
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در سال ۱۳۳۶ مجله «سخن» به مدیریت دکتر پرویز ناتل خانلری برای اولین بار اعلام میکند که به بهترین ترجمه سال و یک اثر ادبی جایزه میدهد. درنهایت در این جایزه دو کتاب بهصورت مشترک برنده جایزه اول میشوند؛ «دن کیشوت» اثر سروانتس با ترجمه محمد قاضی از نشر نیل و «کلبه عمو تم» اثر هریت بیچر استو با ترجمه منیر مهران از انتشارات امیرکبیر. محمد قاضی، مترجمی است که نامش با ترجمه این اثر معروف گره خورده است. وی در دیباچهای که بر ترجمهاش نوشته آوردهاست: «ای خواننده فارغالبال اگر بگویمت من این کتاب را که به مثابه فرزند طبع من است چنان زیبا و محتشم و سرشار از فکر و معنا میخواستم که برتر از آن به تصور نگنجد، بینیاز به سوگند باور خواهی کرد.»
بیشتربخوانید
محمد قاضی علاوه بر اینکه مترجم قابلی بود، مثل تنی چند از هممسلکان خود قلم شیوا و نثر ویژهای داشت که بهترین بستر برای دیدن و لذت بردن از این قلم، کتابی است به نام «خاطرات یک مترجم» که خود او با قلم گیرای خود درباره خاطراتش از همه سالهای ترجمه آثار شاخص ادبی نوشته است. بخشهایی از این کتاب خواندنی و ارزشمند را میخوانیم:
دیگر از خاطرات خوش دوران دانشجویی و افسری ارادت و آشنایی گرمی بود که با شاعره ارجمند خانم پروین اعتصامی داشتم. اغلب به حضورش میرفتم و او قطعههای لطیف از تازهسرودهاش را برای من میخواند و، چون حس میکرد که شعر میفهمم همیشه مرا با آغوش باز در خانهاش میپذیرفت. من نیز گاهی با کسب اجازه از خودش جسارت میکردم و شعرهایی از خودم برای او میخواندم. پروین زن بسیار مهربان و محجوب و فروتنی بود و همیشه با تاکید بر اینکه تعارف نیست، از شعرم تعریف میکرد و تشویقم میکرد که ذوق و قریحهام را مهمل نگذارم و به سرودن اشعار ادامه بدهم. لیکن دریغا، هیچکدام هرگز فکر نمیکردیم که من روزی بهترین شعرم را در رثای او خواهم سرود.
در تعطیل دوسهروزهای که از کارخانه شعیب کلایه به تهران آمدم با یک چمدان کتاب فرانسه به کارخانه برگشتم و آنجا به قول بچهها «روی کتاب افتادم». کتابهای شیرین و سرگرمکننده، ولی بیارزش زیاد بود و خواندن آنها مدتی از وقت مرا گرفت. در همانجا بود که کمکم حس کردم هر کتابی هم تا محتوای مفید و آموزنده نداشته باشد و به بالابردن سطح فکر و معلومات خواننده کمک نکند، به زحمت ترجمه کردن نمیارزد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/