی و موشکی در بالین اجساد پدران ومادران خود در ویرانه‌های دزفول و بهبهان و مریوان و ده‌ها شهر دیگر خون گریستند، همه از عمق فاجعه حکایت می‌کند تا این که به محض آزادی خرمشهر و شکست مفتضحانه نیرو‌های اشغالگر، رژیم عراق ناگهان تغییر ماهیت داد و یک مرتبه صلح‌دوست شد! ملاحظه اسناد جنگ نشان می‌دهد که جنایات ضد بشری و نقض ابتدایی‌ترین اصول انسانی پس از آن نیز همچنان ادامه یافته بلکه تشدید شده است. برخی از اسناد آن جنایات در بیمارستان‌های اروپا موجود است و به عقیده بسیاری از مراجع بین‌المللی برای هیتلر و چنگیز آبرو خریده است.

خبر باز نشود در حال ادیت....

دعوت از ظالم و مظلوم برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز معنایی جز به رسمیت شناختن ظلم و کمک به استمرار آن ندارد

بدون تأمین عدالت، بدون رفع ظلم و بدون نابود کردن ذهنیت‌های تجاوزگر، دعوت از ظالم و مظلوم برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز معنایی جز به رسمیت شناختن ظلم و کمک به استمرار آن ندارد. اگر جمهوری اسلامی ایران راهی برای جبران میلیارد‌ها دلار خسارت جنگ بیاید، جان از دست رفته بهترین فرزندان کشور ما و فرصت‌های از دست رفته سازندگی در بهترین سال‌های انقلاب چگونه قابل جبران خواهد بود؟ برخی می‌گویند تنها یک اشتباه درباره نیروی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بود که عراق را به شروع جنگ تشویق کرد و اکنون که جمهوری اسلامی ایران قدرت خود را نشان داده این اشتباه محاسبه دیگر صورت نخواهد گرفت.این تحلیل به یک شوخی بیشتر شبیه است، زیرا آنچه برای امنیت ملی هر کشور اهمیت دارد، وجود استعداد تجاوزگری و سلطه جویی در آن سوی مرز‌ها است وگرنه اشتباه محاسبه در هر مکان و هر لحظه امکان وقوع دارد. از مانی که رژیم عراق به یک کودتا روی کار آمده تاکنون نه تنها جمهوری اسلامی ایران بلکه اکثر کشور‌های منطقه لحظه‌ای از تجاوزات آن در امان نبوده‌اند.ملت ما مصمم است یک بار و برای همیشه ثابت کند که ستم را به هیچ قیمتی نخواهد پذیرفت و در این راه حدی برای فداکاری و ایثار نمی‌شناسد. در عین حال ما آمده‌ایم در هر راهی که به برقراری یک صلح دائمی و نابودی ریشه‌های جنگ و اختلاف و ایجاد روابط مسالمت‌آمیز با کلیه کشور‌های منطقه انجامد، پیش‌قدم شویم. صلح بطور کلی و بویژه برای منطقه حساس ما یک انتخاب نیست، یک ضرورت حیاتی است. تحمل رژیم صهیونیستی در منطقه یک ابرقدرت را به این فکر واداشته که در جهت اشغال قسمت دیگری از سرزمین‌های اسلامی و نیز تحمیل یک رژیم ضد اسلامی بر آن تلاش کندامید بستن به شمال خطا است، نگاه به شرق و غرب بی‌ثمر است. باید به آسمان به قله‌های رفیع معنویت و ارزش‌های الهی چشم بدوزیم.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۲۳ ۱۱ شهريور ۱۳۹۷
مرگ بر رژیم صهیونیستی
آخرین اخبار