بهترین اشعار ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)

همزمان با فرارسیدن ولادت امام حسن عسکری (ع)، شما می‌توانید سروده شاعران کشورمان را در وصف این حضرت در زیر بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با فرارسیدن ولادت امام حسن عسکری (ع) و بزرگداشت مقام آن حضرت، هرکدام از شاعران کشورمان ابیاتی را در وصف ایشان سروده‌اند، که گلچینی از بهترین‌های این اشعار را در زیر می‌خوانید.

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)

تا نگارا عَلَم زدی آقا
بابِ جود و کرم زدی آقا
دل خوشی را برای عُشاقت
گُل زهرا رَقم زدی آقا

آمدی و به تیغ چشمانت
سرِ اندوه و غم زدی آقا
جام حق در میان دستانت
طعنه بر جام جم زدی آقا
شد مدینه غریق ذکر حسن
تاهمینکه قدم زدی آقا

آمدی میوه‌ی دل هادی
کل منظومه شد پر ازشادی

آمدی و جهان مصفا شد
دل هر عاشق تو شیدا شد
زشکوه و جلال میلادت
فتبارک طنین هر جا شد
با نوای حسن حسن جانم
هر طرف محشری زغوغا شد
بار دیگر عدو به خود لرزید
قامتش از شرار غم تا شد
گفت: منادی به کوری دشمن
نسل شیر خدا شکوفا شد

گفت: به کندوی دین عسل آمد
اسدی، چون یل جمل آمد

چهره ات همچو شمس تابان ست
نور حق در شما نمایان ست
زخط و خالِ هاشمی وارت
حوریه غرق بهت و حیران ست
پدرت آنچنان تو را بوسد
گوئیا بوسه اش به قرآن ست
دور گهواره ات ملائک‌ها
کارشان مثل یک نگهبان ست
سائلم من شنیده ام آقا
لطفتان بی حد و فراوان ست

از کرم دلبرا نگاهم کن
کربلای مرا فراهم کن

جان فدایت چه بی قرین هستی
خلقِ حق را تو برترین هستی
نه فقط شهره در سماواتی
بلکه شاهنشه زمین هستی
حسن ابن علی یِنِ الهادی
بی مثالی چه نازنین هستی
میوه‌ی قلب حضرت زهرا
نوه‌ی احمد امین هستی.
چون علی کوه اقتداری تو
خار چشمان فاسقین هستی

تاابدروشنی درخشانی
کعبه‌ی عشق و روح ایمانی

مرهمی بهترین دوایی تو
معنی سُرِّ مَن رَأیٰ یی تو
هرچه من بنده‌ای گنهکارم
در عوض معدن عطایی تو
ناامیدم نکن ز. درگاهت
گرچه خسته از این گدایی تو.
چون عمویت تو کاشِف الکربی
مهربان همچنان رضایی تو
بس ز. وصفت که نقطه‌ی وصلِ
بین هر بنده و خدایی تو

حمد لله که من تو را دارم
میل دیدار سامرا دارم

رضا آهی

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)
 
ای که در مَحبس گیسوی تو شب زندانی ست
کار خورشید، به فرمان تو نور افشانی ست

سامرا نه! که جهان سیطره‌ی قدرت توست‌
ای که در عرش تو را مرتبه‌ی سلطانی ست

تا که تکمــیل شود فیض ربیع الاوّل
موعد جلوه نمائیت، ربیع الثّانی ست

خضر را پیر غلامیّ تو فخری ابدی ست
در حریمی که سلیمان، شرفش دربانی ست

هر کسی چشم دلش باز شود می‌بیند
شغل داوود نبی نزد تو مِدْحت خوانی ست

پسرت حضرت مهدی ست اگر” رَبّ الأرض “
کلّ حالات و صفات پدرش، ربّانی ست

تو به قدری حسن بن علی اَستی که چو ما
حال آیینه هم آشفته‌تر از حیرانی ست

دل ندادن به تو از سخت‌ترین مشکل‌ها
دل سپردن به تو، برعکس، پر از آسانی ست

می‌شود بی سر و سامان تو باشم گر چه
هر که را دیدم، دنبال سر و سامانی ست

” سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد “
همچنانی که مرا روزی سرگردانی ست

خیس اشک، از غم دنیا بشود چشمانش
هر کسی آرزویش دیدن سامرّا نیست

اربعین هر که مشرّف به حریمت شد گفت:
” صف زوّار ضریحت چه قَدر طولانی ست “

فاطمه، بانی رفتن به بهشت است او را
آن که اندازه‌ی خشتی، حَرَمت را بانی ست

” سائلِ ” رحمت بی منّت و بی پایانت
چشم در راه تو در آن نفس پایانی ست

محمّدقاسمی

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)
 
