به بهانه یکصد و یازدهمین گرامیداشت زایش نفت در ایران و خاورمیانه/ مسجد سلیمان، شهر نفت و فوتبال

امروز ۵ خرداد مصادف است با یکصد و یازدهمین سالروز کشف نفت در ایران و خاورمیانه که در شهر مسجد سلیمان رخ داد.

به گزارش  گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، امروز ۵ خرداد مصادف است با یکصد و یازدهمین سالروز کشف نفت در ایران و خاورمیانه که در شهر مسجد سلیمان رخ داد. متنی که در زیر می‌خوانید به همین بهانه توسط رئیس هیئت مدیره باشگاه نفت مسجد سلیمان نوشته شده است.

به بهانه یکصد و یازدهمین گرامیداشت زایش نفت در ایران و خاورمیانه/ مسجد سلیمان، شهر نفت و فوتبال

"بنام خدا

با سلام و احترام

هجدهمین دورهٔ لیگ برتر با همهٔ خاطرات تلخ و شیرین و لحظات شاد و غمگین اش به پایان رسید، اما برای نفت مسجدسلیمان همراه با درد و رنجی عمیق و افزونتر.

با نگاهی به آنچه باشگاهداری نوین در جهان مدرن امروز می‌نامند و مطالعهٔ تطبیقی در کارکرد آنان با باشگاه‌های حاضر در لیگ برتر ایران که هنوز مستقیم و غیرمستقیم (خصولتی) دست در جیب دولت و چشم به خزانهٔ آن دارند می‌شود فاصلهٔ لیگ برتر ایران با لیگ‌های درآمدزا، مستقل و حرفه‌ای جهان را متراژ و محاسبه نمود، در چنین شرایطی بدیهی ست که پویایی، موفقیت و عدم موفقیت باشگاه‌ها در ایران برآیندی است از سهم بهره مندی آنان از کمک‌های مالی دولت و نیز امکانات و زیر ساخت‌های ورزشی ایجاد شده توسط همین دولت در شهر مورد نظر.

زیر ساخت‌های ورزشی که نقشی شبیهِ مادر در پرورش یک انسان را برای شهروندان یک شهر در رسیدن به قله‌های پیروزی ایفا می‌کنند، بنیادی‌ترین بستر آفریدن ورزشکاران و منبع اصلیِ تغذیهٔ عرصهٔ ورزش یک سرزمین است و بی تردید نسبتِ دسترسی به این امکانات و قبض و بسط این بسترِ بنیادین رابطهٔ مستقیمی با بسامد ورزش و ورزشکاران یک منطقه در ادوار مختلف دارد. اما وای از آن روز که بازسازی، ایجاد و توسعه این زیرساخت‌ها متناسب با ضرورت‌های شهری و تغییرات پرشتاب زمانه مورد توجه قرار نگیرد یا به هر دلیلی متوقف شود. آن زمان هجومِ لشکر بی رحمِ آسیب‌های اجتماعی به جان و تَن یک شهر را باید به انتظار نشست، آنجا است که امید و نشاط و سرزندگی رخت می‌بندد و خمودگی، ناامیدی و سرگردانی خانه می‌گیرد، و استمرار این وضعیت می‌تواند درست در لحظه‌ای که کسی باور نمی‌کند جوانان یک شهر را پیر کند.

برای دانستن آنکه "مسجدسلیمان" چه بوده است و چه شده است، اشاره به سخن پرمعنای استاد محمدرضا طالقانی عزیز یکی از جهاندیدگان ورزش ملی و بین المللی که سال گذشته هنگام بازدید از مسجدسلیمان ایراد فرموده اند می‌تواند در این راستا زاویهٔ دید حقیقی و مناسبی باشد:

" با این شهر چه کرده اید؟! "

جمله‌ای کوتاه، ماندگار و به لحاظ گرامری بی"فاعل"، اما کامل.

کاملتر و روشنتر از آنکه افرادی بتوانند از زیر بار سنگینِ این " چه کرده اید " شانه خالی کنند.

این روز‌ها شاید جایگاه فوتبال در شهر‌های تقریبا برخوردار و متوازن قطعه‌ای باشد از پازل رفاه و نشاط اجتماعی، اما در مسجدسلیمانِ تا گلو در محرومیت همه بخش‌های پازل همین فوتبال است.

همه چشم‌ها به او دوخته و آرزو‌ها به آن ختم می‌شود، فوتبال در این شهر تبدیل شده است به آرش کمانگیر که تا آنجا که می‌تواند درد و رنجشان را پرتاب کند، تبدیل شده است به رستم دستان تا ثروت، امکانات، داشته‌ها و همه گذشتهٔ از دست رفته شان را بازستاند و بازآورد.

تنها رسانه و نامه رسان در اینجا برای رساندن صدا فوتبال است، اما صدای این حنجره آنقدر نادیده گرفته شد و توسط آنان که باید شنیده نشد که پژواکِ بی حاصلی اش بسوی مردم این شهر بازگشت.

به بهانه یکصد و یازدهمین گرامیداشت زایش نفت در ایران و خاورمیانه/ مسجد سلیمان، شهر نفت و فوتبال

امسال اما، حکایت بدیع و بی سابقهٔ دیگری بود، گویی فوتبال برای این شهر از پیام بری به پیام آوری روی آورده بود، این بار بجای آنکه ما برای هزارمین بار از نداشتن‌ها بگوئیم، بالعکس برخی بازیکنان، مربیان و مدیران باشگاه‌های لیگ برتری که برای رقابت به مسجدسلیمان آمده بودند، محرومیت و بی امکاناتی این شهر را تاب نیاورده و آه از نهادشان برخاست که اینجا دیگر کجای دنیا است، نه فرودگاهی، نه جاده ای، نه امکانات و تفریگاهی، نه بیمارستان درست و درمانی، نه استادیومِ چمن آرایی و نه حتی یک هتل بی ستاره ای.

گفتند و گفتند آنچه را که دیدند و آنچنان که خواستند و ما هم شنیدیم، آری عاقبت آش فقر آنقدر شور شد، که دیگر خان هم فهمید و صدایش در آمد و شد آنچه نباید.

همینجا در برابر اعتراضِ به حق این عزیزان ورزشکار و هموطن که به حکم قانونِ مسابقات سالی یک روز را باید شبیه مردمان این شهر سپری کنند، با کمال احترام و شرمساری پوزش می‌طلبم.

برخی به این پرسش نه تنها می‌اندیشند که با صراحت بیان می‌کنند، که این مسجدسلیمان بی امکان و ابزار و بدون ساختار‌های ابتدائی که همه چیزش با هیچ برابر است، در سطح اول و برتر فوتبال ایران و در میان باشگاه‌های متمول و ممتاز کشور چه می‌کند؟ خب "اول" بروند خود را به اسباب و تجهیزات لازم برای نبرد با بزرگان و جنگ ستارگان مجهز کنند و بعد به لیگ برتر بازگردند (این مطلب را گفته اند که میگویم [بار‌ها گفته اند]).

عزیزان اندیشمند و پرسشگر و توصیه کننده، پیشنهادتان بجا و نیکوست، اما اگر یک واژه در این شهر باقی مانده و مفهوم یافته و از وجودش تفکیک ناپذیر است، همین کلمهٔ "اول"، اولین و اولین هاست، و آنهم در هردو معنای متفاوتی که بر این واژه مترتب است، گاهی اولین به معنی نخستین بار و بی سابقه بودن، و گاهی اول به معنای کسب "مقام نخست" در پایانِ یک پروسهٔ رقابتی-تطبیقی، مانند باسوادترین شهر کشور در برهه‌ای از تاریخ.

در اینجا ضروری بنظر می‌رسد در خصوص لقب شهر اولین‌ها بر اساس واقعیت‌های تاریخی -اجتماعی مطلبی را به عرض برسانم، چون همواره برداشت‌های غیرواقعی و درک نادرست از این موضوع، یکی از دلایل بی اعتنایی و بی توجهی را نسبت به وضعیت این شهر فراهم آورده است.

