در دو دهه اخیر به نحو بارزی موقعیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا افزایش یافته است. این دستاورد مهم دلایل متعددی داشته است، اما بدون تردید فرماندهی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در تحقق این هدف، پررنگتر از سایر عوامل بود. در این نوشتار به اختصار، چگونگی نقشآفرینی شهید سلیمانی در ارتقا موقعیت منطقهای محور مقاومت بررسی میشود.
تکثیر و شبکهسازی مقاومت
یکی از مهمترین اقدامهایی که در دوران ۲۲ ساله فرماندهی شهید سلیمانی در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد، تکثیر گروههای مقاومت در منطقه بود. در گذشته، گروههای مقاومت در دو کشور لبنان و فلسطین حضور داشتهاند، اما جغرافیای استقرار این گروهها در ۲۲ سال فرماندهی سپهبد شهید سلیمانی دچار تغییرات گستردهای شد، به نحوی که امروز علاوه بر لبنان و فلسطین، در کشورهای سوریه، عراق و یمن نیز این گروهها هم مستقر هستند و هم نقش تأثیرگذاری دارند به نحوی که در یمن حتی انصارالله به عنوان سازمانیافتهترین بازیگر سیاسی این کشور محسوب میشود که توانسته است دولت نیز در صنعا تشکیل دهد.
موضوع حائز اهمیت دیگر این است که شمار گروههای مقاومت در این کشورها نیز افزایش یافته است. امروز در فلسطین نسل جدیدی از گروههای مقاومت شکل گرفتهاند که عملیات مقاومتی را به درون اراضی اشغالی تسری دادهاند و در عراق گروههای متعددی هستند که قائل به اخراج نظامیان آمریکایی از این کشور هستند. بنابراین، سخن از شکلگیری ژئوپلیتیک مقاومت است.
نکته حائز اهمیت این است که تقویت محور مقاومت صرفاً در قالب تکثیر این گروهها انجام نشد بلکه انسجام، یکپارچگی و شبکهای عمل کردن این گروهها نیز اهمیت بسیاری دارد. حزبالله لبنان در بحران سوریه و جنگ با تروریستها نقش سازندهای ایفا کرد، حزبالله در جنگ اخیر غزه نیز در جبهه شمالی علیه رژیم صهیونیستی وارد جنگ شدند، یمنیها نیز در جنگ اخیر غزه با حملههای موشکی به کشتیهای اسرائیلی یا کشتیهای عازم اراضی اشغالی، واکنش عملی در جهت دفاع از غزه انجام دادند، گروههای مقاومت عراق نیز با حملههای مکرر علیه پایگاههای آمریکایی در این کشور به حمایت واشنگتن از جنایتهای صهیونیستها واکنش نشان دادند.
نکته دیگر نیز مردمپایه بودن گروههای مقاومت است. این گروهها از پشتوانه مردمی بالایی برخوردار هستند و یکی از منابع قدرت آنها نیز دارا بودن پشتوانه مردمی است. مردمپایه بودن گروههای مقاومت نیز از دستاوردهای مهم شهید سلیمانی است، زیرا بسیج مردمی به خصوص در سوریه و عراق را با نیروهای بومی معتقد به مقاومت تشکیل داد. «محمد نادر العمری» نویسنده سوری عنوان میکند سردار قاسم سلیمانی که به نبوغ نظامی و برخورداری از اندیشههای استراتژیک در عرصه نظامی مشهور بود، توانست حلقههای مختلف متصل به محور مقاومت را مستحکمتر و متحدتر کند. در واقع، سردار سلیمانی با ویژگیهای شخصیتی ذاتی و سبک فرماندهی خود توانمندی ویژهای در شبکهسازی نیروهای محلی و بومی داشت.
خوداتکایی و خودکفایی نیروهای مقاومت
اقدام مهم دیگری که در سایه فرماندهی شهید سلیمانی در محور مقاومت انجام شد، ایجاد روحیه خوداتکایی و خودکفایی در درون این نیروها بود. در واقع، نگاه راهبردی و بلندمدت سردار سلیمانی این بود که محور مقاومت را به یک قدرت خوداتکا تبدیل کند. با توجه به اینکه، اغلب گروههای مقاومت تحت تحریم قرار دارند و همینطور گروههای فلسطینی از سال ۲۰۰۷ تاکنون تحت محاصره همهجانبه رژیم صهیونیستی و انصارالله نیز از سال ۲۰۱۵ تحت محاصره عربستان سعودی قرار دارد، راه قوی شدن و تقویت قدرت بازدارندگی این گروهها، ایجاد خوداتکایی و خودکفایی نظامیان بود.
یکی از محوریترین اصول در نظریههای رئالیستی روابط بینالملل، خودیاری است. به این معنا که هیچ کشوری نباید در دفاع از خود به کشور و بازیگر دیگری متکی و وابسته باشد، زیرا این موضوع به امنیت دائمی منجر نخواهد شد. امروز گروههای مقاومت به اصل خودیاری باور دارند.
یکی از شاخصههای عملیات طوفان الاقصی اثبات خودیاری و خواتکایی گروههای مقاومت فلسطین بود، زیرا رزمندگان حماس با توانمندی و قدرت بومی خود موفق شدند سنگینترین شکست نظامی و اطلاعاتی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کنند. انصارالله یمن که در سالهای نخست جنگ با عربستان سعودی توان ضربه زدن به این کشور را نداشت، در سالهای بعد موفق شد قدرت بازدارندگی خود را به حدی برساند که حتی به تأسیسات آرامکو که تحت شدیدترین تدابیر پدافندی با سامانههای آمریکایی قرار داشتند، حملات موشکی و پهپادی انجام داد. این دستاورد در شرایطی به دست آمد که یمن نیز از سال ۲۰۱۵ با محاصره همهجانبه سعودیها مواجه بود.
تردیدی نیست که تقویت قدرت بازدارندگی یمنیها عامل تمایل عربستان به مذاکره برای توقف جنگ منجر شد. در جنگ غزه، یمنیها با حملههای موشکی به کشتیهای صهیونیستی یا کشتیهای عازم اراضی اشغالی در جهت حمایت از مردم غزه عمل کردند و عصبانیت صهیونیستها و امریکاییها را رقم زدند به نحوی که با درخواست صهیونیستها، آمریکاییها مجبور شدند ائتلاف دریایی در دریای سرخ تشکیل دهند. خوداتکایی و خودیاری گروههای مقاومت در سایه انتقال دانش نظامی به این گروهها تحت فرماندهی سردار سپهبد قاسم سلیمانی محقق شد.
شکست طرحهای آمریکا در منطقه غرب آسیا
یکی دیگر از اقدامهایی که تحت فرماندهی ۲۲ ساله شهید سلیمانی انجام شد، مواجهه و مقابله با طرحهای آمریکا در منطقه غرب آسیا بود. خاورمیانه بزرگ، خاورمیانه جدید و جنگهای نیابتی از طرحهای مهم آمریکا در منطقه غرب آسیا بود. هدف اصلی این طرحها همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند از بین بردن و تضعیف محور مقاومت در منطقه غرب آسیا بود. امریکاییها حتی برای نیل به این هدف، گروههای متعدد تروریستی را تشکیل داده و تروریسم را نیز به خوب و بد تقسیم کردند تا دفاع از تروریسمهای به اصطلاح خوب را آشکارا انجام دهند. با این حال، یک دهه پس از بیداری اسلامی در منطقه غرب آسیا، خاورمیانه جدیدی شکل گرفته که به تعبیر مقام معظم رهبری، آمریکاستیزی از مهمترین ویژگیهای آن است. در این خاورمیانه جدید، دوگانههای جعلی نظیر شیعه / سنی و عرب و عجم با شکست مواجه شده و دوگانه واقعی مقاومت / تسلیم شکل گرفته است. این موضوع به معنای تقویت موقعیت و جایگاه محور مقاومت در منطقه غرب آسیا است که بدون تردید در سایه فرماندهی ۲۲ ساله سردار سپهبد شهید سلیمانی محقق شد.
جمعبندی
واقعیت این است که برداشت آمریکا این بود که با ترور شهید سلیمانی، پیشرفت و تقویت مقاومت در منطقه غرب آسیا متوقف میشود. با این حال، این برداشت و درک آمریکاییها نادرست بود، زیرا مقاومت در سایه فرماندهی حاج قاسم سلیمانی، تکثیر شده و امروز قائل به اشخاص نیست. اگرچه شهید سلیمانی، فرماندهی بینظیر برای مقاومت بود، اما مکتب سلیمانی با شهادت وی متوقف نمیشود. مقاومت بازیگری غیرقابل انکار در منطقه غرب آسیا و بخشی از هویت این منطقه محسوب میشود. بر همین اساس، در حالی که رژیم صهیونیستی مدعی است درصدد از بین بردن حماس است، ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا پاسخ میدهد که حماس از بین رفتنی نیست، زیرا حماس یک تفکر است.
منبع:مهر