شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد، با انتشار عکسی قدیمی از دختر خود در اینستاگرام، روایتی از لحظه ترور این شهید هسته‌ای را تشریح کرد.

شهیدبه گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، شهره پیرانی همسر شهید هسته‌ای داریوش رضایی‌نژاد، در آستانه سالروز شهادت همسرش پستی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و به بیان روایتی از روز تلخ ترور شهید پرداخت.

گفتنی است؛ شهید داریوش رضایی نژاد یکی از شهدای هسته‌ای کشور است که در اول مرداد ۱۳۹۰ توسط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد)، در مقابل چشمان یگانه دخترش آرمیتا و همسرش به ضرب گلوله به شهادت رسید.


بیشتر بخوانید


شهره پیرانی ضمن انتشار عکس کودکی دخترش، در صفحه اینستاگرام نوشت:

" گاه می‌اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می‌گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می‌شنوی.
روی تو را کاشکی می‌دیدم"
این شعر حمید مصدق را همان سال اول دانشگاه خواندم. نمی‌دانم چرا به دلم نشست، به طوری که یک بار در بوفه دانشکده وقتی غزل دختر مرحوم مصدق که دانشجوی حقوق دانشکده ما بود را دیدم (و هنوز پدرشان در قید حیات بود) به او هم گفتم.
این روز‌ها مثل همیشه در حال مرور روز حادثه و روز‌های قبل و بعدش هستم. خیلی وقت‌ها از دوستان یا اقوام میپرسم که خبر حادثه را چطور شنیدید؟ یکی در حال استراحت عصرگاهی در خانه‌اش بوده، آن یکی صف نانوایی، یکی دیگر سر کارش، یکی شنیده تصادف کردیم و من مرده ام داریوش و آرمیتا زخمی شده اند و ....
اما روایت آرمیتا خیلی دردناک است. او که در حادثه بود و جلو چشمش همه چیز اتفاق افتاد. شاید یک یا دو سال گذشته راحت‌تر در موردش صحبت کردیم و بهتر برایم تشریح کرد. میگفت وقتی آن گلوله‌ها به بابا اصابت کرد من تصورم از آن‌ها مثل کارتن تام و جری بود. شخصیت‌ها گلوله می‌خورند دوباره چند ثانیه بعد برمی‌گردند و سالم می‌شوند. فکر می‌کردم برای بابا هم همین اتفاق افتاده!
راست می‌گوید بچه‌ها در آن سن تصوری از مرگ ندارند. همین بود که وقتی آن شب آورده بودنش بیمارستان با آن سر و شکل ژولیده روی تخت روبروی من نشست لبخند زد و پرسید: مامان خوبی؟ گفتم خوبم زندگی مامان. خیالش از من که راحت شد پرسید بابا کجاست؟ آتش گرفتم باورم نمی‌شد نمی‌داند چه اتفاقی افتاده. می‌گفتم آرمیتا که دید...
طول کشید که این اتفاق را درک کند و با آن کنار بیاید.
هنوز هم گاهی در مورد آن روز با هم حرف می‌زنیم.
هیچ وقت، اما به آرمیتا نگفته‌ام همیشه در مرور آن روز به داریوش فکر می‌کنم. اینکه وقتی روح از بدنش جدا شد، چطور سعی می‌کرد من و آرمیتا را آرام کند. من را وسط آن کوچه خادم رضاییان خیابان بنی هاشم چند بار سعی کرد بلند کند؟ چند بار خواست آرمیتا را از آغوش همسایه‌ها بیرون بکشد؟ روحش چکار کرد پدر و مادرش، پدر و مادرم، خانواده هایمان را آرام کند؟
... خبر مرگ مرا از کسی می‌شنوی
روی تو را کاشکی میدیدم...

پ. ن: عکس‌ها برای مراسم ختم داریوش در مسجد نور است. فکر میکنم چهره آرمیتا در این عکس ها، یک هفته پس از شهادت پدرش هم غم دارد هم ناباوری "

شهید

شهید

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۳۹ ۳۰ تير ۱۳۹۹
سلام خدا بر شهیدان والامقام باخانواده معززشان، راهشان پر رهرو باد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۷ ۳۰ تير ۱۳۹۹
خداوند روزی هزار بار لعنتشون کنه که با دانشمندان ما اینکار میکنند ان شاءالله که همسرشان ۱۲۰ سال به همراه ارمیتاخانم به خوبی خوشی و سلامت زندگی کنن روح ان شهید بزرگ هم شاد باشد وشفیع خانواده اش وماها هم باشند
Iran (Islamic Republic of)
ذلف
۱۱:۲۸ ۳۰ تير ۱۳۹۹
شاید بخوانی برای همین می نویسم >
خوش بسعادتت جنت گوارای وجود خود و خانواده اتان
چه افتخار بودید شما مایه فخر که نه بلکه خود فخر بودید
نه شما مشنتاق بهشت بلکه بهشت مشتاق شماس یعنی شاید نخواهی وارد شوی و به پیش حضرت ارباب باشی
چقدر فرق است امروز مجد را اعدامکردند به حکم جاسوسی و اما شما ...
یا زینب چه دیده ای که ما به شنیده های دیده شما اشک خون می ریزیم آرمیتا جان هر آنچه دیده ای آری سخت است ولی گلوله بود و چاقو نبود و بیابان نبود و آب بود و دشمن در حال فرار نه یورش به خیمه ها و آه آتیش و بلا نسبت گرگ بلکه شمر لعین و پست و ...
خدا به شما سلامتی مدام عطا فرماید در دعاهایتان ما راهم فراموش نکنید سرقبرش ما را به ایشان بسپارید .
Iran (Islamic Republic of)
امین
۱۰:۵۴ ۳۰ تير ۱۳۹۹
روحش شاد و یادش گرامی باد «فرزند وطنم»
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۲۲ ۳۰ تير ۱۳۹۹
روحش شاد و یادش در دل ملت مثل آتش زیر خاکستر زنده است و اتفاق ناگواری بود برای ملت عزیزم
Canada
ناشناس
۰۹:۳۰ ۳۰ تير ۱۳۹۹
گلایه از خانم دانشمند و خودشون هم نخبه ایند
چرا وارد سیاست نمیشوید
کشور ما نیاز به چینن اشخاصی برای سروسامان دادن
اقتصاد .فرهنگ .ووووو دارد
شما ها باید جایگزین شهید عزیر دانشمندمان شوید
ایشان نمردند .چونکه بخاطر کارهایی که برای وطن
انجام داده اند
همیشه در قلب و ذهن هر ایرانی هستند
روحشان شاد
Canada
ناشناس
۰۹:۲۱ ۳۰ تير ۱۳۹۹
ما دوست داریم یک چینن خانمها یی برای پست های حساس
در نظر گرفته شوند
چونکه پابندتر و با وجدان تر و با ایمان تر از
اشخاصی که الان پست و مقام ها را در دست گرفته اند
میخواهیم این خانم نخبه وارد مجلس شود
یا پست وزیری
Iran (Islamic Republic of)
داود روستایی
۰۹:۱۶ ۳۰ تير ۱۳۹۹
به قول شهید سلیمانی خدایا عاقبت ما را ختم به شهادت کن

جز خداوند کسی وزن و قیمت صبر شما و ارمیتا را نمی داند

ان شاالله با سرور زنان بهشتی فاطمه زهرا همنشین باشید
Iran (Islamic Republic of)
باهر
۰۹:۱۶ ۳۰ تير ۱۳۹۹
لعنت ابدی بردشمنان مردم این مرز و بوم باد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۱۱ ۳۰ تير ۱۳۹۹
صل الله علیک یا ابا عبدالله
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۲ ۳۰ تير ۱۳۹۹
بله ما همسایه شهید بودیم هنوز هم جای تیر روی درب یکی از منازل هست خداوند قرین رحمت واسعه الهی گرداند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۱۳ ۳۰ تير ۱۳۹۹
روح شاد
Iran (Islamic Republic of)
پرستو
۰۷:۵۰ ۳۰ تير ۱۳۹۹
عزیز دلمممم
ما شرمنده از روی شماییم
United States of America
ناشناس
۰۵:۵۶ ۳۰ تير ۱۳۹۹
روحش شاد يادش گرامى شما و ارميتا براى ما هميشه عزيز وقابل احترام هستيد از خداى بزرگ مى خواهم كه زندگيتان سرشار از شادى باشد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۵:۰۹ ۳۰ تير ۱۳۹۹
خدا روحش شاد باش کاش سایه اش بالا سر دخترش بود
۱۲۳