برخی، عناوین اولین‌ها را به این شهر به مثابهٔ دکترای افتخاری و مدارک تحصیلی اهدائی میپندارند، یا بر این گمان اند که این‌ها القابی بوده اند از این سو و آنسو که با شتاب جمع آوری شده اند تا با تعجیل به ثبت و نگارش درآیند تا مبادا گروه دیگری با پیش دستی آنان را بربایند و از آنِ خود کنند، شبیه جعل سند‌های پول ساز و مایه آور و تاریخ سازی‌های شهرت آور، بر اصحاب اندیشه عیان است که گلستان این شهر باستانی نه معجزه آسا و خلق الساعه، که به تدریج و رنج حاصل آمد، یک توسعهٔ متوازن که جز با اقبال مردمی و همت همگانی امکانپذیر نبود، که اساسا رشد و بالندگی پاداش نیرومندی و کوشندگی ست.

ماهران و خطرپذیران کشف، حفاری و استحصال نفت بخوبی میدانند که در آن دوران کلاسیک و بی ابزار، پاسخ جان سختیِ زمین جان باختگی پدران و پیشینیان این دیار بوده است و چه دست و پا‌هایی که برای تبدیل آن نفت به ثروت ملی از پیکر انسان‌های این شهر جدا نشد.

واقعا بسته ماندن میلیون‌ها چشم بر روی حقیقت، انسان را دچار حیرت می‌کند، یعنی تا این اندازه تماشای حقیقت تلخ و آزار دهنده است!؟

به بهانه یکصد و یازدهمین گرامیداشت زایش نفت در ایران و خاورمیانه/ مسجد سلیمان، شهر نفت و فوتبال

چرا کسی نمی‌گوید که مسجدسلیمان حداقل تا چند دههٔ ابتدائی اکتشاف نفت، بی هماورد و بی همتا، تنها سرمایهٔ اصلی و نان آور ایران زمین بوده است و هزاران چاه نفت و گاز این کشور، فرزندانِ چاه شمارهٔ "یک" آن بوده اند، چرا کسی نمی‌نویسد که صنعت، اقتصاد، جاده ها، بیمارستان ها، راه آهن، کارخانجات، دانشگاه‌ها، سازمان‌ها و هر آنچه زیرساخت‌ها و روساخت‌های توسعه در ایران نوین مینامند بر گُرده و ثروت این شهر بنا شده است، و موقعیتِ بی نظیری که ایرانِ امروز در منطقه و جهان دارد شبیه همان نقش و اهمیتی ست که مسجدسلیمان در ایران داشته است.

همه این انکار کردنها، سطحی نگری‌ها و متعاقب آن بی تفاوتی‌ها، موجب شد تا"ضرورت تاریخیِ مسجدسلیمان" آنچنان که باید مورد توجه قرار نگیرد، شهری که در یک موقعیت خاصِ تاریخی با قابلیت‌های ویژه و استثنائی قرار داشته است و پس از مرحلهٔ شکوفائی صنعتی و توسعهٔ زبانزدش که میتوانست در یک روند طبیعی و در دوران کنونی به اولین شهر دیجیتال- الکترونیک کشور و منطقه تبدیل شود و با اندکی دور اندیشی و آینده نگری به یکی از مراکز تحقیقاتی ـ پژوهشی در حوزهٔ نفت و گاز در خاورمیانه و جهان مبدل شود، به جایی رسیده است که مردمانش مدام در افسون دیروز و افسوس امروز میمانند و دو تصویر کاملا بی شباهت از گذشته و حال در ذهن شان جانشان را می‌آزارد، واقعا چرا هیچ اندیشمندی نمی‌اندیشد که این شهر مظلوم و تنها، این شهر پُررونق، اما بی رمق، چگونه از آن نکوبختی به این نگونبختی رسیده است، مسئولیت این شهری که دیگر شبیه یک دریای تبخیر شده است با کیست؟

به فوتبال باز میگردم و آن روی ماجرا، امروز اگر میبینیم که مسجدسلیمان با همهٔ این مستمندی و کاستی‌هایی که اشاره شد، تنها با داشتن یکصدمِ جمعیت تهران، یک سی ام مشهد، یک سی ام اصفهان، یک سی ام اهواز و یک شانزدهم جمعیت تبریز و ... بعنوان کم جمعیت‌ترین شهر حاضر در سطح برتر ورزش خصوصا فوتبال کشور حضور دارد بیش از آنکه علل آن در حل یک معادله چندمجهولی ریاضی قابل محاسبه باشد، بیشتر در فرآیند شخصیت فرهنگی- ورزشی این شهر در بستر یک فهم تاریخی و براساس همان خصلت سختکوشی مردمانش قابل ارزیابی ست، و نشان از آن دارد که گرچه قلب این شهر میزان نمی‌تپد، اما هنوز خون در رگهایش جاری ست و زندگی جریان دارد، و علیرغم همهٔ نبود‌ها هنوز درختان مستعد انسانی اش شکوفه میزند، نخبگی نفس میکشد و نبوغ زنده است.

جهت شفاف سازی درخصوص وضعیت این روز‌های باشگاه نفت، عزیزان همشهری و هموطن را در این رابطه دعوت می‌نمایم به مطالعهٔ دلنوشته برادر توانمند و اندیشمندم جناب آقای مسعود رضائیان مدیرعامل محترم سابق باشگاه نفت که سال گذشته نگاشته اند، با این توضیح که مشکلات مورد اشاره ایشان هنوز پابرجاست، افزون بر آن مصائب غیرمنتظره‌ای که هر سال جدیدی ذاتا به اقتضای تغییر شرایط برای یک باشگاه به همراه می‌آورد، بعلاوهٔ بیش از سه میلیارد تومان معوقات پرداخت نشده و نیز تامین بودجه فصل آینده که باید برای آن چاره اندیشی شود.

در پایان، ورزش شهر اولین‌ها برای آنکه در مدار میراث و سرمایه‌های تاریخی ـ فرهنگی کشور باقی بماند، به یک استادیوم مدرن در قالب یک مجموعه ورزشی کاملِ چند منظوره همراه با ساخت هتل و مراکز تفریحی و فرهنگی در درون همین مجموعهٔ ورزشی نیاز ضروری دارد، تخمین هزینهٔ آن ۴ هزار میلیارد تومان ناقابل است که تامین بودجهٔ آن میتواند توسط مسئولین محترم و دارای مسئولیت در یک روند قانونی و در قالب یک طرح ملی قابل اجرا شود.

با سپاس و احترام

مسجدسلیمان

۵ خرداد ماه ۱۳۹٨
برابر با یکصد و یازدهمین (۱۱۱) گرامیداشت زایش نفت در ایران و خاورمیانه.

عطاءاله بهادری بیرگانی
رئیس هیئت مدیرهٔ باشگاه فرهنگی ورزشی نفت مسجدسلیمان."


بیشتر بخوانید:

بهادری: نصیریان دوست مدیرعامل نفت مسجد سلیمان باقی ماند/ فکری گزینه‌ی اول ما نیست

بهادری: نصیریان دوست به شکل رسمی استعفا نداده است

نصیریان دوست از مدیرعاملی نفت مسجد سلیمان استعفا داد


انتهای پیام/

دلنوشته رئیس هیئت مدیره باشگاه نفت مسجد سلیمان درمورد این شهر

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
محمد رضا عليزاده
۰۱:۱۶ ۰۷ خرداد ۱۳۹۸
با سلام ، مطلب گويا ، شفاف و عالي بر اساس واقعيتهاي بي بديل گذشته و هم اكنون شهر مظلوم مسجد سليمان هم از نظر اقتصادي و هم فرهنگي / ورزشي ، بي كم و كاست . درود بر شما
آخرین اخبار