ز خاک پای تو اول سرشت قلبم را
سپس غبار حریمت نوشت قلبم را

به نور معرفت و رحمت و ولایت تو
بنا نهاد چنین خشت خشت قلبم را

مرا اسیر تماشای چشم‌هایت کرد
سپس نهاد میان بهشت قلبم را

بدون لطف تو از دست می‌دهم بی‌شک
میان بازی این سرنوشت قلبم را

هزار شکر که عمری‌ست در هوای توام
اسیر رحمت و فضل تو، مبتلای توام

چقدر صبح نگاه تو دلبری کرده
دل رمیدهٔ ما را کبوتری کرده

من چو ذره کجا و زیارت خورشید
نگاه روشن تو ذره‌پروری کرده

بهشتِ چشم رئوفت چه رونقی دارد
که با بهشت خدا هم برابری کرده

چقدر تازه مسلمان کنار خود داری
مسیحِ چشم تو کار پیمبری کرده

شکوه ناب ولایت تویی که دل‌ها را
تجلیات نگاه تو حیدری کرده

همیشه معجزه‌های تو منجلی بوده
همیشه ذکر کثیرت علی علی بوده

خدا نهاده در این چشم‌ها صلابت را
شکوه و هیبت و آقایی و سیادت را

مسیح آل محمّد! بزرگ نصرانی.
چه خوب دیده کرامات چشم‌هایت را

چه کودکانه به عزم مصاف می‌آیند
نگاه نافذ تو رام کرده خلقت را

ز. دشمنان خودت هم دریغ ننمودی
زلال معرفت و زمزم هدایت را

خدا به مرحمت گوشه چشم تو آقا!
گشوده بر همهٔ خلق باب رحمت را

تمام سعی تو این بود که بیاموزی
به شیعه سرّ بقا، معنی ولایت را

چقدر گفتی از آن آفتاب پنهان و
حکایت، ولی و انتظار و غیبت را

خوشا کسی که دمی غایب از حضورش نیست
حجاب خود نشده، بی‌نصیبِ نورش نیست

شده‌ست مرقد تو اعتبار سامرّا
شکوه گنبد زردت وقار سامرّا

اگر چه کعبه نیامد به دست‌بوسی تو
تمام ارض و سما در مدار سامرّا

برای آن که دل از دست داده، جایی هست؟
در آستان تو، گوشه‌کنار سامرّا؟

اگر چه لایق وصل تو نیستم، اما
زدست رفته دلم در جوار سامرّا

به عشق دیدن سرداب می‌تپد هردم
دلِ شکسته، دلِ بی‌قرار سامرّا

غروب جمعه نگاهم به راه موعودی‌ست
کنار جادهٔ چشم انتظار سامرّا

طلوع می‌کند آخر سلالهٔ خورشید
ز. راه می‌رسد آخر بهار سامرّا

کبوتر دل من را تو جمکرانی کن
مرا به لطف خودت صاحب الزّمانی کن

یوسف رحیمی

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)
 
روی تو برده رونق ماه تمام را
مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را

حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار
مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را

تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست‌
می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را

هر راهبی که دید تو را گفت: دیده است
با چشم خود مسیح علیه‌السلام را

هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا» ست
سرشار کردی از نفست هر مشام را.

اما قدوم سبز تو‌ای کعبهٔ بهشت
حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را

دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب
آرامش نگاه تو و شیر رام را

دست سخاوت تو و چشم عنایتت
پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را

از ما مگیر،‌ای همه باران و روشنی
لطف مدام و مرحمت مستدام را

سید محمد جواد شرافت

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)
 
آمدی دریا شدی غرق خجالت شد سراب
دستهایت ماه را بیدار کرد از نازِ خواب

باز هم تا ناکجای عرش نورانی شد و
مهربان برداشت دستِ حق نقاب از آفتاب

آنچنان گسترده کردی ساحتِ تفسیر را
در دلت قران ورق خورد و شدی أُمّ ٱلکتاب

در مدینه بودی، اما همزمان پیچیده بود
لحظهٔ میلاد تو در سامرا بویِ گلاب

سجدهٔ شکر زمین پاکی به بار آورده بود
آیه آیه می‌رسید از عسکری انگورِ ناب

عشقِ گندمگونِ عالم! یا أباٱلمهدی (عج) سلام
مجتبایِ ثانیِ حق! حضرت ِ عالیجناب

یازده بار است باران از نگاهم می‌چکد
کاش می‌دادی همین امشب سلامم را جواب

در خیالم باز هم پر می‌کشم تا مرقدت
مرحمت کن باز اسمم را بیاور در حساب

یک حسن (ع) کنج بقیع و یک حسن (ع) در سامرا
هر چه حاجت داشتم آوردم و شد مستجاب!

مرضیه عاطفی

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)
 
سرمان گرمِ عطش بود، که باران آمد
ابر رحمت به سر خاک بیابان آمد
کنج این خلوتِ سرمازده می‌لرزیدیم
که نگاه تو به امداد زمستان آمد
تلخیِ کام همه با دَم تو شیرین شد
تا به لب‌ها عسلِ ذکر “حسن جان” آمد
تا فضای دهن از نام همه خالی شد …
گلِ ذکر تو به مهمانیِ گلدان آمد
تا که دیدند گدای توام و خاک نشین
دیدم از سمت تو قالی سلیمان آمد

افتخار است، که در خانه‌ی تو پادری‌ام
همه جا جار زدم خاک درِ عسکری‌ام‌
ای که قلبم شده با عشق تو آرام، سلام
به شما می‌دهد این سائل گمنام، سلام
به شکار دل من آمدی و صید شدم
پس به تو می‌دهم اینجا وسط دام، سلام
آمدی میکده را مست قدومت کردی
همنوا با لب ما داده به تو جام، سلام
گر چه بین قفس انداختنت …، اما بعد …
به شما داد همان شیر، که شد رام، سلام
حسرت روی تو را داشت، ولی هر شب و روز
داد کعبه به تو با جامه‌ی احرام، سلام

عشق ما پای قدوم تو سر انداختن است
کارمان پیش نگاهت سپر انداختن است

حاضرم نذر نگاهت بدهم دنیا را
تا که شاید بدهی راه، تو آقا ما را
برگه‌ی نوکری‌ام را نکنی تا … آقا؟!
دارم امّید، که رویش بزنی امضا را
گم شدم از نظر خلق، به عشق تو فقط
تا نشانم بدهی گنبد سامرّا را
کاش یک شب بشوم خادم صحن حرمت
تا که جارو بکشم خاکِ کفِ آنجا را‌
می‌دهم قول، اگر زائر صحن تو شدم
بکنم نوکری تک تک زائر‌ها را

با دعا‌های تو و حضرت هادی پدرت
کاش یک روز، بیایم حرمت با پسرت

تو دعا کن که دعا‌ها به ثریا برسد
تا که امر فرج از عالم بالا برسد
مستجاب است دعا‌های تو حتما آقا
پس بخواه آخر این قصه به فردا برسد
آه، یعقوب، بکن رحم به کنعانی‌ها
تو دعا کن که مگر یوسف زهرا برسد
جسم بی روح همه منتظر هوی شماست
کاش بر پیکر این قوم، مسیحا برسد
تو دعا کن که پس از این همه یلدای فراق
صبحِ موعودِ خدا؛ روزِ خوشِ ما برسد

بانی اصلی میلادِ گلِ لبخندت
سال بعدی بشود کاش، خودِ فرزندت
رضا قاسمی

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)

