روحیه آزادگان روحیه خوبی بود. آدم روحش پر می‌کشید تا در کنار آزادگان و فضای معنوی به وجود آمده عبادت کند. البته آزار و اذیت بعثی‌ها که سر جای خودش بود.

بعثی‌ها چگونه در برابر روزه داری اسرا کوتاه آمدند؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عبدالعلی تجرد اهل شیراز است. این آزاده سرافراز در عملیات محرم بر اثر مجروحیت در سن ۱۷ سالگی به اسارت دشمن بعثی درمی‌آید و ایام اسارت را در اردوگاه‌های رمادی، بین القفسین، موصل بزرگ و ... سپری کرد.

تجرد از گرمای ماه رمضان و رفتار زندانبانان بعثی می‌گوید و بیان می‌کند: ماه رمضان آن سال‌ها متقارن با چله تابستان بود و استان رمادی که اردوگاه ما در آن قرار داشت، از بدترین آب وهوای ممکن برخوردار بود. عراقی‌ها ما را مجوس می‌خواندند و به همین دلیل در ماه رمضان، آمار می‌گرفتند که چه کسانی روزه می‌گیرند و غالباً حیرت می‌کردند که چقدر بین آزادگان اهتمام به ماه مبارک رمضان و روزه داری بالاست.

بعثی‌ها صبح آش می‌دادند و اسرا نیز ظرف آش را با پتو می‌پیچیدند تا بتوانند در زمان افطار با آش گرم افطار کنند؛ همین وضعیت در مورد غذای تقسیمی شب که برای سحر نگه داشته می‌شد نیز حاکم بود. نگه‌داری این‌چنینی غذاها، دردسر‌هایی داشت مثلاً اغلب آش ترش می‌کرد یا غذای سحری از دهان می‌افتاد؛ چای را هم که نگه می‌داشتیم در بهترین حالت ولرم بود و افسران عراقی هم در آن دوران همکاری نکردند و اغلب با بیماری‌های گوارشی و مشکلاتی روبه‌رو شدیم.

روحیه آزادگان روحیه خوبی بود. آدم روحش پر می‌کشید تا در کنار آزادگان و فضای معنوی به وجود آمده عبادت کند. البته آزار و اذیت بعثی‌ها که سر جای خودش بود. ضرب‌المثلی را یکی از اسرا می‌گفت که «شکم مُشتیه، ولش کنی دَشتیه» و معنای این بود که اگر انسان از شهوت شکم مراقبت کند دیگر مقدار غذا خوردن برای او اهمیتی ندارد، اما اگر این مراقبت انجام نشود، شکم به مثابه دشتی است که نمی‌توان آن را پر کرد.

در اردوگاه موصل که بودیم شرایط به گونه‌ای رقم خورد که عراقی‌ها کوتاه آمدند و همکاری کردند که زمان غذا را جابجا کنند. سهم ناهار به سحر اختصاص داده شد و صبحانه را هم افطار می‌آوردند. همین مسئله سبب شد تا بتوانیم خنکای نیمه شب را حس کنیم که لذت وصف‌ناشدنی برای ما داشت چرا که هنگام «داخل باش» درب سالن‌ها بسته می‌شد و ما غیر از ماه رمضان در اردوگاه موصل، هیچگاه نمی‌توانستیم سحرگاه و آسمان شب را ببینیم.

بچه‌های با سواد در میان آزادگان اردوگاه ما کم بودند و در زمینه آموزش با مشکلات مواجه بودیم. دلیل اصلی هم این بود بچه‌های کم سن و سال را در یکجا جمع کرده بودند و همین فضا سبب شده بود بچه‌ها مجبور باشند از کمترین اطلاعاتشان بیشترین بهره‌برداری را داشته باشند.

در جلسات شبانه و البته محرمانه که توامان بود با بکار بستن تدابیر ویژه به دور از چشم بعثی‌ها، گعده‌هایی درباره تاریخ اسلام و اخلاق و مباحث عقیدتی و سایر مطالب را شکل می‌دادیم. عنوان مثال من اگر حتی یک کتاب از شهید دستغیب را خوانده بودم یا کتابی از آیت‌الله سبحانی، مطالب آن را در چند جلسه ارائه می‌کردم.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

 

برچسب ها: دفاع مقدس ، روزه داری
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار