نکته‌ها از گفته‌ها؛

ماجرای مکاشفه آیت‌الله خویی با دستورالعملی که از استادش گرفت

مکاشفه حاصل ریاضت‌های نفسانی علمای حقیقی است که با اخلاص، بندگی پروردگار متعال را می‌کنند.

یکی از تعریف‌های مکاشفه یا کشف و شهود این است: «مکاشفه و یا به عبارت دیگر کشف و شهود محصول ریاضت‌های نفسانی‌ است که سالک طی یک سیر و زدودن آلودگی‌های قلبی به دست می‌آورد.

وقتی قلب از گمراهی برگشت و توبه کرد و راه خود را در پیش گرفت و به سوی مقصد اصلی خویش روی آورد و در وادی طلب قدم گذاشت و رویْ از اغیار بر گرداند مشاعر و حواس باطنی هم که تحت حاکمیت قلب حقیقی هستند روی ز اغیار بر گردانیده و از عالم آن‌ها منصرف می‌شوند و حقایق و اموری را می‌بیند که پیش از آن از دیدن آن‌ها ناتوان و محجوب بود، این پدیده را مکاشفه و مشاهده می‌گویند.»

در کتاب «نامداران مکاشفه و کرامت»، از آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خویی نقل شده است: «من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینی بودم، بیشتر مقید به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم و گاهی در مجلس پُر فیض مرحوم آیت الله سید علی قاضی شرکت می‌کردم و از انفاس اقدسیه آن بزرگوار بهره می‌بردم تا این که روزی به ایشان عرض کردم: چیزی به من یاد بدهید و دستورالعملی بگویید که من انجام بدهم؛ ایشان دستورالعملی دادند و گفتند: چهل روز به این دستور، عمل کن! و من مشغول انجام آن اعمال شدم و چون روز چهلم شد، برای من حالت مکاشفه‌ای رخ داد و من همه حوادث و چگونگی زندگی و آینده خود را مشاهده کرده و دیدم در بالای منبر، درس می‌گویم و در منزل نشسته ام و مردم می‌آیند و می‌روند نماز جماعت و مراجعات تا این که به جایی رسید که یک مرتبه شنیدم کسی بالای گلدسته حرم حضرت علی علیه السلام می‌گوید: «انالله و انا الیه راجعون»، ایها الناس! با کمال تأسف، آیت الله خویی از دنیا رفت و در این جا، آن حالت از من برطرف شد و به حال عادی برگشتم.»

دستورالعمل آیت الله قاضی که به مکاشفه آیت الله خویی ختم شد

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.