وقتی تماشا می‌کنم آئینه‌ها را
اِنگار می‌بینم کـمالِ کـِبریا را

حس می‌کنم خورشید را در این حوالی
حس می‌کنم در این حرم لطفِ خدا را

تصویر سازی می‌کنم بعد از ضریحِ ..
شش گوشه یِ تو گنبد وُ گلدسته‌ها را

یکبار می‌سازم حرم را مثلِ مشهد
یکبار می‌چـینم نَـمایِ کـربلا را

حال وُ هوایِ سامرا را دوست دارم
اِبن الرضایی اَم رضا را دوست دارم

امشب سرودِ من حسن جانم وَلاغیر
با دستهایت می‌رسد نانم وَلا غیر

از لحظه یِ میلاد تا مـیعادِ مرگم
از عشقِ تو خواندم وَ می‌خوانم وَلا غیر

من ساعتی را که تو راضی باشی از من
در زندگی اَم عید می‌دانم وَلا غیر

حق رویِ قلبم نامِتان را حک نِموده
بی تو خـزانَم من زمستانم وَلا غیر

مِسکیـنِ دربارِ توام آرام جـانم
چشم انتظارِ مهدی صاحب زمانم

تو یک پسر داری که همتایی ندارد
دنیا به جز او هیـچ سودایی ندارد

از صبحِ خلقت تا غروبِ روزِ رَجعت
یوسف تَر از او نیست معنایی ندارد

تا لحظه‌ای که می‌رسد از راه این ماه
دنیا دَنـی بوده تماشایی ندارد

او تکیه خواهد زَد به کعبه تا ببینم
حَج بی حسن وَاللههِ زیبایی ندارد

اهلِ زمین وُ آسمان عبـد وُ غلامَت
تو حج نَرَفته کعبه را کردی به نامَت

تو حَج نَرَفته معنی حـجِّ قبولی
مفهوم توحید وُ مَعادی از اُصولی

تو وارثِ شمشیر وُ نُطقِ مرتضایی
تو پاره‌ای از قـلبِ زهرایِ بتولی

هَم نامْ با شاهِ کریمی وُ کریمی
هَم متنِ قرآنی وَ هَم شانِ نُزولی

اِی آفتابِ آسمان مهتابِ ایمان
بی تو ندارد دین نَه عرضی وُ نَه طولی

تعریفی از جغرافیایِ دینِ مایی
ندبه بخوان ناله بزن مهدی کجایی
حسین ایمانی

اشعار برگزیده ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع)
 
کم گفتن از مقام کریمان درست نیست
غافل شدن زحرمت آنان درست نیست
وقتی که سقف روی سر ما کشیده اند
ماندن به زیر بارش باران درست نیست
سختی کشیدن اول سیر و سلوک ماست
سیرو سلوک راحت و آسان درست نیست
وقتی که دست یار گره باز میکند
وا کردنش به زور و به دندان درست نیست
اصلا که گفته راه به مورش نمیدهد؟!
این حرف‌های پشت سلیمان درست نیست

با یازده هزار گناه آمدیم ما
از شوق زنگ یازدهم را زدیم ما

تو آمدی و درد دوا شد به راحتی
جبرائیل هم برای تو پا شد به راحتی
سرمایه دار کرده‌ای اهل مدینه را
خاکی که داشتند طلا شد به راحتی
از برکت تو بود که روزی ما رسید
حاجات ما نگفته روا شد به راحتی
ابن الرضای سومی و از قبال تو
هرنوکری گدای رضا شد به راحتی
سجاده پهن کردی و گرم دعا شدی
قبله برای قبله بناشد به راحتی‌
ای حج نرفته سعی و صفا و حرم تویی
بیت الحرام خانه‌ی تو کعبه هم تویی

وقتی برای ما زدن در همیشگی است
پس گوشه چشم شاه به نوکر همیشگی است‌
ای حیدری‌ترین حسن خاندان عشق
در توظهور هیبت حیدر همیشگی است
بک درهمی که نذر تو کردم هزار شد
لطفت به ما هزار برابر! همیشگی است
ما زیر سایه تو و سید محمدیم
برما محبت دوبرادر همیشگی است
رد هم کنی به خانه دیگر نمیرویم
این ارتباط ما به تو آخر همیشگی است

مشغول پای بوسی آقاست هرچه هست
لطف امام عسکری ماست هرچه هست

ساعات قلب عاشق و ساعات سامرا
ماخیر دیده ایم ز خیرات سامرا
در هیچ جای دیگر دنیا ندیده ایم
آن لذتی که هست در اوقات سامرا
خاکی شدیم در حرم و پاکتر شدیم
اینگونه است نوع کرامات سامرا
مارا همین گدا شدن ما بزرگ کرد
آقا شدیم تحت عنایات سامرا
دیدیم آن زمان که حرم شد بدون سر
از کربلا درست شده ذات سامرا

آقای من به عالم امکان نگین تویی
انگیزه زیارت هر اربعین تویی

هرچند مثل چشم تو چشم تری نبود
در پادگان برای شما یاوری نبود
هرچند نیزه دار دم خانه‌ی تو بود
با نیره برروی تن تو لشکری نبود
لحظه به لحظه بود حکیمه کنار تو
مثل رضا غم تو غم خواهری نبود
هرچند بغض حنجره ات را گرفته بود
دیگر بروی حنجر تو خنجری نبود
دزدی سراغ پیکر پاک شما نرفت
دشداشه‌ی شما به تن دیگری نبود
اهل و عیال تو همه در پشت پرده اند
دلشوره تو گم شدن معجری نبود

فرقی زیاد بین حسین است با حسن
تو نیزه‌ای نخورده‌ای از پشت یا حسن

سید پوریا هاشمی

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار