چرا کودکان در گیر و دار این همه گیری سئوال‌های دشوار می‌پرسند؟

کودکان اغلب شب‌ها در رختخواب دراز می‌کشند و به چیز‌هایی فکر می‌کنند مثل اینکه آیا خدا وجود دارد، چرا دنیا این رنگ‌ها را دارد، ماهیت زمان چیست و آیا رویا‌ها واقعی هستند یا نه. این‌ها از آن نوع سئوالاتی نیستند که با گوگل کردن یا پرسیدن از «سیری» یا «آلکسا» بتوان جوابی برای آن‌ها پیدا کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «چرا آدم‌ها می‌میرند؟» «همیشه اشتباه کردن کار بدی است؟» «می شود آدم همزمان هم خوشحال باشد و هم غمگین؟»

کودکان اغلب پرسش‌هایی از این دست را از بزرگ تر‌ها می‌پرسند که پاسخ دادن به آن‌ها اگر نگوییم غیرممکن، بسیار دشوار است. وقتی کودکان سئوالات سخت یا سوالاتی که به نظر می‌رسد هیچ جوابی ندارند را مطرح می‌کنند، بزرگ تر‌ها معمولا با توضیحاتی پاسخ آن‌ها را می‌دهند و می‌کوشند مسئله را دست کم موقتا حل و فصل کنند. تلاش برای ایجاد احساس آرامش در کودکی که از مشاهده جهان احساس بهت و حیرت می‌کند طبیعی است. اما امکان دارد توضیحات ساده چیزی نباشد که کودک به آن نیاز دارد یا می‌خواهد، به خصوص در شرایط فعلی که همه گیری ویروس کرونا زندگی روزمره را زیر و رو کرده است. گاهی اوقات کودکان فقط می‌خواهند درباره سئوالات و افکارشان حرف بزنند.

گوش دادن

من یک فیلسوف و تعلیم گر هستم که طی ۲۵ سال گذشته به کودکان گوش داده ام و با آن‌ها درمورد سئوالات فلسفی دشوارشان صحبت کرده ام. من تمام کودکان را تشویق می‌کنم که خودشان به مسائلی که برایشان اهمیت دارد فکر کنند، چون خیلی مهم است که آن‌ها نحوه تجزیه و تحلیل و درک تجربیاتشان را فرا بگیرند.

تقریبا بیشتر کودکان از همان زمانی که حرف زدن را می‌آموزند، اندیشیدن درمورد سئوالات مهم را شروع می‌کنند و در تمام دوران کودکی به فکر کردن درباره این سئوالات ادامه می‌دهند. کودکان در سراسر جهان نسبت به مسائلی که اکثر بزرگسالان آن‌ها را بدیهی تلقی می‌کنند لبریز از کنجکاوی اند و ذهنشان را به روی اسرار حاکم بر زندگی انسان کاملا باز نگه می‌دارند. هر چند تحقیقات نشان می‌دهند که کودکان هر چه بزرگ‌تر می‌شوند، از تعداد سئوالاتشان کاسته می‌شود.

کودکان اغلب به من می‌گویند که آن‌ها شب‌ها در رختخواب دراز می‌کشند و به چیز‌هایی فکر می‌کنند مثل اینکه آیا خدا وجود دارد، چرا دنیا این رنگ‌ها را دارد، ماهیت زمان چیست و آیا رویا‌ها واقعی هستند یا نه. این‌ها از آن نوع سئوالاتی نیستند که با گوگل کردن یا پرسیدن از «سیری» یا «آلکسا» بتوان جوابی برای آن‌ها پیدا کرد. آن‌ها پرسش‌هایی به قدمت زمان هستند که هر کسی در طول هر دوره از زندگی اش ممکن است به آن‌ها بیندیشد. گاهی اوقات خود سوالات از یافتن پاسخ مهم ترند.

فکر کردن با صدای بلند

همه گیری فعلی کودکان بیشتری را به این سمت سوق داده که در مورد مفاهیمی، چون تنهایی، انزوا، کسالت و بی حوصلگی، بیماری و مرگ سئوال کنند. وقتی که مدارس سیاتل در بهار سال جاری تعطیل شدند، من از طریق اپلیکیشن زوم به کلاس‌های فلسفه‌ای که در کلاس‌های مدرسه ابتدایی داشتم با گروه کوچکی از کودکانی که در سال جاری با آن‌ها کار کرده بودم ادامه دادم. در یکی از گفتگو‌های آنلاین اخیرم با دانش آموزان ۹ ساله، ما در مورد سختی‌های زندگی در طول این همه گیری با هم تبادل نظر می‌کردیم و در این باره گفتگو داشتیم که چگونه محروم شدن از برخی چیزها، می‌تواند باعث شود که به طرق جدیدی قدر آن‌ها را بدانیم.

دختری که اسمش را هانا می‌گذارم گفت: «من دوست دارم تنها باشم، ولی وقتی که آدم مجبور می‌شود تنها باشد فرق دارد. این باعث می‌شود که من واقعا قدر دوستانم را بدانم.»

«مکس» هم گفت که هرگز فکر نمی‌کرد که مدرسه را دوست داشته باشد، ولی ماندن در خانه در هفته‌های اخیر، باعث شده که مدرسه معنای دیگری برایش پیدا کند. ما به این فکر کردیم که آیا همیشه وقتی از چیز‌هایی محروم می‌شویم قدر آن‌ها را بیشتر می‌دانیم و چرا به نظر می‌آید که این طور است.

از دادن پاسخ‌های نهایی خودداری کنید

وقتی کودکان به کمک و راهنمایی بزرگ تر‌ها نیاز پیدا می‌کنند، والدین همیشه نباید خود را در موضع کارشناسی قرار دهند که می‌خواهد به پرسش‌های مخاطب خود پاسخ دهد. فکر کردن به همراه کودکان درباره پرسش‌های دشوارتر آن‌ها می‌تواند راهی برای نوعی تعامل دوجانبه‌تر بگشاید. به این دلیل که این نوع سئوالات معمولا نباید تمام شده فرض شوند و پاسخ نهایی به آن‌ها داده شود گویی که این پاسخ‌ها پاسخ نهایی آنهاست، گفتگو درباره آن‌ها به والدین – و سایر مربیان- و کودکان اجازه می‌دهد تا با هم فکر کنند. به این طریق بزرگ تر‌ها احساس فشار کمتری می‌کنند که در مقام متخصص نشسته اند. وقتی کودکان این سئوالات تفکرانگیز را مطرح می‌کنند به آن‌ها گوش کنید، تایید کنید که پاسخ دادن به آن‌ها چقدر کار سختی است و با ذهنی باز به آن‌ها پاسخ دهید.

فیلسوفان نوپا

از جهاتی کودکان فیلسوفان تازه کار ایده آلی محسوب می‌شوند. بیشتر آن‌ها فرض‌های دیرپایی درباره مکانیسم‌های حاکم بر جهان دارند و همواره ذهن خود را به روی احتمالات بسیاری باز نگه می‌دارند، زیرا جهان برای آن‌ها بسیار جدید است. در گفتگو‌ها پیرامون پرسش‌های مهم تر، کودکان معمولا زاویه دید‌های بکر و خلاقانه‌ای را برای نگاه ارائه می‌کنند.

حرف زدن با کودکان در باره مفاهیمی که به آن می‌اندیشند، بدون احساس اجبار همیشگی که حتما باید پاسخی برای آن‌ها یافت، می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا در دغدغه‌ها و ایده‌های خود کاوش کنند. به خصوص در حال حاضر که خانواده‌ها برای مدتی که اصلا معلوم نیست تا کی به طول می‌انجامد در قرنطینه خانگی به سر می‌برند، این گفتگو‌ها این پتانسیل را دارند که امکان برقراری یک ارتباط عمیق‌تر و صحیح‌تر را بین والدین و کودکان فراهم آورند.

منبع: فارس

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.